۱۳۹۲ آبان ۱۱, شنبه

دردنامه کوروش یغمایی؛ ۲۵ سال ممنوع‌الکار بوده‌ام








«کوروش یغمایی»، پدرخوانده موزیک راک ایران، به تازگی در تارنما و صفحه شخصی‌اش در شبکه‌ اجتماعی «نامه‌ای پیرامون موزیک پاپ» منتشر کرده که در آن به این پرسش‌ها که در این سال‌ها بر او چه رفته و چرا آلبوم «ملک جمشید» به رغم گرفتن مجوز، هنوز پخش نشده و اینکه به رغم همه مسائل چرا در ایران مانده، پاسخ داده است که «گزیده» آن را به گزارش روزنامه قانون در ادامه می‌خوانید.
من همواره بر پایه رک‌گویی در هر زمینه و به ویژه واقعیات موزیک و پیرامون آن دشمنان بسیاری داشته و دارم که به همه آنان احترام می‌گذارم و باورم بر این است که با نوشتار زیر شاهد واکنش‌های تازه بسیاری هم خواهم بود. از این بابت هیچ گونه هراسی ندارم؛ چون هدف همه ما پیشرفت و سربلندی فرهنگ این سرزمین است. باید این را بگویم که سال‌های زیادی را چشم به راه این بودم که شخص دیگری این حرف‌ها و آگاهی‌ها را با مردم در میان بگذارد؛ اما در نهایت ناگزیر شدم خودم آن‌ها را با شما در میان بگذارم و از این کار بسیار هم خوشحالم، هر چند که با دشمنان تازه‌ای هم روبه‌رو خواهم شد.


به آگاهی شما دوستان و یاران مهربان می رسانم که به طور کلی من از آغاز انقلاب تاکنون که نزدیک به ۳۵ سال از آن می‌گذرد به مدت ۲۵ سال ممنوع‌الکار بوده‌ام و هم اکنون نیز ممنوع الکار هستم. تمامی‌ کارهای من بعد از انقلاب، منهای راز دل، که در استودیو انجام شد با ابزار خانگی و غیر حرفه‌ای و ابتدایی تولید شده است. در مجازات ممنوع الکاری (منهای چند استثنا آنهم در میزان بسیار محدود) قید زمان وجود ندارد و در عمل، مانند این است که با اتومبیلی متهم بدون جرم را به میان کویری ببری و در آنجا به کویر بسپاری‌اش و به آبادی برگردی تا در آن برهوت، آن بیچاره در تنهایی مطلق ذره ذره بخار شود.


بر همین پایه بود که بسیاری از این هنرمندان [به علت] وارونه شدن ناگهانی جایگاه‌شان، چون در فاصله بسیار کوتاهی همه آن‌ها از یک چهره دوست‌داشتنی در جامعه به یک چهره پلید و… تبدیل شدند، به بیماری‌های افسردگی شدید بر پایه آواری از ناامیدی و تزلزل شخصیتی در تنهایی مطلق با مرگ‌های زودهنگام از دنیا رفتند. رهاکردن هنرمندانی شناخته شده در جامعه بدون داشتن هیچگونه بهره‌مندی از مزایای شهروندی و… سزاوار نبود. انگیزه ممنوع الکاری‌های خودم را هنوز نمی‌دانم. برای حکم اول (آغاز فترت) که ۱۷ سال به طول انجامید و من ممنوع الچهره و حتی ممنوع الخروج هم بودم که با پخش آلبوم سیب نقره‌ای و آغاز دوباره موزیک پاپ در ایران این ممنوعیت برطرف شد؛ اما برای بار دوم فترت که اکنون ۹ سال از آن می‌گذرد، هنوز پاسخی پیدا نکرده‌ام. حکمی‌ صادر شده است، پنهانی،؛ چون اگر قانونی بود باید به صراحت و روشنی اعلام می‌شد که بر پایه شواهد موجود، نه شاکی وجود داشت و نه مجرمی ‌و نه جرمی ‌اتفاق افتاده بود؛ همچنین نه دادگاهی (محکمه‌ای) و نه مراتب دادرسی مانند وکیل و قاضی و هیات منصفه و نه رای صادر شده‌ای؛ اما شگفت اینکه حکم، در پشت درهای بسته، داده و اجرا می‌شود؛ آن‌هم حکمی ‌بدون قید زمان (بالاخره در همه دنیا هر حکمی ‌زمانی مشخص دارد) و نتیجه اینکه بر پایه این حکم آلبوم «ملک جمشید» من که مجوز تمام مراحل ممیزی شعر و موزیک و … را گرفته بود به ناگاه جلوی پخش آن گرفته شد. تا کی؟ کسی پاسخگو نیست و خدا می‌داند.

صرف نظر از زحمات چند ساله و سرمایه‌گذاری تولید و به ویژه نادیده گرفتن تاثیر این آلبوم در موزیک پاپ ایران، درست مانند این است که شخصی را به مدت ۹ سال پا در هوا نگه دارند؛ بدون کوچک‌ترین فکری در زمینه ادامه زندگی و شیوه درآمدزایی و هم چنین مسئولیت‌هایی که خانواده و جامعه بر دوش او گذارده‌اند. البته من با تمرین‌های سخت و دشوار و نفسگیری که در زمان آن ۱۷ سال در کوله‌بار زندگی خود داشتم توانستم از پس آن برآیم. باور کردنی نیست، اما باور کنید که در تمام این مدت، رادیو، بدون توجه به قانون و حقوق مولف و مصنف، کارهای مرا با تکه تکه کردن و ادیت‌های ناشیانه، هرگونه که خود دلش می‌خواست پخش می‌کرد؛ صد البته بدون آوردن نام من. برای نمونه همان صداهای

کرال بانوان تصویب شده در وزارت ارشاد را هم حذف می‌کرد. خوشبختانه در همین هنگام بود که از سوی پژوهشگران جهانی و همین‌طور مهم‌ترین رسانه‌ها و نشریات تخصصی دنیا بر پایه آلبوم‌های جهانی، «زنجیر خود را خودت بباف» و به ویژه آلبوم خودم «برگشت از لبه پرتگاه» در جایگاه موسیقیدان جهانی و نابغه موزیک شرق و پدرخوانده موزیک راک ایران به جهان معرفی شدم و همین انگیزه‌ای شد که از سوی فستیوال‌های بزرگ جهانی رد بوول (Redbull) و… به ویژه بزرگ‌ترین فستیوال موزیک در جهان (Trans Musicales) در فرانسه که برجسته‌ترین موسیقیدانان جهان آرزوی افتخار ورود به آن را دارند گزینش و دعوت شوم که نشانه‌های آن در سایتم می‌باشد.

با اینکه این جهش مهم در موزیک برای اولین بار انگیزه ورود موزیک راک ایران به حیطه و گستره موزیک جهان شد و افتخاری بر افتخارات ایران (در زمینه موزیک) اضافه کرد، شگفتا که در ایران با سکوتی بزرگ و معنی‌دار بر گزار شد. این هم برای من باورنکردنی بود که از یکسو از طرف ممیزان شناخته شده در موزیک جهان برگزیده و دعوت شوم؛ اما از سوی دیگر در کشور خودم ممنوع الکار باشم. این تلخ‌ترین و غم‌انگیزترین حسی است که انسان خودش را در سرزمین و کشور خودش که از جان بیشتر دوستش دارد غریب و تنها ببیند. به هر حال باید بگویم که این فترت ۹ ساله اخیر بیشتر به سود شما و موزیک کشور شد؛ چون با تکیه بر این جمله پندآموز که یک پرنده دست‌آموز خانگی هم باید پرواز کند تا پرواز را فراموش نکند، تمام وقتم را برای کار در زمینه موزیک گذاشتم و بر همین پایه کارهای تازه‌ای را انجام داده‌ام.

در آخر لازم می‌دانم به پرسش بسیاری از شما یاران مهربانم در این زمینه که چرا با اینهمه نابسامانی‌ها و بی‌مهری‌ها و جلوگیری از پخش کارها و همچنین نوآوری‌ها و ایده‌های تازه‌تان و … از ایران نرفته‌اید و اگر می‌رفتید امروزه در جهان شهره و چنین و چنان بودید، باید بگویم حرف شما درست است؛ اما بدیهی‌ست که ساختار شخصیتی افراد و شرایط زندگی آنان متفاوت می‌باشد. به باور من، رفتن از میهن همواره دو نشان بد دارد یکی اینکه برای همیشه پسوند فراری به آن شخص سنجاق می‌شود و مهم‌تر آنکه با فرار از واقعیت‌ها و دشواری‌ها، میهن را در برابر خطرها تنها می‌گذاریم و اگر بر فرض میزان عمل به این روش به بالاترین حد خود، یعنی همه برسد دیگر کسی در میهن باقی نمی‌ماند. به ویژه که هم اکنون این تعداد به میزان جمعیت یک کشور هم رسیده است و باور دارم که می‌دانید که من به ایران و ایرانی عشق می‌ورزم. با پوزش از این که زیاد از اندازه داد سخن دادم و نوشتم. می‌دانم که شما هم اصلا حوصله ندارید؛ اما دانستن آن‌ها پس از گذشت ۳۵ سال فقط لازم بود و نه کافی.


نگذاریم که قلبشان از تپش باز ایستد







 ۲۵ تن از زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر کرج ضمن نامه‌ای در مورد رسیدگی به وضعیت زندانیان سیاسی بیمار می‌گویند: "اهمیت این مساله و از آنجا ناشی‌ می‌شود که این زندانیا‌ن علاوه بر تحمل احکام ظالمانه می‌باید درد و رنج و بیماری را نیز تحمل نمایند و این رنج مضاعف با محدود بودن امکانات بهداشتی و درمانی و دارویی در پاره‌ای موارد ابعاد مصیبت واری به خود می‌گیرد."
متن کامل این نامه را در زیر می‌خوانید:
زندانیان سیاسی و عقیدتی‌ که از بیماری‌های مختلف در رنج و عذاب هستند و تلاش و پیگیری جهت آزادی و کاستن آلام آن‌ها همواره در اولویت کاریه فعالان سیاسی و حقوق بشری بوده است.
اهمیت این مساله و از آنجا ناشی‌ می‌شود که این زندانیا‌ن علاوه بر تحمل احکام ظالمانه می‌باید درد و رنج و بیماری را نیز تحمل نمایند و این رنج مضاعف با محدود بودن امکانات بهداشتی و درمانی و دارویی در پاره‌ای موارد ابعاد مصیبت واری به خود می‌گیرد.
مرگ زنده یاد هدی صابر، محسن دکمه‌چی‌، افشین اسانلو و ... در گذشته نه‌چندان دور گواه این مدعاست،
نقطه اوج نگرانی‌ و این تأسف آنجائی است که برخی زندانیان سیاسی و عقیدتی‌ همچون آقایان امان الله مستقیم، ماشالله حائری و ... علی رغم داشتن مجوز عدم تحمل کیفر از پزشکی قانونی مجبور به گذراندن ایام در شرایط سخت زندان می‌باشند، که انتظاری می‌رود مسئولان ذیربط با نگاهی‌ انسانی‌ همراه با تدبیر و عقلانیت مقدمات آزادی این عزیزان را فراهم نمایند.
ما جمعی‌ از زندانیا سیاسی عقیدتی‌ زندان رجای شهر کرج ضمن حمایت از کمپین نجات بیماران از دیگر تلاشگران سیاسی و حقوق بشری نیز در خواست می‌نمایم در این زمینه اقدامات انسان دوستانه خود را افزایش بخشند.
آری نگذاریم که قلبشان از تپش باز ایستد.
۱- عفیف نعیمی
۲- بهروز توکلی
۳- وحید تیزفهم
۴- سعید رضایی
۵- لقمان مرادی
۶- کامران رحیمیان
۷- کیوان رحیمیان
۸- عزیز سمندری
۹- آیت مهر علی‌‌بیگلو
۱۰- لطیف حسنی
۱۱- کورش زیاری
۱۲- فرهاد سهندژ
۱۳- فواد سهندژ
۱۴- سیامک صدری
۱۵- فرهمند سنائی
۱۶- فرهاد صدقی
۱۷- شاهرخ طائف
۱۸- رامین زیبائی
۱۹- شاهین نگاری
۲۰- کمال کاشانی
۲۱- میثاق یزدان‌نژاد
۲۲- جعفر اقدامی (شاهین)
۲۳- ناصح یوسفی
۲۴- افشین با ایمانی
۲۵- عباس بادفر

نامه رضا شهابی به مناسبت سالگرد مرگ ستار بهشتی







رضا شهابی عضو هیأت مدیرهٔ سندیکای کارگران اتوبوسرانی تهران و حومه که در بند ۳۵۰ زندان اوین بسر می‌برد، طی نامه‌ای که یک نسخه از آن در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته در مورد اولین سالگرد کشته شدن ستار بهشتی به وسیله پلیس فتا می‌گوید: "اکنون یک سال از شهادت مظلومانه ستار بهشتی می‌گذرد وپس از این زمان همچنان سرکشیده و حیران در پی مسببین این قتل و تسکین دل داغ دیده مادرش هستیم.. اما در این میان بودند افرادی که در پی کسب شهرت ونام با دست و پازدن‌های ناجوانمردانه و رسانه‌ای خود سعی در ساختن نردبان ترقی و گرفتن ژست قهرمانانه برای خود از جنازه ان شهید داشتند."
متن کامل این نامه را در زیر می‌خوانید:
یک سال از واقعه دردناک شهادت ستاربهشتی می‌گذرد گویی همین دیروز بود که به هنگام انتقال وی از ۳۵۰ با نگاهی حاکی از درد ورنج درخواست داشت تا مانع این کار شویم. گویی می‌خواست بماند و کارهای خود را به سرانجام برساند. انچنان که رسالت بر دوش داشت. درسکوت با نگاهش ما را خطاب کرد: دوستان گوش کنید مرگ من مرگ شماست. مگذارید شما را بکشند. مگذارید من بار دگر در شما کشته شوم.
اکنون یک سال از شهادت مظلومانه ستار بهشتی می‌گذرد وپس از این زمان همچنان سرکشیده و حیران در پی مسببین این قتل و تسکین دل داغ دیده مادرش هستیم.. اما در این میان بودند افرادی که در پی کسب شهرت ونام با دست و پازدن‌های ناجوانمردانه و رسانه‌ای خود سعی در ساختن نردبان ترقی و گرفتن ژست قهرمانانه برای خود از جنازه ان شهید داشتند.
یک سال پیش من و تعدادی از دوستانم شهادت دادیم «که ستار فرزند مبارزه بود، از طبقه کارگر، جوانی فعال و دردمند که جان بر سر آرمان‌هایش داد.
امروز من از خود وشما می‌پرسم: که آیا کاری کرده‌ایم تا نگذاریم ستاربهشتی‌های درونمان کشته شوند؟
یکسال پیش در زندان شعا می‌دادیم «خون ستار می‌خروشد زندانی می‌خروشد»
امروز من از خود وشما می‌پرسم صدای این خروش کجاست؟
در پایان ضمن ابراز امیدواری در پیگیری روند پرونده شهید ستار بهشتی و معرفی و محاکمه علنی عاملین و عامرین این جنایت اوین سالگرد شهادت این کارگر شهید راه آزادی، آزادی خواهی و عدالت را به مادر عزیز داغدیده و خانواده درد ورنج کشیده وی و همچنین تمام آزادی خواهان ایران وجهان علی الخصوص طبقه کارگر تسلیت عرض می‌نمایم.
زندانی سیاسی
رضا شهابی ذکریا (عضو هیات مدیره سندیکای کرگران شرکت واحد تهران و حومه)
بند ۳۵۰ اوین

اعتصاب چهار زندانی در اوین در اعتراض به وضعیت زندانیان بیمار







عبدالفتاح سلطانی وکیل دادگستری، امیر خسرو دلیر ثانی فعال سیاسی، سعید مدنی فعال سیاسی و مهدی خدایی فعال حقوق بشر، چهار تن از زندانیان سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی به زندانیان بیمار از جمله میرحسین موسوی و مهدی کروبی دست به اعتصاب غذا زدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این زندانیان در پاسخ به عدم توجه مسئولان به وضعیت وخیم زندانیان بیمار از روز شنبه ۱۱ آبان ماه دست به اعتصاب غذا زده اند.
بر اساس این گزارش این زندانیان با برشمردن نام ۳۰ تن از زندانیان سیاسی هم چنین خواهان رسیدگی به وضعیت مهدی کروبی و میر حسین موسوی دو تن از رهبران اعتراضات سال ۸۸ شدند که در حصر خانگی بسر می برند.
اسامی برخی از این زندانیان که به دلیل مشکلات عدیده جسمی از حق درمان محروم هستند به شرح زیر است: احمد دانشپور مقدم، محسن دانشپور مقدم، حمید نقیبی، داود اسدی، مرتضی محمدی، علی رضا احمدی، نادر جانی، یاشار دارالشفا، احمد رضا مرادی، علیرضا بهشتی، حسین رونقی ملکی، اصغر محمودیان و کیوان صمیمی.
هم‌چنین قابل ذکر است دو تن از زندانیان عقیدتی به نام‌های اسماعیل برزگر و محمد حسن یوسفی پورسیفی از اعضای سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران نیز به دلیل عدم توجه مسئولین زندان اوین به وضعیتشان دست به اعتصاب غذا زده اند.

محکومیت سردبیر و مدیر مسئول هفته نامه حدیث به حبس







"رحیم سرکار"، سردبیر پیشین هفته نامه اصلاح طلب حدیث قزوین به اتهام «توهین به رهبری» از طریق چاپ مقالات دیگران و نشر اکاذیب به ۱۶ ماه حبس تعزیری و مدیر مسئول آن نیز به دو سال حبس محکوم شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، "رحیم سرکار"، سردبیر هفته نامه حدیث قزوین به علت چاپ تصاویری از قتل، خودکشی، فقر، گرانی و ایدز در آستانه انتخابات مجلس با اتهام القاء سیاه ‌نمایی و تشویش اذهان عمومی در شماره ۸۹۷ این نشریه در اسفند ۹۰ روانه زندان شد بعد از مدتی با قرار وثیقه یک میلیارد ریالی آزاد شد.
سردبیر هفته نامه حدیث در نهایت در چهارم دی ۹۱ دوباره بازداشت و ۱۷ روز زندانی شد در نهایت اخیر به ۱۶ ماه حبس تعزیری محکوم شد.
شایان ذکر است؛ رحیم سرکار دبیر آموزش و پرورش با ۲۸ سال سابقه تدریس و سابقه ۵ ماه حضور در جبهه های جنگ به علت رویه انتقادی در نشریه حدیث بارها بازداشت و زندانی شده است.
هم‌چنین مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه حدیث قزوین "نقی افشاری" به دو سال حبس تعزیری محکوم شده است.
شنیده ها حاکی است مسعود کیمیایی از نویسندگان حدیث قزوین نیز به حبس محکوم شده است.

پلمپ محل کسب سه شهروند بهایی در تنکابن







 محل کسب سه شهروند بهایی در تنکابن توسط ماموران امنیتی پلمپ شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در پی اِعمال فشارهای روز افزون بر شهروندان بهایی، از روز شنبه ۱۳ مهر ماه سال جاری ماموران امنیتی، محل کسب سه شهروند بهایی ساکن شهر تنکابن به نامهای "سروش گرشاسبی"، "سینا گرشاسبی" و "امید قادری" تعطیل کردند.
قابل ذکر است که در وضعیت پلمپ اماکن کسب مذکور تا زمان ارسال خبر هیچ تغییری نداشته است.
یاداوری می شود سروش گرشاسبی مدتی قبل به همراه دو شهروند بهایی دیگر در تنکابن بازداشت شده بود که پس از ۱۷ روز به قید وثیقه تا زمان جلسه دادگاه آزاد گردید.

مدیر مسئول روزنامه بهار بازداشت شد







سعید پورعزیزی مدیر مسئول روزنامه بهار بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
معصومه شهریاری، همسر سعید پورعزیزی در گفت‌و‌گو با فارس خبر بازداشت سعید پورعزیزی را تأیید کرد و اظهار داشت: صبح روز پنجشنبه (نهم آبان‌) احضاریه‌ دادسرا بر اساس شکایت مدعی‌العموم به دفتر روزنامه‌ بهار فرستاده شد، ‌از آنجایی که هر کسی می‌داند که روز پنجشنبه کادر اداری همه‌ روزنامه‌ها تعطیل است، بنابراین احضاریه به‌دست آقای پورعزیزی نرسید.
وی افزود: صبح امروز، مدیرمسئول روزنامه بهار بدون اطلاع از رسیدن چنین احضاریه‌ای به دفتر روزنامه رفت و درپی تماس تلفنی که ساعت ۱۱ صبح با او گرفتند، به دادسرا احضار شد. پس از رفتن به دادسرا، بدون اطلاع دادن به کسی، وی بازداشت شد و به اوین انتقال یافت. شهریاری با بیان اینکه طی تماس تلفنی آقای پورعزیزی مقرر شد که وثیقه‌ای برای آزاد شدن وی از بازداشت تهیه شود، بیان داشت: این در حالی است که درباره‌ مبلغ وثیقه هیچ اطلاعی به ما داده نشد.
روزنامه‌ «بهار» اول آبان مقاله‌ای را با عنوان «امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟» منتشر کرد که در ‌‌نهایت با توقیف این روزنامه توسط هیئت نظارت بر مطبوعات همراه شد.

اسامی زندانیان محروم از مرخصی در اوین و رجایی شهر







طی سالهای اخیر و با شدت گرفتن نگاه امنیتی شاهد افزایش برخورد ها و بازداشت های گسترده از سوی نهادهای اطلاعاتی-امنیتی در فضای عمومی کشور بودیم. طی سالهای اخیر نقطه ی اوج این برخورد ها به حوادث مربوط به انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ برمیگردد که با اوج گیری اعتراضات مردمی ایران در قالب جنبش سبز، بازداشت گسترده ی تظاهرات کنندگان و معترضان اجتماعی، سیاسی و... زندانیان بسیاری را روانه ی زندانهای کشور نمود. طی این سالها همواره اعتراض زندانیان در مورد عدم رعایت حداقل اصول استاندارد با زندانیان از سوی مراجع قوه قضاییه و سازمان زندانهای کشور ادامه داشت، محرومیت از دسترسی به تلفن، ملاقات حضوری و مرخصی عمده ترین دلیل این اعتراضات بوده است.

علیرغم تاکید آیین نامه ی سازمان زندانهای کشور (اصلاحی ۸۹/۲/۲۱ -بخش مرخصی زندانیان - ماده ۲۱۳) که استفاده از مرخصی را امری در جهت تحکیم مبانی و روابط خانوادگی و اجتماعی زندانیان، رفع مشکلات ضروری فردی، خانوادگی و قضایی تلقی میکند، اما در تبصره ی این ماده، مرخصی را نه به عنوان یک حق بلکه به عنوان امتباز اعطایی از سوی مسولان زندان عنوان میدارد. تبصره ای که به عقیده ی بسیاری در تضاد با استدلالهای موجود در متن ماده به عنوان دلیل اعطای مرخصی است. همین امر موجبات اعتراض گسترده ی زندانیان، خانواده های آنان و نهاد های حقوق بشری در عدم اعطای مرخصی در طولانی مدت را فراهم می آورد و با وجود چنین تبصره ای بسیاری از زندانیان زندان اوین و رجایی شهر سالهای طولانی از قرار گرفتن در کنار خانواده ی خود و اجتماع محروم ماندند و چه بسا به دلیل سکونت خانواده های بسیاری از آنها در شهر های دیگر کشور و دوری راه از امکان دیدار هفتگی نیز برخوردار نبودند. حسین اصغری و ماهان محمدی دو نمونه برجسته این موضوع هستند که بیش از ۵ سال بدون استفاده از مرخصی در زندان محبوس ماندند.

در زیر خبرگزاری هرانا اقدام به جمع آوری اسامی تعدادی از زندانیان زندان اوین و رجایی شهر نموده است (بر اساس مدت سپری شده محکومیت) که مدت بیش از یکسال است که امکان اعزام به مرخصی را نیافته اند.
*ارایه حکم صادره زندانیان به منظور مقایسه آن با ماده ۲۱۴ آیین نامه سازمان زندانها است که در آن به شرایط اعطای مرخصی به زندانیان اشاره نموده است.
*ماده ۲۱۴ آیین نامه سازمان زندانها: الف: محکومین به حبس تا ۱۵ سال باید یک ششم از مدت حبس و محکومین بیش از ۱۵ سال و حبس ابد حداقل سه سال از مدت حبس خود را سپری کرده باشند.] تا امکان استفاده از مرخصی را بیابند [
اسامی زندانیان محروم از مرخصی در اوین و رجایی شهر به ترتیب حروف الفبا:
۱.            احمد قرچه، محکوم به ده سال مدت سه سال و پنج ماه از مرخصی محروم است.
۲.            اسماعیل برزگری، محکوم به هفت سال و شش ماه مدت دو سال و شش ماه از مرخصی محروم است.
۳.            افشین کرم پور، محکوم به هفت سال مدت دو سال و سه ماه از مرخصی محروم است.
۴.            افشین بایمانی، محکوم به ابد مدت دوازده سال از مرخصی محروم است.
۵.            امید بهروزی، محکوم به هفت سال مدت دو سال و سه ماه از مرخصی محروم است.
۶.            امید زارعی نژاد، محکوم به سه سال مدت دو سال از مرخصی محروم است.
۷.            امید کوکبی، محکوم به ده سال مدت دو سال و هشت ماه از مرخصی محروم است.
۸.            امیر اسلامی، محکوم به هفت سال مدت دو سال و سه ماه از مرخصی محروم است.
۹.            امیر خرم، محکوم به هشت سال مدت دو سال از مرخصی محروم است.
۱۰.         امیر درستی، محکوم به ده سال مدت دو سال از مرخصی محروم است.
۱۱.         امیر مولادوست، محکوم به چهار سال مدت دو سال از مرخصی محروم است.
۱۲.         امیر میرزا حکمتی، محکوم به ده سال مدت دو سال و یک ماه از مرخصی محروم است.
۱۳.         امیرخسرو دلیرثانی، محکوم به چهار سال مدت سه سال و ده ماه از مرخصی محروم است.
۱۴.         باتیر شاه محمد اف، محکوم به بیست سال مدت چهار سال و سه ماه از مرخصی محروم است.
۱۵.         بهروز توکلی، محکوم به بیست سال مدت چهار سال از مرخصی محروم است.
۱۶.         بهزاد عباسی، محکوم به ده سال مدت چهار سال و ده ماه از مرخصی محروم است.
۱۷.         پیروز منصوری، محکوم به هفده سال مدت هفت سال از مرخصی محروم است.
۱۸.         پیمان کاس نژاد، محکوم به سه سال مدت دو سال و سه ماه از مرخصی محروم است.
۱۹.         جمال الدین خانجانی، محکوم به بیست سال مدت چهار سال از مرخصی محروم است.
۲۰.         چاری محمد مراد اف، محکوم به بیست و یک سال مدت چهار سال و سه ماه از مرخصی محروم است.
۲۱.         حسن سی سختی، محکوم به حبس ابد مدت پنج سال و سه ماه از مرخصی محروم است.
۲۲.         حمید کرواسی، محکوم به سه سال مدت یک سال و سه ماه از مرخصی محروم است.
۲۳.         حمیدرضا درخشنده، محکوم به هفت سال مدت دو سال و سه ماه از مرخصی محروم است.
۲۴.         حمیدرضا مرادی، محکوم به نه سال مدت دو سال و سه ماه از مرخصی محروم است.
۲۵.         خالد حردانی، محکوم به ابد مدت دوازده سال از مرخصی محروم است.
۲۶.         خالد فریدونی، محکوم به ابد مدت چهارده سال از مرخصی محروم است.
۲۷.         داود اسدی، محکوم به هفت سال مدت یک سال و ده ماه از مرخصی محروم است.
۲۸.         رامین تنباکوچی، محکوم به سه سال مدت یک سال و دو ماه از مرخصی محروم است.
۲۹.         رحمان قهرمانپور، محکوم به سه سال مدت دو سال و شش ماه از مرخصی محروم است.
۳۰.         رسول حیدرزاده، محکوم به هفت سال مدت دو سال و پنج ماه از مرخصی محروم است.
۳۱.         رضا انتصاری، محکوم به هشت سال مدت دو سال و سه ماه از مرخصی محروم است.
۳۲.         رمضان ساعدی، محکوم به هشت سال مدت هفت سال و ده ماه از مرخصی محروم است.
۳۳.         سالار ستوده، محکوم به ده سال مدت یک سال و هفت ماه از مرخصی محروم است.
۳۴.         سروش ثابت، محکوم به دو سال مدت یک سال و سه ماه از مرخصی محروم است.
۳۵.         سعید حایری، محکوم به دو سال مدت یک سال و دو ماه از مرخصی محروم است.
۳۶.         سعید متین پور، محکوم به هشت سال مدت پنج سال و دو ماه از مرخصی محروم است.
۳۷.         سعید مدنی، محکوم به سه سال و شش ماه مدت دو سال از مرخصی محروم است.
۳۸.         سعید تیزفهم، محکوم به بیست سال مدت چهار سال از مرخصی محروم است.
۳۹.         سعید رضایی، محکوم به بیست سال مدت چهار سال از مرخصی محروم است.
۴۰.         سعید ماسوری، محکوم به ابد مدت دوازده سال از مرخصی محروم است.
۴۱.         سیامک قادری، محکوم به چهار سال مدت سه سال و چهار ماه از مرخصی محروم است.
۴۲.         سید احمد هاشمی، محکوم به پنج سال مدت یک سال و شش ماه از مرخصی محروم است.
۴۳.         سیف الله سه گانی، محکوم به ابد مدت دوازده سال از مرخصی محروم است.
۴۴.         سینا عظیمی، محکوم به پنج سال مدت یک سال و هشت ماه از مرخصی محروم است.
۴۵.         شاهین دادخواه، محکوم به هفت سال مدت دو سال و هشت ماه از مرخصی محروم است.
۴۶.         صالح کهن دل، محکوم به ده سال مدت پنج سال از مرخصی محروم است.
۴۷.         عباس دادفر، محکوم به پنج سال مدت پنج سال از مرخصی محروم است.
۴۸.         عبدالرضا قنبری، محکوم به ده سال مدت سه سال و نه ماه از مرخصی محروم است.
۴۹.         عبدالفتاح سلطانی، محکوم به سیزده سال مدت دو سال و سه ماه از مرخصی محروم است.
۵۰.         عفیف نعیمی، محکوم به بیست سال مدت چهار سال از مرخصی محروم است.
۵۱.         علی سلانپور، محکوم به پنج سال مدت دو سال و یازده ماه از مرخصی محروم است.
۵۲.         علی زاهد، محکوم به حبس ابد مدت پنج سال و شش ماه از مرخصی محروم است.
۵۳.         علیرضا احمدی، محکوم به چهار سال مدت یک سال و چهار ماه از مرخصی محروم است.
۵۴.         علیرضا سیدیان، محکوم به چهار سال مدت یک سال و نه ماه از مرخصی محروم است.
۵۵.         غلامرضا حسینی، محکوم به نه سال و نیم مدت سه سال از مرخصی محروم است.
۵۶.         فرشید فتحی، محکوم به شش سال مدت سه سال از مرخصی محروم است.
۵۷.         فرشید یدالهی، محکوم به هفت سال مدت دو سال و سه ماه از مرخصی محروم است.
۵۸.         فرهاد اطلسی، محکوم به ده سال مدت پنج سال و یک ماه از مرخصی محروم است.
۵۹.         فواد خانجانی، محکوم به چهار سال مدت دو سال از مرخصی محروم است.
۶۰.         کامران ایازی، محکوم به شش سال مدت دو سال و هشت ماه از مرخصی محروم است.
۶۱.         کامران رحیمیان، محکوم به پنج سال مدت سه سال از مرخصی محروم است.
۶۲.         کامران مرتضایی، محکوم به پنج سال مدت دو سال از مرخصی محروم است.
۶۳.         کریم معروف عزیز، محکوم به ابد مدت پانزده سال از مرخصی محروم است.
۶۴.         کیوان رحیمیان، محکوم به پنج سال مدت چهار سال از مرخصی محروم است.
۶۵.         کیوان صمیمی، محکوم به شش سال مدت چهار سال از مرخصی محروم است.
۶۶.         مجید اسدی، محکوم به چهار سال مدت دو سال و دو ماه از مرخصی محروم است.
۶۷.         محمد ابراهیمی، محکوم به پنج سال مدت سه سال از مرخصی محروم است.
۶۸.         محمد انوشه ای، محکوم به پنج سال مدت چهار سال از مرخصی محروم است.
۶۹.         محمد نظری، محکوم به ابد مدت نوزده سال از مرخصی محروم است.
۷۰.         محمدامین هادوی، محکوم به شش سال مدت دو سال از مرخصی محروم است.
۷۱.         محمدحسن یوسف پور سیفی، محکوم به پنج سال مدت یک سال و دو ماه از مرخصی محروم است.
۷۲.         مختار صالحی، محکوم به ده سال مدت دو سال و دو ماه از مرخصی محروم است.
۷۳.         مسعود صادقی، محکوم به شش سال مدت یک سال و شش ماه از مرخصی محروم است.
۷۴.         مصطفی دانشجو، محکوم به هفت سال مدت دو سال و سه ماه از مرخصی محروم است.
۷۵.         مصطفی نیلی، محکوم به سه سال مدت دو سال از مرخصی محروم است.
۷۶.         مهرداد پناهی، محکوم به سه سال مدت یک سال و شش ماه از مرخصی محروم است.
۷۷.         مهرداد سرجویی، محکوم به سه سال مدت دو سال و شش ماه از مرخصی محروم است.
۷۸.         میثاق یزادن نژاد، محکوم به دوازده سال مدت شش سال از مرخصی محروم است.
۷۹.         ناصح یوسفی، محکوم به هشت سال مدت شش سال و ده ماه از مرخصی محروم است.
۸۰.         نورمحمد قویدل، محکوم به پنج سال مدت چهار سال از مرخصی محروم است.
۸۱.         یعقوب ملکی، محکوم به ده سال مدت سه سال و هفت ماه از مرخصی محروم است.