۱۳۹۲ شهریور ۵, سه‌شنبه

مخالفت معاونت امنیت دادستانی با اعزام حسین رونقی به بیمارستان







معاونت امنیت دادستانی از اعزام حسین رونقی ملکی به بیمارستان در پی وخامت حال جسمی این زندانی مخالفت کرد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، خدابخشی معاون امنیت دادستانی تهران از اعزام حسین رونقی ملکی زندانی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین جلوگیری کرده است، این در حالی است که وی در اعتراض به وضعیت خود در اعتصاب غذا بسر می‌برد و علی رغم بیماری از ضعف جسمانی ناشی از اعتصاب غذا نیز رنج می‌برد.
عدم توجه معاونت دادستانی به وضعیت این زندانی در حالی است که روز یکشنبه بر اساس آزمایشات پزشکی ارجاعی به پزشکی قانونی تهران، این ارگان قضایی وضعیت جسمی این زندانی را مناسب برای تحمل حبس نداسته است.
زلیخا موسوی، مادر این زندانی نیز علی رغم بیماری فشار خون در حمایت از فرزندش مجبور اعتصاب غذا شده است.

اعتصاب غذای بسمه الجبوری، زندانی عراقی در اوین







بسمه الجبوری زندانی عراقی محبوس در بند زنان زندان اوین از چهل و هشت روز پیش در اعتصاب غذا به سر می‌برد.
به گزارش تارنمای کلمه، بسمه الجبوری زندانی عراقی محبوس در بند زنان زندان اوین که دورهٔ محکومیت ۵ سالهٔ خود را می‌گذراند از چهل و هشت روز پیش در بیخبری کامل در اعتصاب غذا به سر می‌برد.
او چندمین بار است که دست به اعتصاب می‌زند ولی هیچگاه تا این حد پیش نرفته بود و در حال حاضر از مقامات ایران می‌خواهد که یا او را مبادله کنند، یا امکان تماس و ملاقات با خانواده‌اش را فراهم کنند.
این زندانی زن اهل عراق که به اتهام جاسوسی در زندان اوین به سر می‌برد می‌گوید که اتهامش ازدواج با یک دیپلمات ایرانی است و هیچ ارتباطی با جاسوسی ندارد.
وی که یکی از مسئولین سابق وزارت تجارت عراق و همچنین مدیر هتل الرشید بغداد است ۴ فرزند دارد که پدرشان در جنگ عراق با کویت کشته شده و نگهداری از آن‌ها و مادر مریضش بر عهده وی بوده است. این زندانی در حالی بیش از دوسال است که در زندان اوین به سر می‌برد و در این مدت هیچ ملاقات کننده‌ای نداشته و تنها یک بار نماینده سفارت عراق با او دیدار کرده است.
او در دو سال گذشته بار‌ها درخواست ملاقات با سفیر عراق را کرده اما تاکنون به هیچ نتیجه‌ای نرسیده است.
انتقال به زندان عراق (طبق موافقتنامه بین دو کشور) و تبدیل حبس به جزای نقدی از دیگر خواسته‌های این زندانی زن است که بیش از این تحمل دوری از فرزندانش را در کشوری دیگر ندارد.

تجمع جمعی از مجروحان جنگ ایران و عراق مقابل مجلس







 جمعی از مجروحان جنگ ایران و عراق و خانواده‌های کشته شدگان این جنگ امروز در اعتراض به برخی مواد قانون جامع ایثارگران در مقابل مجلس تجمع کردند.
به گزارش خانه ملت، جمعی از مجروحان جنگ ایران و عراق و خانواده‌های کشته شدگان این جنگ امروز سه‌شنبه ۵ شهریور دراعتراض به برخی مواد قانون جامع ایثارگران در مقابل مجلس تجمع کردند.
نماینده تجمع‌کنندگان در تشریح اعتراضات خود گفت: براساس مصوبه قبلی مجلس جانبازان، آزادگان، اسرا و همسران شهدا بابت جانبازی و تحلیل رفتن جسمشان حقوقی دریافت می‌کنند و این دریافتی برای شاغلان به منزله دو حقوق محاسبه نمی‌شد، اما در قانون جامع ایثارگران که از سوی مجلس به تصویب رسید جانبازان و ایثارگران شاغل را دارای دو حقوق محاسبه می‌کنند و قرار است یکی از این حقوق‌ها را قطع کنند، از این رو جانبازان و ایثارگران به این موضوع معترضند.

عجایب شهر کجای دنیا است؟ / رسول بداقی







شاید عجایب شهر برای خوانندهٔ این واژه چندان توجه برانگیز نباشد، اما به گمانم خواندن این نوشتار توجه هر انسان با احساسی‌ را به این نقطه ازدنیا جذب خواهد کرد.
در همین نزدیکیها، در میان هیاهوی خیابانها و تکاپوی مردم برای زندگی‌! با فاصلهٔ اندکی‌ از دانشگاه کرج، همانجا که گروهی از انسان‌ها آمده‌اند که از علوم گوناگون درس زندگی بگیرند، گروهی دیگر درس مرگ میاموزند.
بی‌ گمان دیوار‌های ۴ متری، درب فولادی، سیم‌های خاردار و برجک‌های نگهبانی، که هر لحظه آماده شلیک هستند، برای رهگذران آنجا عادی تر از خوردن آب و تماشای تلوزیون است، اما از دید کسی‌ که یک روز، در آن کشتار گاه عواطف و احساسات انسانی‌، داغ زندان بر پیشانی دلش نهاده است، می‌داند که سوز این سخن از کیجا تا به کجاست.
جزیره نیست، اما به سلامت از آن رهیدن اقبال می‌خواهد، کویر نیست، اما نیشها و شلاقها و گرسنگیها و فحاشیها و رفتار‌های غیر انسانی‌، در آن دست کمی‌ از سوزش آفتاب کویر و بادها و رم‌لهای جان گزای کویر ندارد، هر نامی‌ را می‌توان بدان نهاد به جز نامهای نیک انسانی‌ و اخلاقی‌. القابی همچون کشتارگاه عواطف و اندیشه‌ها و اخلاق‌ها و انسانیت ها، برازندهٔ شرایطی است که در آنجا فراهم است. بی‌ رحمی و شقاوت و بد دهنی غباری است که از آن توفان، آنجا بر تن‌ رهگذرانش می‌نشیند.
مصطفی یکی‌ از سربازانی است که در این کشتارگاه دوران سربازی آش را میگذارند، او ۳ ماه است که از خانه دور است، مصطفی با اندوه بسیار می‌گوید: در طول این ۳ ماه ۱۵ کیو وزن کم کرده است که نیازی به گفتن او نیست زیرا سؤ تغذیه از چهره‌اش هویداست، مصطفی در یک کلام می‌گوید، کارمان گرسنگی کشیدن است، خوراک هرروز ما برنج نیم دانه و سویای حیوانی‌ است، آبگوشت را با سویا، خورشت سبزی را با سویا، استانبولی پلو را با سویا، برنج نیمه دانه را با سویا، سوپ را با سویا به خورد ما میدهند.
مصطفی می‌گوید:هر کسی‌ از راه می‌رسد عقده‌هایش را بر سر ما خالی‌ می‌کند، ما شدیم زمین پستی که فاضلاب شهر بر سرش فرو میریزد. آنقدر به ما غذا میدهند که فقط بتوانیم ماشهٔ اسلحه را بفشاریم یا در برجک نگهبانی تکان بخوریم، سگهای شکاری آنان ۱۰۰ میلیون تومان برایشان ارزش دارد، اما جان ما سرباز‌ها ۱۰ هزار تومان هم برایشان ارزش ندارد، غذای هر روز سگها گوشت است اما غذای هرروز سرباز‌ها برنج نیمه دانه و سویاست.
مصطفی آرام آرام، دردی را بیان می‌کند،که گفتنش را بیهوده می‌داند، او داغ فقر مالی خانواده را نیز با خود داشت. به همان آرامی سخن گفتنش شعله‌های اشک از گوشه‌های چشم‌ش به گوشه‌های لبش می‌کشید، و مرا نیز با خود سوزاند. این نخستین باری نبود که جگر من بر آتش درد‌های هموطنانم کباب میشد.
نا خود آگاه روزی را به یاد آوردم  که انسانی شرافتمند را در قرنطینهٔ زندان لخت مادر زاد کرده بودند تا اعضای بدن و لباس‌هایش را تفتیش کنند مبادا با خود وسیله‌ای آورده باشد که از جنایت آنان تصویر برداری کند، یا صدایش را ضبط کند، یا سیم کارت یا رم با خود آورده باشد، و آن مرد با شرافت از این هتک حرمت و حیثیت که در حق او به ناحق روا داشته شده بود به عنوان یک فاجعه اخلاقی‌ و انسانی‌ یاد میکرد.
آن مرد با شرافت نیز آرام آرام اشک بر گونه و موهای سفیدش روان شد، آن مرد فقط به خاطر اشتباه دیگران و ضامن شدن در بانک برای چند روزی گذرش به آن زندان افتاده بود. او تحصیل کردهٔ دانشگاه بود و شغل آبرومندی داشت، اما ماموران آموخته بودند که آبروی دیگران برایشان آب و نان نمی‌شود، آن  مرد شرافتمند با گریه میگفت: از این پس رجایی و رجایی شهر و زندان و زندانبان و قاضی و قضاوت نقشی‌ بر ذهن من زده است که بمب اتم بر ذهن باز ماندگان هیروشیما و ناکازاکی زده است.
آخرین سخن او این بود: آیا فقط بمب است که انسان را نابود می‌کند و فاجعه میافریند؟ با تهی کردن انسان از انسانیتش نیز نابود کنند و فاجعه بار است؟
آن مرد شرافتمند هنوز به درون زندان نیامده بود و حکایت کاندمها و سرنگ‌ها و قرص‌ها و متادون‌ها و مواد مخدر و آدمکشی‌ها شپشها و سایر جنایات نا گفتنی در درون زندان را ندیده و نشنیده بود.
من هم شایسته ندیدم که پیام آور زشتی‌های اخلاقی‌ انسان‌ها در شرایط سخت و ناگوار باشم.
رسول بداقی
زندان رجایی شهرکرج
۳ شهریور ۹۲

پایان انفرادی احمد تمویی و جهانگیر بادوزاده / تبعید به میان زندانیان عادی







 پس از هفت روز احمد تمویی و جهانگیر بادوزاده از سلول انفرادی خارج و به بند عمومی زندانیان با جرایم خطرناک تبعید شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این دو زندانی سیاسی روز چهارشنبه ۳۰ مرداد ماه به سلول انفرادی منتقل شدند.
احمد تمویی که قبل از انتقال به انفرادی بشدت ضرب و شتم شده بود از ناحیه بینی و یکی از چشم‌ها آسیب دیده بود، ولی در طی مدت انفرادی از درمان مناسب محروم بوده است.
پس از پایان انفرادی مسئولین این دو زندانی سیاسی را به بند ۳ و ۴ زندان مرکزی ارومیه منتقل می‌کنند.
یکی از زندانیان سیاسی زندان ارومیه به گزارشگر هرانا گفت: "این دو بند مختص به زندانیان عادی و خطرناک بوده و از تراکم جمعیتی بالایی برخوردار است. زندانیان حتی برای رفتن به دستشویی و حمام باید زمان زیادی را در صف بسر ببرند. مسئولین اصل تفکیک جرایم را با تبعید این دو زندانی سیاسی زیر پا گذاشته‌اند."

اجبار کارگران پتروشیمی مناطق آزاد به ۱۲ تا ۱۶ ساعت کار روزانه







یک فعال صنفی کارگری در مناطق ویژه اقتصادی از نقض قوانین در مورد ساعات کار کارگرانی که در پروژه‌های نفت و پتروشیمی این مناطق فعالیت دارند، خبر داد.
"ناصر آغاجری" با اعلام این مطلب به ایلنا گفت: در مناطق آزاد و ویژه اقتصادی هیچ محدودیتی برای ساعات کار کارگران شاغل در پروژه‌های عمرانی و نفت و پتروشیمی وجود ندارد.
وی بابیان اینکه این کارگران بدون برخورداری از حق مرخصی قانونی و تعطیلات رسمی، روزانه ۱۲ تا ۱۶ ساعات کار می‌کنند، گفت: در عمل ابن کارفرما و پیمنکار است که تعیین می‌کند کارگران تا چه زمانی باید کار کنند.
این فعال صنفی کارگری یادآور شد: اجبار کارگران به انجام کار اضافی در تمامی روزهای تعطیل و غیر تعطیل در حالی است که به موجب قانون کار کارفرما باید در جریان تنظیم فعالیت کارگاه حق مرخصی و تعطیلی کارگران خود را به رسمیت بشناسد.
وی گفت: اینکه به دلیل ماهیت کار در پروژ‌ه‌های عمرانی نفت و پتروشیمی نمی‌توان فعالیت کارگاه را مطابق عرف جاری در بازار کار تعطیل کرد قابل قبول است و به همین دلیل در قانون کار برای چنین مواردی راهکار‌های مناسبی تعیین شده‌است.
وی افزود: بر این اساس فعالیت کارگران در چنین کارگاه‌هایی باید چرخشی باشد و هر کارگر پس از یک یا دو هفته کار مستمر بتواند برای بازیابی بخشی از انرژی از دست رفته، به مدت یک یا دو هفته استراحت کند.

اعتصاب ۵۰۰ تن از کارگران فاز ۱۵ و ۱۶ پارس جنوبی







۵۰ تن از کارگران شرکت پایندان از پیمانکاران پارس جنوبی به علت عدم دریافت حقوق در اعتصاب بسر می‌برند.
به گزارش کانون مدافعان حقوق کارگر، دو شنبه ۴ مرداد ماه، چهارمین روز اعتصاب کارگران شرکت پایندان، پیمانکار فاز ۱۵ و ۱۶ پارس جنوبی است. ۵۰۰ کارگر شاغل در این شرکت ۴ الی ۵ ماه است که حقوق دریافت نکرده‌اند.
این کارگران به رغم خوابگاه متروک و غذای بی‌کیفیت، که به اندازهٔ کافی توهین‌آمیز است، در این شرکتِ پیمانکاری کار می‌کنند و تنها به دریافت حقوق ماهانه دلخوش و راضی خواهند بود.
با این حال گروهی از کارگران ۵ ماه و گروهی ۴ ماه است که حقوق دریافت نکرده‌اند. مدیران پروژه گفته‌اند: "پول نداریم هر که نمی‌خواهد برود. کسی شما رو مجبور به موندن نکرده و..."
لازم به یادآوری است که پارس جنوبی از جمله مناطق ویژه اقتصادی است و مناطق ویژه از شمول قانون کار خارج‌اند. در این مناطق کارفرما به هر طریق عمل کند، غیرقانونی محسوب نمی‌شود و همین باعث سوء استفادهٔ کارفرمایان شده است به طوری که حتی حداقل استانداردهای مناسبات هم رعایت نمی‌شود.

تأیید حکم حبس یک فعال سیاسی در کردستان







 دادگاه تجدیدنظر استان کردستان حکم حبس محمد قوامی، فعال سیاسی را تأیید کرد.
به گزارش تارنمای سازمان حقوق بشر کردستان، قوامی به اتهام "ارتباط با یکی از احزاب کردی و خدشه ‌وارد نمودن به استقلال و تمامیت ارضی" به دو سال و چهار ماه حبس تعزیری محکوم شده است.
وی پیش‌تر در بهمن‌ماه ۸۷ سه ماه را در بازداشت گذراند که با قرار وثیقه ۵۰ میلیون تومانی به‌طورموقت آزاد شد.

متهم به قتل در زندان ورامین به اعدام محکوم شد







 یک زندانی که متهم است در زندان یکی از هم بندی‌هایش را با طراحی نقشه پیچیده‌ای به قتل رسانده است با حکم دادگاه به قصاص (اعدام) محکوم شد.
به گزارش خراسان، این مرد ۲۷ ساله که محمد نام دارد متهم است ۱۵ اسفند ۹۰ با طراحی یک توطئه هم بندی‌اش قاسم را با وارد کردن ضربات مرگبار میله آهنی در یکی از بندهای زندان ورامین به قتل رساند.
هرچند او این اتهام را انکار می‌کرد اما چند نفر از زندانیان شهادت دادند که او به خاطر درگیری قبلی‌اش با قاسم برای کشتن وی نقشه کشیده بود.
یکی از شاهدان این قتل در این باره گفت: محمد یک درگیری ساختگی در زندان راه انداخت و در این بین با یک میله آهنی چند ضربه به سر قاسم زد و او را کشت. سپس جسدش را روی تختش برد و ۳ روز اجازه نداد کسی زندانبان‌ها را از این موضوع مطلع کند.
با روشن شدن زوایای پنهان این جنایت پرونده با صدور قرارمجرمیت و کیفرخواست به شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه دادگاه محمد دست داشتن در این جنایت را انکار کرد و گفت نقشی در مرگ قاسم نداشته است اما در ‌‌نهایت قضات دادگاه او را مجرم تشخیص دادند و صبح دیروز رای خود را مبنی بر قصاص (اعدام) وی اعلام کردند.

چهار نفر به اتهام تجاوز به عنف در کرمان به اعدام محکوم شدند







 بازپرس شعبه هفتم دادسرای عمومی و انقلاب کرمان خبر از صدور حکم اعدام برای چهار نفر به اتهام تجاوز به عنف را داد.
بنا به گزارش مهر، یدالله سپهری بازپرس شعبه هفتم دادسرای عمومی و انقلاب کرمان مدعی شد، از میان هشت متهم پرونده ای، چهارتن از ایشان به دلیل ارتکاب تجاوز به عنف در دادگاه کیفری استان کرمان به اعدام محکوم شده‌اند و در پی اعتراض متهمان، پرونده به دیوان عالی کشور ارسال شده است.
مجموع متهمان این پرونده هشت نفر بوده که از این بین چهارنفر اصلی بوده و در تمام جرایم حضور داشتند و چهار نفر دیگر فرعی هستند که در جرایم این گروه، تنها در یک تا سه جرم شرکت داشته اند.
وی همچنین گفت: "چندین فقره آدم ربایی، ایراد ضرب و جرح و سرقت با سلاح سرد از جمله جرایم این باند بوده است که رسیدگی به این موضوعات در شعبه هفتم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب کرمان در مرحله نهایی و صدور کیفرخواست است."

محمد خاتمی خواهان "آزادی زندانیان و شکست حصر‌ها" شد







محمد خاتمی رئیس جمهور دوره اصلاحات خواهان "آزادی زندانیان و شکست حصر‌ها" شده و گفته است: "امروز بهترین موقعیتی است که بیاییم دل‌هایمان را از کینه پاک کنیم، زندانی‌ها آزاد شوند، حصر‌ها برداشته شود."
به گزارش روزنامه بهار، محمد خاتمی در دیدار با اعضای ستاد بزرگداشت آیت‌الله جلال‌الدین طاهری اصفهانی گفته است: "همه گفته‌اند، آقای روحانی هم گفته‌اند. امروز بهترین موقعیتی است که بیاییم دل‌هایمان را از کینه پاک کنیم، زندانی‌ها آزاد شوند، حصر‌ها برداشته شود و همه کنار یکدیگر باشیم و با فضای برادری، همه بتوانیم برای کشور کار بکنیم، مملکت در برابر مشکلات بزرگی قرار گرفته؛ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و مدیریتی، همه باید کنار هم کار کنیم."
میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد از ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ تاکنون در حصر به سر می‌برند و بسیاری از بازداشت‌شدگان پس از انتخابات سال ۸۸ همچنان زندانی‌اند.

جزییات ضرب و شتم و بازداشت ۷۰ استاد دانشگاه در سال ۸۸







اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها در نامه‌ای سرگشاده به رییس‌جمهور با اشاره به برگزاری نشستی در سال ۸۸ که با برخورد نیروهای امنیتی و دستگیری تعدادی از اساتید دانشگاه همراه شد، از وی خواستند برای استیفای حقوق اساتیدی که در سال‌های گذشته مورد تعرض واقع شدند اقدام کند.
به گزارش تارنمای کلمه، در تیرماه ۱۳۸۸ حدود ۷۰ نفر از اساتید عضو انجمن اسلامی مدرسان دانشگاه‌های کشور پس از جلسه‌ای عمومی با میرحسین موسوی دستگیر شده بودند.
اکنون پس از ۴ سال اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی به امید رسیدگی به بخشی از ظلم‌هایی که در سالیان پس از انتخابات بر کشور رفته است نامه‌ای برای استیفای حقوق دانشگاهیان خطاب به رییس جمهور نوشته‌اند.
متن کامل این نامه سرگشاده که نسخه‌ای از آن در اختیار کلمه قرار گرفته است به شرح زیر است:
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
جناب حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی
با عرض سلام؛
احتراما بار دیگر انتخاب شایسته جنابعالی به ریاست جمهوری اسلامی در حماسه شکوه‌مند ۲۴ خرداد، که بارقه‌های امید را در دل‌ها زنده کرد، صمیمانه تبریک می‌گوییم. تأکید مکرر جنابعالی بر حاکمیت قانون، پاسداشت کرامت و حرمت مردم و رعایت حقوق و آزادی‌های شهروندی قبل و بعد از انتخابات موجی از شوق و شعف و امید را در آحاد مختلف جامعه برانگیخته است.
انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها به عنوان یک تشکل شناخته شده و فراگیر دانشگاهی و دارای مجوز رسمی از کمیسیون ماده ۱۰ احزاب وزارت کشور همواره در چارچوب ضوابط قانونی، احیا و پاسداری از ارزش‌های انقلاب اسلامی در محیط دانشگاه‌ها را وجهه همت خود قرار داده است.
متعاقب حوادث ناگوار پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ و هجوم تاسف‌انگیز به کوی دانشگاه، انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها نشستی تخصصی را با موضوع «تحلیل شرایط کشور و یافتن راهکارهای تامین حقوق مردم و جلوگیری از سوء‌استفاده بیگانگان از وضعیت پس از انتخابات» با حضور جمعی از اعضای خود برگزار نمود. شرکت‌کنندگان در این نشست، غالباً از اساتید برجسته دانشگاه‌های تهران بودند و در میان آن‌ها بیش از ده چهره علمی شاخص و دریافت کننده جوایز معتبر علمی بین‌المللی و داخلی به چشم می‌خورد، همچنین تعدادی از این اساتید از چهره‌های انقلابی با سوابق مبارزاتی در ر‍ژیم ستم‌شاهی و بعضا از خانواده معظم شهدا و فرزند یا برادر شهید بودند و‍‍‍‍ در محل دفتر مرکزی انجمن که رسماً در وزارت کشور به ثبت رسیده، در نشستی رسمی شرکت نموده بودند. متأسفانه این نشست قانونی به صورت غیرمنتظره مورد هجوم نیروهای لباس شخصی و فاقد هویت مشخص قرار گرفت و حدود ۷۰ نفر از اساتید کشور را بدون هرگونه توضیح و ارائه حکم قانونی و برخلاف تمام موازین حقوقی به طور دسته جمعی همراه با ضرب و شتم و توهین و تحقیر و بستن دست‌ها و زدن چشم‌بند در میان بهت و حیرت همسایگان و عابران دستگیر کرده و به پادگان جنب ستاد مرکزی دژبان ارتش در خیابان فاطمی غربی منتقل نمودند.
برخورد حمله‌کنندگان به قدری غیرمعمول بود که تعدادی از اتومبیل‌های حامل استادان بازداشت شده در مسیر انتقال به پادگان، توسط نیروهای ویژه نیروی انتظامی متوقف و عوامل نیروی انتظامی نسبت به نحوه عملکرد عواملی که دست به این بازداشت دسته‌جمعی زده بودند معترض شدند. ظاهرا اصل اقدام و شیوه موهن اقدام‌کنندگان به‌قدری زننده و غیرقابل توجیه بود که بلافاصله بعد از انعکاس خبر این واقعه در رسانه‌ها و توجه مسئولین ذیربط به عواقب این اقدام اشتباه، طی چند ساعت رفتار مأموران تغییر کرد و پس از سخنرانی یکی از کار‌شناسان وزارت اطلاعات و پذیرش ضمنی خطا، حدود ساعت ۴ صبح روز بعد اکثر بازداشت‌شدگان آزاد شدند.
انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها در آن زمان با صدور بیانیه‌ای ضمن هشدار نسبت به تأثیر مخرب اینگونه اقدامات در دامن زدن به التهابات و ایراد لطمه به حیثیت نظام جمهوری اسلامی، از شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی درخواست نمود که عوامل تعرض به ساحت نخبگان علمی کشور را شناسایی و با آنان برخورد قانونی نمایند که این تظلم‌خواهی مورد بی‌توجهی نهادهای مسئول قرار گرفت. آنچه مایه تأسف بیشتر است اینکه اکنون پس از گذشت چهار سال از آن واقعه اسف‌بار مشاهده می‌شود که به جای مجازات عوامل آن حریم‌شکنی و تلاش برای جبران آن و دلجویی از استادانی که مورد تعرض قرار گرفتند، رسانه‌ها و افراد وابسته به طیف افراطی، بازداشت غیرقانونی این افراد را جرمی نابخشودنی برای بازداشت‌شدگان وانمود می‌کنند و اسف‌بار‌تر اینکه اوراق محرمانه آن بازجویی‌های غیرقانونی از طریق مجاری خاص در اختیار افراطیون قرار گرفته و به عنوان سندی برای مجرم تلقی کردن بازداشت‌شدگان، در میان نمایندگان مجلس شورای اسلامی منتشر می‌شود که نمونه آن، دستاویز فضاسازی علیه برادر متعهد و فرهیخته جناب آقای دکتر جعفر میلی‌منفرد قرار گرفت.
انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها ضمن تأکید بر حق قانونی خود برای تعقیب و محاکمه عوامل و سازمان‌دهندگان آن واقعه از جنابعالی انتظار دارد به سهم خود در جهت استیفای حقوق آحاد استادانی که مورد تعرض قرار گرفتند اقدام نموده و دستگاه‌های زیرمجموعه دولت مخصوصاً وزارت اطلاعات را موظف به اعاده و جبران حقوق تضییع شده اساتید و پیگیری و مجازات عاملان این تخلفات بنمایید.
بی‌تردید، همانطور که جنابعالی در مراسم تنفید خاطرنشان ساختید، توانمندی دولت تدبیر و امید در تقویت پایگاه اجتماعی آن و پایبندی به عهد و پیمانی است که با مردم بسته است.»