۱۳۹۱ آذر ۱۱, شنبه

وزارت امورخارجه آمریکا طی بیانیه ای خواهان آزادی سریع نسرین ستوده شد








 وزارت امور خارجه آمریکا ضمن ابراز نگرانی از وضع سلامتی نسرین ستوده، وکیل و فعال حقوق بشر در ایران که در زندان به اعتصاب غذا دست زده است، خواهان آزادی سریع او شد.
بنا به گزارش بی‌بی سی، ویکتوریا نولاند، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا با صدور بیانیه‌ای از نگرانی کشورش از وخامت سریع حال خانم ستوده خبر داد و حکومت ایران را متهم کرد در مدت بیشتر از شش هفته‌ای که خانم ستوده دست به اعتصاب غذا زده، از ارائه خدمات پزشکی به او خودداری کرده و او را در زندان انفرادی نگه داشته است.
نسرین ستوده از ۲۶ مهر (۱۷ اکتبر) در اعتراض به بدرفتاری با همسرش و ممنوع الخروجی دختر ۱۲ ساله‌اش دست به اعتصاب غذا زده است.
خانم نولاند در بیانیه خود نوشت: "از حکومت ایران می‌خواهیم که به برخورد غیرقابل قبول خود با نسرین ستوده پایان دهد و بلافاصله او و بیش از سی زندانی سیاسی زن دیگر را که در بازداشتگاه اوین زندانی هستند، آزاد کند."
اعتصاب غذای نسرین ستوده، در حالی وارد چهل و چهارمین روز خود شده است که به گفته رضا خندان، همسر خانم ستوده او باید هر روز به بهداری زندان منتقل شود.
آقای خندان که سه شنبه گذشته در چهلمین روز از اعتصاب غذای همسرش در در زندان با خانم ستوده دیدار کرد، از کاهش شدید وزن و وخیم‌تر شدن وضع جسمی او خبر داده است.
رضا خندان گفته است که وزن همسرش هفته پیش به ۴۳ کیلوگرم رسیده بود و این هفته نیز "مطمئنا چند کیلو کاهش داشته است."
به گفته آقای خندان، همسرش بعد از دست زدن به اعتصاب غذا، بیست روز به عنوان تنبیه در یک زندان انفرادی با "امکاناتی در حد یک قبر" نگهداری شده است.
خانم ستوده که در شهریور ۱۳۸۹ بازداشت شد، به جرم "اقدام علیه امنیت ملی، تبانی و تبلیغ علیه نظام و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر" به ۶ سال حبس و ۱۱ سال محرومیت از وکالت محکوم شده است.
نسرین ستوده به خاطر دفاع از حقوق بشر، جایزه ساخاروف را در سال ۲۰۱۲ دریافت کرد.

تصویب پیش‌نویس قطعنامه حقوق بشر علیه ایران


                      







یک کمیته در سازمان ملل متحد پیش نویس قطعنامه‌ای را علیه سه کشور ایران، سوریه و کره شمالی تصویب کرده است.
بنا به گزارش بی‌بی‌سی، در متن این پیش نویس که درباره نقض حقوق بشر است، آمده ایران همچنان به اعدام‌های گسترده، دستگیری منتقدان و مخالفان سیاسی و تبعیض علیه اقلیت‌های دینی ادامه می‌دهد. در این متن همچنین به تبعیض علیه زنان اشاره شده است.
در رای‌گیری روز سه‌شنبه، ۸۳ کشور به این قطعنامه رای مثبت، ۳۱ کشور رای منفی و ۶۸ کشور رای ممتنع دادند.
کشورهای موافق تصویب پیش نویس قطعنامه، خواهان آزادی همه کسانی شدند که به دلیل انتقاد و مخالفت با سیاست حکومت ایران به زندان افتاده‌اند.
برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سالم و عادلانه و همکاری با احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر ایران از دیگر خواسته‌های این قطعنامه بود.
محمد خزایی، نماینده جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد، در واکنش به این پیش‌نویس، آن را "جهت دار" خوانده و گفت این متن تناقض‌های زیادی دارد. وی گفت آنچه در متن آمده، با واقعیت‌های جامعه ایران هماهنگی ندارد.
او همچنین گفت کانادا، که مسئولیت تهیه این پیش نویس را بر عهده داشته، بر اساس سیاست‌های داخلی خود عمل کرده است و هدف آن "سوء استفاده از ساز و کارهای حقوق بشر علیه ایران است."
وی در ادامه گفت بی‌توجهی به نقض حقوق بشر توسط اسرائیل در سازمان ملل نشان می‌دهد حامیان این قطعنامه به رعایت حقوق بشر اعتقادی ندارند.
چین، روسیه و سوریه کشورهایی بودند که علیه این پیش نویس رای دادند.
در مورد سوریه نیز، اعضای این کمیته خواهان توقف سریع حمله به غیر نظامیان شده است.
این کمیته همچنین خواهان آزادی فوری زندانیان سیاسی در این کشور شده و خواسته است یک تحقیق مستقل در زمینه نقض حقوق بشر و قوانین بین الملل از سوی دولت بشار اسد، توسط جامعه بین المللی انجام گیرد.
قرار است در ماه دسامبر (ماه آینده میلادی) مجمع عمومی سازمان ملل متحد این قطعنامه را به رای بگذارد.

وضعیت نگران کننده ارژنگ داودی در زندان بندر عباس









ارژنگ داودی که بتازگی پس از ۱۲۷ روز انفرادی در بند ۲۰۹ به زندان بندر عباس تبعید شده است، در شرایط نگران کننده‌ای نگهداری می‌شود.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ارژنگ داودی زندانی سیاسی که بیش از ۱۰ سال را در زندان سپری کرده است، اوایل تیر ماه سال جاری از بند ۱۲ زندان رجایی شهر کرج به انفرادیهای بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل گردید.
مامورین وزارت اطلاعات که مسئولیت انتقال این زندانی سیاسی را بر عهده داشتند، در طی مسیر وی را مورد ضرب و شتم قرار داده و باعث شکستگی ۲ عدد از دندان‌ها و پارگی لب وی شده بودند.
ارژنگ داودی به گزارشگر هرانا گفت: "مامورین وزارت اطلاعات سعی می‌کردند دست مرا بشکنند و می‌گفتند دستت را می‌شکنیم تا نتوانی دیگر چیزی بنویسی. آن‌ها مو‌هایم را می‌کشیدند و سرم را بالا می‌گرفتند و با مشت به گلویم می‌زدند و می‌گفتند: کاری می‌کنیم که دیگر نتوانی حرف بزنی."
وی ادامه داد: "شکایتی را از مامورین خاطی مطرح نمودم که متاسفانه به شکایت من رسیدگی نکردند."
گفتنی است، در بند ۲۰۹ زندان اوین اتهام جدید محارب از طریق فعالیت موثر و حمایت از سازمان مجاهدین به آقای داودی تفهیم گردید و بازجویی از ایشان را سربازجو مقداد علوی و حسنی برعهده داشتند.
ارژنگ داودی در مدتی که در بند ۲۰۹ بسر برد، بدلیل اعتصاب غذا سه شب را در بیمارستان قمر بنی هاشم تهران بستری گردید.
این زندانی سیاسی پس از ۱۲۷ روز انفرادی، با هواپیما به زندان بندر عباس تبعید و پس از گذراندن چندروز در قرنطینه زندان، ابتدا به بند ۲ و سپس بند ۳ که مختص زندانیان خطرناک، قاتلین و اشرار می‌باشد منتقل گردید.
باوجودی که بدلیل دوری راه هم اکنون آقای داودی از ملاقات با خانواده خود محروم گردیده، در حکمی که به زندان بندرعباس ابلاغ شده است ذکر شده هرگونه ملاقات، تلفن و... زندانی باید پیش‌تر با معاون امنیت و سرپرست دادسرای شهید مقدس اوین (رشته احمدی) هماهنگ گردد.
در زندان بندر عباس که چندین برابر ظرفیت خود زندانی نگهداری می‌شود و طبقه بندی زندانیان در آن رعایت نمی‌شود زندانیان با قطع مکرر برق و آب روبرو هستند.
همچنین در این زندان تنها از ساعت ۳۰: ۴ تا ۳۰: ۹ شب، چراغ‌ها برای زندانیان روشن می‌شود و بیشتر مواقع نورکافی برای مطالعه وجود ندارد.
ارژنگ داودی که تاکنون به ۲۰ سال و ۸ ماه زندان محکوم شده است بدون وسایل شخصی خود به زندان بندرعباس منتقل گردیده است.

اخراج یک میلیون کارگر قراردادی در یکسال








 رئیس اتحادیه کارگران قراردادی و پیمانی سراسر کشور از اخراج یک میلیون کارگر قراردادی از ابتدای سال جاری تاکنون در واحدهای تولیدی کشور خبر داد.
فتح‎الله بیات در گفت‌وگو با خبرنگار راه دانشجو تعداد کارگران قراردادی را ۸ میلیون نفر در سراسر کشور اعلام کرد و خاطرنشان ساخت: هم‌اکنون اکثر واحدهای تولیدی کشور به مواد اولیه وارداتی وابسته هستند از اینرو با افزایش فشارهای تحریم از ابتدای سال جاری تاکنون این واحدهای تولیدی به تبع توقف تولیدات خود مجبور به اخراج کارگران قراردادی شده‌اند.
این فعال کارگری با اشاره به وضعیت اسفناک کارگران در واحدهای تولیدی سراسر کشور تصریح کرد: فارغ از کارگران اخراج شده کارگرانی هم که در واحدهای تولیدی فعالیت می‌کنند که حقوق معوقه خود را هر ۴ ماه یکبار از کارفرمایان دریافت می‌کنند.
بیات با انتقاد از سیاست سازمان تامین اجتماعی در خصوص عدم ارائه آمار تعداد مراجعین برای دریافت بیمه بیکاری یادآور شد: سازمان تامین اجتماعی به منظور کاهش بحران جامعه کارگری آمار دقیقی را از تعداد مراجعین برای دریافت بیمه بیکاری ارائه نمی‌کند.
وی با اشاره به نوسانات اخیر نرخ ارز تصریح کرد: نوسانات اخیر نرخ ارز باعث شده تا موازنه دخل و خرج زندگی کارگران به‌شدت برهم بخورد. در نتیجه تشدید نوسانات نرخ ارز و کاهش ارزش پول ملی زندگی کارگران دچار مشکل شده است بطوری که دیگر هیچ نیروی انسانی نمی‌تواند با اضافه کاری و یا داشتن کار دوم و سوم هزینه‌های ابتدایی یک زندگی ساده را تامین کند.
این فعال کارگری با یادآوری اینکه برای سال‌های متوالی همواره میان درآمد و هزینه مزد بگیران اختلاف وجود داشته است، افزود: از حدود یک سال پیش با آغاز روند صعودی بهای ارز فشار بر طبقه مزدبگیر افزوده شده‌ است.
رئیس اتحادیه کارگران قراردادی و پیمانی با تاکید بر اینکه دولت و سایر عوامل تاثیرگذار بر بازار ارز تهران باید هرچه زودتر نسبت به تثبیت نرخ ارز و افزایش ارزش پول ملی اقدام کنند افزود: در صورت ادامه وضع موجود باید دستمزد نیروی کار نیز متناسب با بهای هزینه‌های روز افزایش یابد.

برکناری رئیس پلیس فتای تهران بزرگ به دلیل پرونده قتل ستار بهشتی









 در ادامه رسیدگی مرجع قانونی به پرونده مرگ ستار بهشتی و پس از روشن شدن ابعاد مختلف پرونده به دستور سردار احمدی‌مقدم رئیس پلیس فتای تهران بزرگ برکنار شد. 

به گزارش فارس، ‌ در ادامه رسیدگی مرجع قانونی به پرونده مرگ ستار بهشتی و پس از روشن شدن ابعاد مختلف پرونده به دستور سردار اسماعیل احمدی‌مقدم رئیس پلیس فتای فرماندهی انتظامی تهران بزرگ به علت قصور و ضعف و عدم نظارت کافی بر عملکرد پرسنل تحت امر و مشخص شدن ابعاد مختلف روند رسیدگی پرونده متوفی از سمت خود برکنار شد.

یک زن و دو فرزندش قربانی اسیدپاشی








رعنا و سمیه مادر و دختر بمی که یکسال و نیم پیش قربانی اسیدپاشی پدر معتاد شدند، هنوز نتوانسته‌اند از سوی مراجع قضایی حکم مجازات او را بگیرند. این درحالی است که چشم راست کودک سه ساله به دلیل جلوگیری از عفونت به صورت کامل تخلیه خواهد شد.
به گزارش خبرنگار مهر، یک سال قبل از زلزله بم در یکی از مراسم‌های عزاداری فامیل، برای اولین بار خانواده همسر آینده‌ام را دیدم. بعد از چند روز خواستگاری کردند. پدرم موافق نبود چون از دامادمان شنیده بود که خانواده خوبی نیستند. اما من که امیر را دیده بودم و از اینکه ورزشکار و زیباست خوشم آمده بود، بدون اینکه به ذات و اخلاقش فکر کنم، عاشقش شدم، گفتم یا با امیر ازدواج می‌کنم یا خودم را می‌کشم. پدرم از این حرفم ترسید و با اینکه نه تنها او بلکه همه برادر و خواهر‌هایم با این ازدواج موافق نبودند، اما بعد از یک هفته مراسم عقد را برگزار و مهریه ۵۰ میلیونی را شرط ازدواج کردیم.
همین زمان بود که پای دخالت‌های علی برادر بزرگ امیر به زندگیمان باز شد. او موافقت نمی‌کرد. گفتم مهریه برایم مهم نیست و در آخر مهرم را یک میلیون تومان به همراه ۱۴ سکه طلا قرار دادند. بعد از عقد آماده برگزاری مراسم عروسی شدیم و پس از آن به همراه برادرم و برادرزاده امیر به ماه عسل رفتیم. این دو نفر ماه عسل را به دهانمان زهر کردند چون با یکدیگر اختلاف سلیقه داشتند همین دعواهای بچگانه، باعث اولین اختلاف‌های من و امیر بعد از ازدواجمان شد.
به امیر گفته بودم که کنار خانواده‌اش زندگی نکینم اما او اهمیتی نمی‌داد و می‌گفت چون پول ندارم نمی‌توانیم جای دیگری زندگی کنیم.
چند روز بعد امیر به مدت سه روز ناپدید شد. برادرش با اینکه می‌دانست کجاست اما به من نمی‌گفت. وقتی برگشت گفت که رفته بود برای کار اگر در این مواقع حوصله‌ات سر رفت برو پیش خانواده‌ات. دوباره امیر رفت و چند روز ناپدید شد. خواستم بروم خانه پدری‌ام که علی، برادر شوهرم جلویم را گرفت و گفت که اگر پایم را از خانه بیرون بگذارد حتما قلم پایم را می‌شکند. امیر یا نبود یا وقتی هم که بود روز‌ها سر کوچه می‌ایستاد و شب‌ها کمتر به خانه می‌آمد.
تا اینکه نیمه شبی، یک کامیون، جلوی در خانه پارک شد و امیر و علی سیمانهای زیادی را داخل حیاط خالی کردند. بعد‌ها فهمیدم این‌ها مصالح ساخت خانه برای مردم زلزله زده بم بوده که آن‌ها دزدیده و به خانه آورده بودند. رچه بیشتر راهنماییش کردم بد‌تر می‌شد و می‌گفت که من کار دیگری بلد نیستم. همین موقع بود که فهمیدم ازدواجم با او اشتباه محض بوده است. از آن به بعد در خانه حبس شدم. خانواده‌ام را نمی‌دیدم و آن‌ها هم اجازه نداشتند به خانه‌ام بیایند تا اینکه نازنین به دنیا آمد. فکر می‌کردم زندگیمان بهتر شود اما بد‌تر شد و امیر نه تنها از به دنیا آمدن نازنین خوشحال نشد بلکه از به دنیا آمدن رعنا دختر دومم نیز عصبی بود در این میان سرزنش‌های برادرشوهرم را هم باید تحمل می‌کردم.
امیر روزی که دو تا بچه شیرخوار در خانه داشتم آمد گفت که آشپزخانه را برای قراردادن کبوتر‌هایش خالی کنم مخالفت کردم علی دخالت کرد به خاطر سلامتی دختر‌هایم جلویش ایستادم درگیری بین من و علی بیشتر از قبل شد انقدر که در یک کانکس زندانی‌ام کردند و رویم نفت ریختند تا آتشم بزنند. خانواده‌ام فهمیدند و خودشان را رساندند امیر می‌گفت که سمیه خودش را زندانی کرده و قصد خودکشی داشته است.
بعد از آن درخواست طلاق کردم. امیر گفت که می‌خواهی با همین صورت زیبا از من طلاق بگیری؟ اهمیتی ندادم گفتم نئشه کراک و شیشه است و بلوف می‌زند. مدت‌ها بود معتاد شده بود. به دادگاه رفتیم و امیر گفت که وکالت طلاق را به برادرم می‌دهم. تعجب کردم. برگشتم.

از ترس دوباره اشتباه کردم

در این مدت پدرم یاورم بود و اجازه نداد که به خانه‌اش بروم. همین موضوع کینه‌ای شد در دل امیر. تهدید کرد. ترسیدم مشکلی برای خانواده‌ام درست کند دست دخترانم را گرفتم و باز هم بی‌توجه به اصرار پدرم رفتم به خانه‌اش. روز بعد امیر به خانه آمد درحالی که شلوارش سوخته بود گفت: زمین خوردم. شک کردم چون همه جاده‌های اطرافمان خاکی بود و لباسهای او که از مرگ مادرش تا به حال همیشه سیاه بودند، خاکی نشده بود. نفهمیدم دلیل سوختگی چه بود. اردیبهشت سال پیش بود خوابش نمی‌برد. تلویزیون نگاه می‌کرد من خواب بودم نازنین تقریبا ۵ سال داشت کنارم خوابیده بود. رعنای یک سال و نیمه هم مثل همیشه در آغوشم. یک دفعه احساس کردم روغن داغی روی صورتم ریخته شد. فریاد کشیدم. لامپ روشن نمی‌شد. آمدم در حیاط و فریاد زدم که سوختم. همسایه‌ها آمدند. خواهرم هم آمد. می‌گفت چرا هیچ چراغی در این خانه روشن نمی‌شود. چه کسی برق خانه را قطع کرده است. برادرم پریز برق را زد. رفتم جلوی کولر. قدرت باز نگه داشتن چشمانم را نداشتم. بسته شدند. آب به صورتم می‌زدم فایده نداشت. شنیدم که برادرم گفت این اسید است. من تا آن روز اسید ندیده بودم. من را به بیمارستان بردند.‌‌ همان جا متوجه شدم که رعنا هم سوخته است و جراحت چشم سمت راستش شدید است.

چشم چپ رعنا بسته نمی‌شد

چشم سمت چپش هم به خاطر چسبندگی پلک بسته نمی‌شد تا اینکه دکترهای تهرانی او را عمل کردند و خوب شد با این حال دست‌ها و شکمش کاملا سوخت. شدت سوختگی رعنا بیشتر از نازنین بود چون آن شب رعنا در آغوشم خوابیده بود. اما نازنین که کمی فاصله داشت تنها دستش سوخت و مقداری از پوست صورتش به علت پاشیدگی اسید جمع شده است. اما حال او بهتر از رعناست. صورت، گردن و مو‌هایم سوخته‌اند و چشمانم جز نور چیزی نمی‌بینند. دکتر‌ها بعد از اینکه هر دو هفته یک بار راه تهران کرمان را می‌روم و می‌آیم، گفته‌اند که شاید با ۸ بار عمل بتوان گفت که دید چشمانت بهتر می‌شود اما مهم نیست فقط می‌خواهم رعنا خوب شود او دختر کودکی است که هنوز نمی‌داند چه اتفاقی برایش افتاده است به خاطر همین الان بازیگوشی می‌کند و شاد است ولی نازنین با ۶ سال سن تقریبا فهمیده چه اتفاقی افتاده و گوشه گیر شده است.

آن زمان که در خانه پدرم بودم، جز خانه و زمین کشاورزی جایی را نمی‌دیدم. ازدواج هم که کردم در خانه حبس بودم. اکنون با این چهره هم میلی به بودن در جمع مردم ندارم. اما رعنا با یک چشم تخلیه شده و صورت سوخته چگونه می‌تواند بین مردم و دوستانش زندگی کند؟ این همه غم من است.
سمیه مهری و دخترش رعنا اکنون در مسافر خانه‌ای در تهران بابت هر شب اقامت ۳۰ هزار تومان با تخفیفی که مدیر مسافرخانه داده، اقامت کرده‌اند. جز همین مسافرخانه جای دیگری را هم برای اقامت و آشنایی ندارند. چون تا قبل از این اتفاق حتی یک بار هم از روستای برات آباد شهرستان بم به تهران نیامده بودند. بعد از یک سال و نیم از آن اتفاق بنا به دلایل نامعلوم هنوز هیچ حکمی برای امیر و علی، برادرش داده نشده است. حکم طلاق سمیه از امیر هم به دلیل کم کاری وکیل سمیه به تعویق افتاده است. در این بین علی با وثیقه یکصد میلیونی آزاد شده است. در یکی از جلسات دادگاه، امیر خواهان سرپرستی نازنین و رعنا شده بود که سمیه اعتراض کرده بود. امیر بعد از آن اتفاق گفته است هیچ وقت فکر نمی‌کردم با ریختن اسید روی صورتشان زنده بمانند و این همه دردسر برایم درست کنند تصور می‌کردم‌‌ همان شب می‌میرند!

اکنون اگر از رعنای ۴ ساله بپرسید پدرت کجاست عصبانی می‌شود و با‌‌ همان لحن کودکانه‌اش تنها با شنیدن نام پدر یاد آن شب می‌افتد و می‌گوید: عمو علی و بابا بمیرن. صبح فردا، (یکشنبه) سمیه بار دیگر تحت عمل جراحی قرار می‌گیرد و چشم رعنا تخلیه می‌شود. نازنین، رعنا و سمیه چند روز دیگر به روستا بر می‌گردند درحالی که از تهدید برادرشوهر ناخلف در امان نیستند.

توقیف هفته نامه محلی نصیر به دلیل انتقاد ازکمبودها در شلمچه








 یک نشریه استانی به دلیل انتشار مطلبی در انتقاد از کمبود امکانات منطقه شلمچه توقیف شد.
به گزارش عصر ایران، هفته نامه "نصیر بوشهر" با حکم دادستان بوشهر توقیف شد و از انتشار باز ایستاد.دلیل این توقیف انتشار متنی درباره کمبود امکانات منطقه شلمچه در مرز ایران و عراق ذکر شده است.
پس از انتشار این متن ، برخی ، آن را مصداق توهین به ارزش های دفاع مقدس دانستند اما مدیر مسؤل این نشریه این موضوع را تکذیب کرد و گفت که هدف از انتشار این متن صرفا انتقاد از کمبود امکانات در منطقه شلمچه بوده است.
حسن لاوری مدیر مسئول هفته نامه نصیر بوشهر در این باره به پایگاه خبری "خلیج فارس" گفت: مطلب "محمد سرخوش" در این نشریه پیرامون نبود امکانات لازم برای بازدیدکنندگان و زائران مناطق عملیاتی دفاع مقدس انتقادی بود و نه توهین کننده، چرا که وی از افراد متدین شهر است و سابقه حضور در جبهه را داشته، ضمن اینکه بنده نیز در کنار همرزمان شهیدم در منطقه عملیاتی شلمچه از ناحیه سر و گردن، شکم، دست و دو پا مجروح شده ام و مخالف اهانت به دوستان شهید و خاطرات گذشته ام هستم.
وی ادامه داد: نویسنده مطلب "مشاهدات عینی در سفر به کربلا" محمد سرخوش بوده که یکی از متدینین شهر بوشهر و از رزمندگان دفاع مقدس می باشد که هدفش از ذکر مطلب فوق رسیدگی به آن منطقه و احداث استراحتگاه و خوابگاه برای زائرین بوده و هیچ قصد و هدفی به منظور توهین و اهانت در کار نبوده است.
لاوری اضافه کرد: هشت سال دفاع مقدس و شلمچه یادآور خاطرات دوستان شهیدمان است و کسی به خودش و خاطراتش توهین نمی کند. متأسفانه به علت سوء تفاهم عده ای از مطلب آقای محمد سرخوش که در شماره اخیر نصیر بوشهر درج شده، جوسازی و شلوغ کاری ها در استان ایجاد شده که نشان از پیگیری اهداف خاصی دارد.
وی بیان کرد: امیدوارم دوستانی که غوغاسالاری می کنند بدانند که سرخوش و لاوری از رزمندگان دفاع مقدس بوده اند و مطلب مزبور از دیدگاه انتقادی جهت رسیدگی و توجه بیشتر به این مناطق نوشته شده بوده و هدف اهانت نبوده است.

نادر عسکری برای گذراندن حکم ٣ سال حبس به زندان گچساران منتقل شد








نادر عسکری، استاد پیشین دانشگاه آزاد اسلامی گچساران، برای گذراندن حکم ٣ سال حبس خود را به زندان گچساران معرفی کرد.
به گزارش دانشجونیوز، نادر عسکری که به اتهام تشویش اذهان عمومی، اقدام به براندازی نظام و توهین به رهبری به سه سال حبس و پرداخت ٤ میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شده است، روز سه شنبه ٧ آذر ماه به بند جرایم عمومی زندان گچساران منتقل شد.
نادر عسکری روزنامه نگار مستقلی است که در اذرماه ١٣٨٩ توسط نیروهای اداره اطلاعات گچساران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. یکی از دنده های سینه وی بر اثر شکنجه های بازجویی به شدت اسیب دید.
نادر عسکری پس از دو ماه به بند جرایم عمومی زندان مرکزی یاسوج منتقل و پس از سه ماه بازداشت با وثیقه ١٠٠ میلیون تومانی ازاد شد.
نادر عسکری فعال پیشین دانشجویی دانشگاه تهران و کارشناس ارشد تاریخ ایران پس از اسلام است که از ادامه تدریس در دانشگاه آزاد گچساران محروم گردید.

بازداشت محمد سماواتی همسر خواهر محمد مصطفایی








محمد سماواتی همسر خواهر محمد مصطفایی وکیل پایه یک دادگستری توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بعد از ظهر روز چهارشنبه هشتم آذر ماه هنگامی که محمد سماواتی از محل کار خود در شرکت مخابرات خارج میشد سه مامور لباس شخصی بدون اینکه دارای حکم قضایی باشند و صرفا با در دست داشتن یک کپی از حکم جلب و بدون اینکه نام وی داخل آن باشد وی را داخل خودروی پژو کرده و با خود به محل نامعلومی بردند.
محمد مصطفایی به گزارشگر هرانا گفت: "در هفته های پیش بارها افرادی تحت عنوان مامورین وزارت اطلاعات با وی تماس گرفته و ایشان را تهدید کرده بودند."
وی در ادامه گفت: "به نظر می رسد علت اصلی فشارهای روحی و روانی و تهدیدها عمدتا به دلیل فعالیت های حقوق بشری اینجانب در خارج از کشور و پس از خروج باشد."
در سال ۲۰۱۰ نیز همسر محمد مصطفایی فرشته حلیمی به همراه برادرشان فرهاد حلیمی به صورت غیر قانونی بازداشت شدند و پس از مدتی پدر ایشان یوسف حلیمی نیز به دلیل فعالیت های مصطفایی بازداشت شد.

پیمان عارف بار دیگر به دادگاه انقلاب احضار شد








 پیمان عارف فعال سابق دانشجویی مجددا به دادگاه انقلاب احضار گردید.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، پیمان عارف، روزنامه نگار و فعال سابق دانشجویی که پیش‌تر و در اسفند ماه سال گذشته با شکایت بهرام رشته احمدی، معاون امنیت دادستان تهران در آخرین بازداشت خود مدت ۳ هفته را در بند ۳۵۰ زندان اویندر اعتصاب غذا گذرانده بود، دوباره به دادگاه احضار گردید.
حسب این احضاریه این عضو شورای دفاع از حق تحصیل می‌بایست در ساعت ۹ صبح روز شنبه دوم دیماه در شعبه ۱۱۷۲ دادگاه جزایی، برای پاسخگویی به اتهام "تشویش اذهان عمومی از طریق مصاحبه با سایت کلمه درباره نحوه اجرای حکم شلاق" حاضر شود.
گفتنی است پیش‌تر و در ۱۷ مهرماه سال ۹۰ زمانی که وی آخرین ساعات دوران محکومیت زندان خود را می‌گذرانید و قبل از آزادی از زندان اوین به دادسرای مقدس (اوین) منتقل گردید تا مجازات ۷۴ ضربه شلاق تعزیری به عنوان مجازات آنچه که اهانت به رییس جمهور، محمود احمدی‌نژاد عنوان گردیده بود، به اجرا در آید.
اما این شلاق به دستور معاون امنیت دادستان فرا‌تر از موازین قانونی و شرعی جمهوری اسلامی و به صورت حدی بر تن این دانشجوی ستاره دار نواخته شد که همین امر واکنش اعتراضی او را پس از آزادی از زندان در پی داشت.
واکنشی که به نوبه خود واکنش محمود احمدی‌نژاد و صادق لاریجانی، رییس قوه قضائیه را برانگیخته، موجبات بازداشت مجدد پیمان عارف را تنها ۲۰ روز پس از آزادیش فراهم نمود.
هرچند بازداشت مذکور با ارجاع پرونده به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی یحیی پیرعباسی و صدور رای برائت پایان پذیرفت؛ اما بهرام رشته احمدی دوباره دستور بازداشت عارف را صادر نمود.
گفتنی است در این پرونده دو جلسه تاکنون در مرداد و مهرماه گذشته تشکیل شده که با عدم حضور رشته احمدی به عنوان معاون دادستان دادگاه تجدید جلسه گردیده است.
این در حالی است که گیتی پورفاضل وکیل عارف در این پرونده در جلسه گذشته با توجه به عدم حضور رشته احمدی تقاضای صدور رای برائت نموده بود که قاضی پرونده با توجه به ملاحظات غیرقضایی از صدور رای خودداری نموده، دستور تجدید جلسه صادر نمود.
افزودنی است بنابر گفته خانم پورفاضل این پرونده دارای ایرادات شکلی و ماهوی متعدد است که همگی نشان از سوء استفاده رشته احمدی از قدرت قضایی خود دارد.

احضار و بازجویی از سه تن از پیروان مکتب قرآن








طی هفته گذشته، سه تن از پیروان مکتب قرآن به اداره اطلاعات سنندج احضار و مورد بازجویی و تهدید قرار گرفتند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در ادامهٔ احضار اعضای مکتب قرآن به اداره اطلاعات سنندج جهت بازجویی؛ روزهای سه شنبه، چهارشنبه و پنج شنبه ۷، ۸ و۹ آذرماه؛ به ترتیب حسین علایی، فؤاد مردوخ روحانی و ابوبکر امینی به آن اداره احضارشدند.
بازجوییهای این سه تن در مورد فعالیّت‌های مکتب قرآن بود، به ویژه نگرانی و اعتراض بازجو‌ها در مورد اعلام خبر ممنوع التدریسی دبیران ومعلمان، لغو مدرک پزشکان و بازداشت افراد مکتب قرآنی از طریق سایت رسمی شورای مدیریّت مکتب قرآن، بیشتر به چشم می‌خورد.
در حین بازجویی احضار شدگان توسط مامورین وزارت اطلاعات تهدید نیز شدند.