۱۳۹۲ خرداد ۱۷, جمعه

نامه کامران رحیمیان به همسر دربندش فاران حسامی







 کامران رحیمیان، از اساتید دانشگاه بهاییان که به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شده و حبس وی نیز در دادگاه تجدید نظر به تایید رسیده است هم اکنون در سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج بسر می‌برد.
همسر وی فاران حسامی نیز از اساتید دانشگاه آنلاین بهاییان می‌باشد و به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شده و هم اکنون در بند زنان زندان اوین محبوس میباشد.
این زوج بهایی کودکی ۲ ساله بنام آرتین دارند که با زندانی شدن پدر و مادر در وضعیت روحی نامناسبی بسر میبرد.
کامران رحیمیان طی نامه ای به همسر خود از مشکلات و آرزوهایش می‌نویسد. متن کامل این نامه که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته را در زیر می‌خوانید:
ساعت ده و نیم صبح است و برایت نامه مینویسم، بر عکس همیشه نه در نیمه شب بلکه در صبح برایت مینویسم چون تا ساعتی‌ قبل فکر می‌کردم من امروز بعداز ۱۶۸ روز ملاقتت خواهم کرد که نشد.
دوباره پوشیدن لباس زندان الزامی شد، لباسی که مشترک است برای همگان و ظاهراً موقع خروج از زندان به شانس یکی‌ را به تو میدهند و نمی‌دانم چرا باید آنرا میپوشیدم؟ چون ۲ بار اولی‌ که از زندان خارج شدم صحبتی‌ از پوشیدن لباس زندان نبود و ظاهراً بندهایی از قانون با این امر منافات دارد.
در این میان دوبار هم در بهمن ماه ۹۱ اجبار به پوشیدن لباس زندان مانع ملاقات شده بود و در این بین با پیگیری مامان در ملاقات با مدیر کّل زندانها، آقای سلیمانی و معاون دادستان آقای خدابخشی و خودم با آقای مردانی فکر می‌کردم اینبار ملاقات عملی‌ خواهد شد و باز نشد. اگر قرار است این لباس را بپوشم و پابند و دستبند بزنند تا فرار نکنم این حرف برایم غریب و غیر قابل باور است.
چون حتی ما امکان ارتباط تلفنی هم نداریم و میگویند مدد کاری مخالف است. آیا واقعاً از راه تلفن هم امکان فرار وجود دارد؟ یا کارکرد لباس، دستبند و پابند برای من قرار است چیز دیگری جز مانع فرار کردن باشد.
فاران، هیچ‌کس نداند، تو میدانی‌ که اگر می‌خواستم بروم دلیل و زمان به اندازه کافی‌ داشتم. بعد از اعدام پدرم و مصادره اموالش در سال ۶۳ در ایران ماندم. بعد از عدم اجازه ورود به دانشگاه در سال ۶۶ در ایران ماندم و وقتی‌ برای ادامه تحصیل و یاد گیری در سال ۸۰ به کانادا رفتم سر سال ۸۲ به ایران بازگشتم.
فاران، یادت هست در راه شیراز در توقف گاهی‌ که اتوبوس برای استراحت مسافران ایستاده بود از من پرسیدی آیا به فکر رفتن افتاده‌ام؟ پاسخ مرا چطور؟ پیغام یا تهدید کارشناس پرونده‌ی مان آقای موحد را از دفتر پیگیری بعداز آنکه محل‌های کارمان را وادار به قطع همکاری با ما کردند، برایم آوردی که کاری می‌کند که خانه نشین شویم و یا از ایران برویم و باز تصمیم گرفتیم بمانیم، بمانیم تا تلاش کنیم برای صادقانه زیستن، صادقانه باورمان را ابراز کنیم و همدلانه دیگران را بشنویم و درک متقابلی بسازیم برای آسایش همگان و نتیجه ماندنمان تلاشمان و آرزوهایمان شد زندانی شدن منو تو، بی‌ سرپرستی آرتین ۲ ساله.
فاران، پس اگر از ملاقات با تو محروم شدم بدان که باز پیامد تلاشیست برای ماندن، برای صادق بودن، برای احترام، برای زیبایی، برای اعتماد و برای همه ارزش‌های مشترک انسانی.‌
فاران، دوست داشتم ببینمت، دوست داشتم صدایت را بشنوم، دستت را لمس کنم و از خودم بگویم و از تو بشنوم. از بودن با کیوان در زندان بگویم، از خوشحالی‌ و نگرانیمان از ژینا بگویم که بالغ شده است و با توجه به فوت فرشته شاید در اندک زمان ملاقات بتوانی‌ راهنمایی‌های لازم را به اوو بگویی. از کلاس‌های مناسب برای آرتین سه و نیم ساله برایت بگویم و نظراتت را بشنوم.
باهم درباره مفهوم خانواده برای آرتین صحبت کنیم که به نمایندگی‌ من و تو بیرون است، از ژینا ۱۳ ساله که نماینده خانوادهٔ کیوان و فرشته است و باهم در کنار مامان زندگی‌ میکنند مشورت کنم که چطور این ۳ نفر هر کدام عضو خانواده ای و در حا‌ل حاضر خودشان یک خانواده اند.
فاران، می‌خواستم درباره عدم موافقت مرخصی خودم و احتمال مرخصی تو صحبت کنم و پیشنهاد‌هایم را برای چگونگی‌ استفاده از آن و معرفی آن به آرتین که این به عنوان ملاقات منزلی در کنار ۲ نوع ملاقات کابینی و حضوری که میشناسد صحبت کنم.
دوست داشتم بدانم کمیسیون امنیت ملی‌ مجلس که به دیدن شما آمدند چه گفتند و شما چه گفتید؟ می‌خواستم بگویم که اینجا نیامدند و شنیدم که گفتند در رجایی شهر زندانی عقیدتی‌- سیاسی نداریم. می‌خواستم از ماجراهایت بشنوم که اتفاقی‌‌ترین آدمی‌ که دیدی و شناختی‌، خوشایند‌ترین و نا خوشیند‌ترین تجربه ات را بپرسم و از مسئولیتهایت، چگونگی‌ گذاران روزت چیست؟
فاران، خلاصه امیدوار بودم این تک ملاقات پرکننده‌ی خلاء ارتباط باشد، وصله‌ای برای ندیدن‌ها باشد و تصویری برای پر کردن همه زمانهای دوری و باز نشد و باز تلاش می‌کنم برای ماندن تا ماندنمان پذیرفته شود و صداقتمان باورشود و پلی شود برای ساختن آسایش برای همگان.
پس با نامه ای بجای ملاقات در زندان به جای خانه برایت آرزوی سلامتی‌ و شادمانی می‌کنم.
به امید دیدار، کامران ۳۱ /۲ / ۹۲ زندان گوهردشت

خود سوزی دو شهروند کرد اهل حق







 دو شهروند کرد از پیروان دین یاری (اهل حق) در اعتراض به هتک حرمت یک تن از هم کیشانشان، دست به خودسوزی زدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در تاریخ ۱۴خرداد ماه یکی از پیروان دین یاری (اهل حق) بنام حسن رضوی ساکن همدان در اعتراض به تراشیدن سبیل یکی از همکیشانش بنام کیومرث تمناک توسط مسولین زندان همدان در برابر فرمانداری همدان خود را به آتش کشید.
بنابر آخرین خبرها نامبرده  با ۶۰ درصد سوختگی در یکی از بیمارستانهای تهران تحت تدابیر امنیتی بستری است. بصورتیکه حتی خانواده اش تا کنون موفق به ملاقات نامبرده نشده اند.
گفتنی است، سبیل  برای مردان در نزد پیروان دین یاری (اهل حق)  دارای تقدس و احترام می باشد.
در روز چهارشنبه ۱۵ خرداد ماه نیز یکی دیگر  از پیروان دین یاری بنام نیکمرد طاهری ساکن صحنه کرمانشاه در ادامه اعتراض به توهین و هتک حرمت مسئولین زندان همدان به یکی از همکیشانش بنام کیومرث تمناک مبنی بر تراشیدن سبیل نامبرده که به اجبار و توسط ۵ نفر از نیروهای امنیتی زندان انجام گرفت، در برابر فرمانداری همدان خود را به آتش کشید.
نامبرده قبل از رسیدن به بیمارستان جان باخت.
پیکر نیکمرد طاهری روز پنج شنبه ۱۶ خرداد ماه توسط نیروهای امنیتی همدان به شهر صحنه انتقال و تحت تدابیر شدید امنیتی به خاک سپرده شد.
قابل توضیح است که اخبار مربوط به خود سوزی ۲ تن از پیروان دین یاری در هیچ رسانه داخلی انعکاس داده نشده است.
همچنین تعدادی از بزرگان شهر صحنه شب گذشته به اداره اطلاعات فراخوانده شده و در جهت کنترل خشم مردم تهدید شده بودند.
تشییع کنندگان  حدود ۲ ساعت در برابر فرمانداری صحنه به نشانه اعتراض  تحصن کردند که متاسفانه هیچیک از مسئولین حاضر به پاسخگویی نشده و  تحصن فوق با فشار نیروهای امنیتی  پایان یافت.
تعدادی از تحصن کنندگان تهدید کردند که درصورت عدم پاسخگویی مسئولین و مجازات مسببین حادثه، اعراضات خود را با به آتش کشیدن خود ادامه خواهند داد.

بازداشت یک فعال رسانه ای اصلاح طلب








سایت اصلاحات از بازداشت امید عبدالوهابی روزنامه نگار و از نویسندگان این سایت خبر داده است.
بنا به گزارش تارنمای اصلاحات، "امید عبدالوهابی روزنامه نگار و فعال اصلاح طلب روز سه شنبه توسط ماموران امنیتی بازداشت شده است."
این سایت به جزئیات بیشتری درباره این بازداشت اشاره نکرده اما نوشته که این بازداشت "در پی امنیتی کردن فضای انتخاباتی" و به دلیل استقبال از "نامزدهای اصلاح طلبان در جامعه ومشارکت و اقبال مردم به سمت و سوی کاندیداهای مورد حمایت هاشمی و خاتمی" انجام شده است.
سایت اصلاحات پیش‌تر یادداشت هایی از امید عبدالوهابی از جمله "خاتمی؛ زیر زره بین آرمانها" و  "آینده اصلاح طلبی و ردصلاحیت هاشمی رفسنجانی" را منتشر کرده بود.
گفتنی است، امید عبدالوهابی در سه سال گذشته از همکاران روزنامه مردمسالاری بوده است.

پارلمان کانادا: اعدام‌های تابستان ۱۳۶۷ در ایران جنایت علیه بشریت است







پارلمان کانادا، روز گذشته لایحه‌ای را به تصویب رساند که بر اساس آن اعدام‌های گسترده تابستان ۱۳۶۷ در ایران “جنایت علیه بشریت” خوانده شده است.
پارلمان کانادا همچنین در این لایحه روز نخست ماه سپتامبر را روز همبستگی با زندانیان سیاسی ایران اعلام کرد.
از سوی دیگر وزارت امور خارجه و وزارت امور شهروندی کانادا نیز روز گذشته بیانیه‌ای منتشر کردند و در آن به خانواده “قربانیان جمهوری اسلامی ایران” که “گناهشان زیر سئوال بردن رژیم خشن ایران بود” تسلیت گفتند.
اقدام پارلمان کانادا نخستین واکنش از سوی یک کشور محسوب می‌شود که در آن کشتار دهه ۱۳۶۰ “جنایت علیه بشریت” شناخته شده است.

مقامات امنیتی مانع از آزادی امید خوارزمیان شدند







 امید خوارزمیان از زندانیان اصلاح طلب حوادث پس از انتخابات ۱۳۸۸ با وجود گذشت دو هفته از تاریخ آزادیش از زندان اوین آزاد نشده است.
بنا به گزارش تارنمای کلمه، این زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین که در تاریخ ۱۹ بهمن ماه ۱۳۸۸ بخاطر شرکت در تجمعات اعتراضی روز عاشورا و برگزاری جلسات مطالعات سیاسی بازداشت شده بود ۳۵ روز در انفرادی بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات به سر برد.
امید خوارزمیان دی ماه ۱۳۹۰ به اتهام اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت کشور در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی محاکمه و به ۴ سال حبس تعزیزی محکوم شد که پس از ارجاع به شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر به ریاست قاضی موحد عینا تایید شد.
این زندانی سبز که اول اردیبهشت ۱۳۹۱ برای تحمل ۴ سال حبس تعزیری خود را به زندان اوین معرفی کرده بود، عید فطر همان سال، ۲/۳ از مجازاتش شامل تخفیف شده و تاریخ آزادی برای ۲۹ اردیبهشت ۹۲ اعلام شد، اما به دلیل آنچه که غیبت در دوران مرخصی گفته می شود وی تاکنون از زندان اوین آزاد نشده است.
امید خوارزمیان ۵ آذر ۱۳۶۰ در شهر تهران متولد شده است.
وی به زبان های آلمانی، فرانسه، اسپانیایی، ایتالیایی و انگلیسی تسلط داشته و در یک هتل بین المللی مشغول به کار بود.
این زندانی سیاسی از بیماری داخلی و گوارشی رنج می برد و پیش از این در دی ماه سال گذشته برای درمان بیماری خود به مرخصی آمده بود.

اختلال اینترنت در برخی نقاط کشور








 اینترنت کشور در برخی نقاط از ظهر روز گذشته دچار اختلالات متعدد شد که دراین زمینه گفته‌ می‌شد بخشی از این اختلالات به شرکت مخابرات برمی گردد این درحالی است که مسوولان این شرکت این موضوع را تکذیب می کنند.
داوود زارعیان در گفت‌وگو با ایسنا، در این زمینه اظهار کرد: "شرکت مخابرات ایران و تهران در ارائه اینترنت به کاربران خود مشکلی ندارند و ما حدس می‌زنیم که اگر شرکت‌های PAP در این رابطه با معظلات و اختلالاتی مواجه شده‌اند موضوع به شرکت زیرساخت برمی‌گردد."
مدیرکل روابط عمومی مخابرات ایران با تاکید بر این‌که شرکت مخابرات به شرکت‌های PAP اینترنت واگذار نمی‌کند این گونه عنوان کرد که در زمان انجام مناظرات مربوط به ریاست جمهوری حجم دانلود بسیار بالا رفته است اما با این وجود ما در شرکت مخابرات هیچ گونه اختلالی نداشته‌ایم.
زارعیان در پایان بار دیگر خاطرنشان کرد: "ما به شرکت‌های مختلف که به عنوان شرکت‌های PAP فعالیت می کنند پهنای باند ارائه نمی‌کنیم که اکنون مشکلات اختلال آن‌ها به مخابرات مربوط شود."