۱۳۹۲ آذر ۱۸, دوشنبه

بیانیه ۲۱تن از زندانیان سیاسی زندانهای اوین و رجایی شهر به مناسبت روز جهانی حقوق بشر










جمعی از زندانیان سیاسی محبوس در زندانهای اوین و رجایی شهر کرج به مناسبت روز جهانی حقوق بشر بیانیه مشترکی از زندان منتشر کردند.
در بیانیه این زندانیان آمده است: “با وجود این پس از گذشت بیش از شصت و پنج سال از تصویب این اعلامیه و تبدیل شدن مفاد آن به عرف بین المللی و پذیرش آن از سوی ایران با امضای دو میثاق بین المللی و پس از گذشت بیش از سه دهه از تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که در آن بسیاری از اصول اعلامیه ی جهانی حقوق بشر -از جمله در فصل سوم حقوق ملت- به صراحت آمده است ، همچنان شاهد نقض گسترده ی بسیاری از این حقوق در کشور عژیزمان هستیم.”
به نام خداوند جان و خرد
هر انسانی حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی دارد. (ماده سوم اعلامیه جهانی حقوق بشر)
مردم شریف ایران ، در آستانه ی شصت و پنجمین سالگرد روز جهانی حقوق بشر در حالی به استقبال گرامیداشت این روز میرویم که همچنان شاهد نقض بسیاری از اصول اعلامیه ی جهانی حقوق بشر هستیم. اعلامیه ای که نه در پی ترسیم بنیان جامعه ای آرمانی بلکه در جهت دعوت به برپایی جامعه ای بر اساس حداقل های لازم برای زندگی انسانی است ، زندگی ای که پدران و مادرانمان در گذشته ی این سرزمین با تلاش بسیار در پی تشکیل آن بودند ، زندگی ای که ملت ایران از یکصدوهفت سال پیش با تاکید بر حاکمیت قانون بر آن پای فشرد و در دو انقلاب عظیم مردمی ، آن را به عنوان اساسی ترین خواسته ی خویش مطرح ساختند.
ملت شریف ایران؛ سابقه ی تاریخی کشورمان در پذیرش اعلامیه ی جهانی حقوق بشر ، حکایت از آن دارد که حاکمیت قانون و تحقق حقوق بنیادین انسانی مندرج این اعلامیه در قوانین اساسی مشروطه و جمهوری اسلامی ایران بر خواستی عدول ناپذیر و تثبیت یافته در وجدان ایرانیان استوار شده است. بر این اساس دفاع روحانیونی از جمله آیت ا… سید ابوالفضل زنجانی و آیت ا… سید محمود طالقانی از مفاد اعلامیه ی جهانی حقوق بشر مهر تاییدی بر سازگاری حقوق بشر با اسلام و عدم وجود هرگونه اختلاف مبنایی میان این دو است ، تا آنجا که زنده یاد آیت ا… منتظری نیز اجرای مفاد اعلامیه ی جهانی حقوق بشر را برای دولت های عضو سازمان ملل واجب شرعی دانستند.
با وجود این پس از گذشت بیش از شصت و پنج سال از تصویب این اعلامیه و تبدیل شدن مفاد آن به عرف بین المللی و پذیرش آن از سوی ایران با امضای دو میثاق بین المللی و پس از گذشت بیش از سه دهه از تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که در آن بسیاری از اصول اعلامیه ی جهانی حقوق بشر -از جمله در فصل سوم حقوق ملت- به صراحت آمده است ، همچنان شاهد نقض گسترده ی بسیاری از این حقوق در کشور عژیزمان هستیم.
تجربه ی کشورهای توسعه یافته نشان میدهد توسعه ی قضایی و استقلال واقعی نهادهای قضایی پیش نیاز هرگونه تلاش برای تحقق حقوق بشر به شمار می آید ، به علاوه بهبود امور و اصلاحات سیاسی و اقتصادی نیز بدون قوه ی قضاییه ی مستقل و کارآمد ممکن نیست.
نادیده گرفتن آزادیهای عمومی ، بی توجهی به حق دادرسی عادلانه ، وجود بازداشتهای خودسرانه و غیر قانونی ، ضعف جدی در نظارت ضابطه مند بر زندانها و بازداشتگاهها و غفلت از رعایت استانداردهای حداقلی در برخورد با زندانیان ، گسترش تبعیض و بی عدالتی ، تهدید حریم شخصی ، وجود موانع متعدد در برابر مشارکت همه جانبه ی مردم در امور سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی و نادیده گرفتن ضوابط و معیارهای انتخابات آزاد ، عادلانه و منصفانه تنها گوشه ای از عواقب زیانبار مخدوش بودن استقلال قوه ی قضاییه است. بر این اساس در سالیان پس از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ و به ویژه دوران نامبارک و سیاه دولت های نهم و دهم ، به وفور شاهد دخالت و اعمال نفوذ دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی در قوه قضاییه بوده ایم که ضمن نقض آشکار اصل تفکیک قوا -موضوع اصل ۵۷ قانون اساسی- استقلال دستگاه قضایی را به شدت مخدوش کرده است.
ملت شریف ایران؛ اگرچه دولت ها به عنوان بزرگترین ناقضان حقوق بشر در جهت گسترش قدرت خود به روشهای گوناگون اقدام به تضییع حقوق شهروندان مینماید ، اما در این میان دولت ها تنها ناقضان حقوق بشر نیستند ، در بسیاری موارد فقر آگاهی ، التزام به سنت های کهنه و قدیمی ، اولویت منافع فردی ، گروهی ، قومی و جنسیتی بر منافع جمعی نیز زمینه ساز نقض حقوق دیگران است ، لذا تلاش در جهت قانونگرایی و گسترش حقوق شهروندی و آگاهی به این حقوق و راههای کسب و تضمین آنها میتواند خطر نقض حقوق بشر از سوی شهروندان را کاهش دهد.
اکنون پس از سالها ،در انتخابات ریاست جمهوری سال جاری بار دیگر شاهد تغییرات سیاسی بودیم که امید به قانونگرایی را برای هم وطنانمان به ارمغان آورد. ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ روز مخالفت با روندی بود که حداقل طی هشت سال گذشته با دروغگویی ها ، بی کفایتی ها ، اتلاف بیت المال و قانون شکنی ها موجب شد بسیاری از سرمایه های اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی در سطوح ملی هدر رفته و کشور و ملت ایران را در معرض ورشکستگی و مهیب ترین بحران های اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و امنیتی قرار دهد. رای به حسن روحانی “نه” به رفتاری بود که با نقض کرامت انسانی ایرانیان ، شاخص فلاکت ، بیکاری ، فقر و تورم را افزایش داد و کشور را تا آستانه ی تهدید نظامی و مواجه با سنگین ترین تحریم های بین المللی پیش برد. بر این اساس انتظار میرود دولت یازدهم تمام مساعی خود را صرف اصلاح خطاها و تخلفات پیشین کند که اهم آنها عبارتند از:
اول: عدم رعایت قوانین جاری : با گذشت بیش از سی سال از تدوین و تصویب قانون اساسی هنوز شاهد عدم اجرا و نقض موادی همچون اصول ۱۵ ، ۱۹ ، ۲۳ – ۲۷ ، ۳۱ ، ۳۲ ، ۳۵ ، ۳۸ ، ۳۹ ، ۴۳ ، ۱۵۸ ، ۱۶۱ ، ۱۶۸ و … مندرج در فصول مختلف از جمله فصل سوم قانون اساسی (حقوق ملت) هستیم. همچنین در بسیاری موارد عدم صراحت و شفافیت قوانین و به ویژه به روز نبودن قوانین موضوعه مشکلات بسیاری را برای شهروندان به وجود آورده است ، از جمله طی سالیان دراز عدم ارایه تعریف مشخص از جرم سیاسی و تدوین قانون مشخص در این زمینه باعث شده بسیاری از فعالان سیاسی از حقوق مصرح در قانون اساسی به ویژه حق برگزاری دادگاه علنی با حضور هییت منصفه محروم شوند ، به علاوه عدم رعایت آیین دادرسی کیفری ، عدم اعمال قانون جدید مجازات اسلامی و دیگر قوانین جاری در این زمینه سبب شده تا شاهد بسیاری از مظالم در نظام قضایی از جمله اعدام هایی تحت عناوین جرایم امنیتی باشیم. از این گذشته تداوم بازداشت زندانیان سیاسی ، حصر غیر قانونی رهبران جنبش سبز آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد و جسارت برخی خطیبان نماز جمعه در صدور حکم اعدام برای آنان بر منبر وعظ ، نشان دهنده ی فاجعه کنونی عدم تعهد به قوانین جاری است.
دوم: جو گسترده امنیتی : دخالت نیروهای اطلاعاتی و امنیتی در همه ی امور سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی و به حاشیه رانده شدن نخبگان و صاحبنظران باعث شکل گیری فضای امنیتی گسترده در دانشگاه و نیز حوزه های چاپ و نشر کتاب ، احزاب و سازمانهای مدنی فعال در زمینه ی حقوق بشر ، کارگری ، زنان ، کودکان ، محیط زیست و … به ویژه نقض استقلال کانون وکلای دادگستری به همراه بازداشت و صدور احکام سنگین برای وکلای دادگستری و بسته شدن انجمن صنفی روزنامه نگاران شده است. همچنین ورود رویکرد امنیتی در حوزه مسایل عقیدتی ، اندیشه و تفکر موجب شده است تا شاهد زندانی شدن جمعی از هموطنان مسیحی ، اهل تسنن ، دراویش (از جمله دراویش گنابادی) و پیروان سایر ادیان و نیز تعطیلی عبادتگاهها از جمله تعدادی از کلیساها ، حسینیه ها و خانقاه ها باشیم.
متاسفانه سنت برخورد با رسانه های مستقل که اوج آن را در تعطیل گسترده مطبوعات در اواخر دهه ی ۱۳۷۰ شاهد بودیم ، در چند سال گذشته همچنان پابرجا مانده است. فیلترینگ و سانسور اینترنت و شبکه های اطلاع رسانی و همچنین ارسال پارازیت بر امواج ماهواره ای تداوم یافته و به موازات آن برخوردهای امنیتی و شبه قضایی با روزنامه نگاران و وب نگاران ، ایران را در جهان به عنوان کشوری ناقض جریان آزاد اطلاعات مطرح کرده است.
سوم: نابرابری و توسعه ی نامتوازن : طی سالیان گذشته مرکز گرایی شدید و عدم پرداختن به توسعه همه جانبه و متوازن در کشور از جمله مناطق مرزی و محل سکونت اقوام و اقلیت های مذهبی منجر به بروز فقر ، ناامنی و نارضایتی گسترده شده است که برای مثال میتوان به فقر و توسعه نیافتگی موجود در استانهای سیستان و بلوچستان ، کردستان و ایلام به عنوان استانهای محروم کشور ، اشاره نمود. این مهم لزوم توجه به عدالت در توسعه و جلب مشارکت اقوام و اقلیت های مذهبی در اداره ی کشور را پیش از پیش ضروری میسازد.
چهارم: بی توجهی به ضوابط انتخابات آزاد ، عادلانه و منصفانه : مطابق با استانداردهای پذیرفته شده از سوی جمهوری اسلامی ایران به ویژه مصوبه اتحادیه ی بین المجالس مورخ ۱۹۹۴/۳/۲۶ تاسیس نهاد مستقل انتخابآت در جهت ایجاد فرصت برابر رقابت برای تمامی شهروندان فارغ از جنسیت ، قومیت ، مذهب و … امری اجتناب ناپذیر برای تحقق حق حاکمیت ملی است.
پنجم: تخریب محیط زیست : طی سالهای پس از انقلاب به خصوص دوران تصدی دولت های نهم و دهم ، بی توجهی به محیط زیست عوارض و نمودهای آشکاری داشته که اهم آنها عبارتند از: آلودگی هوای شهرهای بزرگ و صنعتی از جمله تهران و اراک ، آلودگی شهرهای غربی و جنوب غربی کشور توسط ریزگردها از جمله شهر اهواز ، خشک شدن بسیاری از دریاچه ها و رودخانه های کشور از جمله دریاچه ارومیه ، بختگان و هامون و رودخانه ی زاینده رود ، تخریب گسترده و فرسایش جتگلها و … . بر این اساس اقدامات عاجل برای تامین حق توسعه و محیط زیست -موضوع نسل سوم حقوق بشر- اهمیتی به سزا دارد.
اکنون و پس از روی کار آمدن آقای روحانی ، هم به عنوان نخستین رییس جمهور حقوقدان و هم به عنوان مسول نظارت بر اجرای قانون اساسی ، امیدواریم ایشان در جهت تحقق وعده های خود ، رفع و حل این مشکلات را در دستور کار قرار دهد و ضمن توجه بر لزوم ایجاد زمینه های لازم برای مشارکت جامعه مدنی ، شاهد توجه ایشان بر لزوم رعایت موازین حقوق بشر به عنوان رهیافت عملی به منظور ساختن جامعه ای آزاد ، توسعه یافته و برابر باشیم و لذا تلاش مستمر ایشان برای پایبندی هرچه بیشتر به اعلامیه ی جهانی حقوق بشر ، کنوانسیون ها و معاهدات حقوق بشری را خواستاریم.
بی شک ملت شریف ایران و جامعه ی مدنی پشتیبان دولتی است که برای رفع مظالم و موارد مکرر نقض حقوق بشر ، تحقق حاکمیت مردم و تامین حقوق و آزادیهای مصرح در قانون اساسی تلاش کند و چشم انتظار اقدامات جدی دولت در این زمینه است و عقب نشینی یا تجدید نظر دولت در تحقق این اهداف و میثاق ملی را فراموش نخواهد کرد.
اسامی امضا کنندگان به ترتیب حروف الفبا:
ابراهیم زاده – بهنام
اسلامی پورکی – امیر
امینی – اکبر
باستانی – مسعود
بهروزی – امید
چالاکی – امین
خدایی – مهدی
دلیرثانی – امیرخسرو
سلطانی – عبدالفتاح
سیدیان – علیرضا
سیف زاده – محمد
شهابی زکریا – رضا
فتحی – فرشید
فیروزی – ابراهیم
قادری – سیامک
کبودوند – محمدصدیق
مدنی – سعید
معتمدی مهر – مهدی
نقی پور – نصور
نیلی – مصطفی
یدالهی فارسی – فرشید

تشدید وخامت حال شش زندانی اعتصابی در قزلحصار










 روز گذشته پزشکان زندان قزلحصار طی گزارشی به مسئولین قضایی اعلام کردند که کلیه‌ها و روده‌های اعتصابیون در شرف عفونت کردن است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حامد احمدی، کمال ملایی، جمشید دهقانی، جهانگیر دهقانی، صدیق محمدی و سیدهادی حسینی از روز دوشنبه ۱۳ آبان ماه در اعتراض به مسائل صنفی و حکم اعدام که برایشان صادر شده، دست به اعتصاب غذا زدند.
روز گذشته یک‌شنبه ۱۷ آذر ماه مسئولین زندان از جمله حفاظت زندان به بند زندانیان اعتصاب کننده مراجعه کرده و ایشان را با برانکارد به بهداری زندان قزلحصار منتقل نمودند.

یک منبع مطلع به گزارشگر هرانا گفت: «پزشک زندان پس از معاینه و گرفتن علائم حیاتی زندانیان طی مکاتبه مستقیم با مسئولین قضایی و دادگاه این افراد وضعیت ایشان را بحرانی اعلام کرده و تایید کرده که کلیه‌ها و روده‌های برخی از ایشان در شرف عفونت کردن است.»

ریزش آوار بر سر دو کارگر افغان









 بی‌احتیاطی دو کارگر حین کار در یک زمین گودبرداری شده سبب آسیب‌دیدگی آنان شد.
سخنگوی سازمان آتش‌نشانی در این باره به ایسنا گفت: وقوع یک مورد حادثه ریزش آوار در یک قطعه زمین گودبرداری شده در حوالی طرشت، در ساعت ۱۶: ۰۷ دیروز به سامانه ۱۲۵ اطلاع داده شد.
وی با اشاره به اعزام آتش‌نشانان به این محل، اظهار کرد: پس از حضور آتش‌نشانان مشاهده شد که در قطعه زمینی به مساحت ۳۰۰ مترمربع به عمق سه متر گودبرداری شده که در ضلع شمالی این محل، سطح خاک زیرحیاط ملک مجاور ناگهان تخریب شده و بر سر دو کارگر ریزش کرده است.
سخنگوی سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران با اشاره به عملیات آتش‌نشانان برای خارج کردن دو کارگر افغان،‌ اظهارکرد: آتش‌نشانان این دو کارگر ۳۲ ساله افغان را در حالی که عمده بدنشان در زیر خاک محبوس شده بود، خارج کرده و برای انتقال به مراکز درمانی، به عوامل اورژانس مستقر در محل حادثه تحویل دادند.
ملکی، بی‌احتیاطی حین کار و عدم توجه به ضوابط ایمنی را علت این حادثه دانست و افزود: آتش‌نشانان پس از ایمن‌سازی محل، در ساعت ۳۰: ۱۶ به عملیات خود خاتمه دادند.

محمد نصیری به زندانی در بوشهر تبعید شد









 محمد نصیری که به جرم فعالیت در یک صفحه فیسبوکی بنام «کمپین یادآوری امام نقی به شیعیان» به ۹ سال و شش ماه حبس در زندان گناوه محکوم شده بود به زندانی در استان بوشهر تبعید شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، محمد (کورش) نصیری زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین صبح روز یک‌شنبه ۱۷ آذر ماه به همراه یک زندانی سیاسی دیگر بنام عبدالرضا قنبری از بند ۳۵۰ تبعید شد.

یکی از نزدیکان وی به گزارشگر هرانا گفت: «طی حکمی که دیوان عالی کشور تایید کرده است، محمد (کورش) نصیری ۹ و سال و شش ماه را باید در زندان بندر گناوه سپری نماید ولی از آن رو که گناوه فاقد زندان می‌باشد و از آنجا که کورش نصیری به همراه عبدالرضا قنبری از بند ۳۵۰ خارج شده و عبدالرضا قنبری نیز به زندان برازجان تبعید شده، ما فکر می‌کنیم کورش هم به زندان برازجان تبعید شده باشد.»

وی در جواب این سئوال که چگونه دادگاه بدوی و دیوان وی را به زندان شهری تبعید کرده‌اند که اصلا زندان ندارد گفت: «پیش‌تر نیز نظیر چنین اتفاقاتی در دادگاه‌های ایران افتاده است. مسئولین قوه قضائیه بدلیل بی‌اطلاعی یا با اهدافی دیگر زندانیان را به شهرهایی تبعید می‌کنند که فاقد زندان بوده و یا زندان آن دیگر تعطیل شده است.»

گفتنی است، محمد نصیری در دادگاه بدوی (شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی) به ۱۱ سال حبس در تبعید به زندان بندر گناوه محکوم شده بود و دیوان نیز عینا این حکم را به تایید رساند.

محمد نصیری در نیمه شب چهارشنبه ۳ خرداد ماه ۱۳۹۱ با هجوم ماموران امنیتی به منزل مسکونیش بازداشت شده است.

امتناع زندانیان رجایی شهر از رفتن به هواخوری










 روز یک‌شنبه ۳۰ تن از زندانیان عقیدتی و سیاسی سالن ۱۲ در اعتراض به محدود شدن زمان هواخوری، از رفتن به هواخوری بند امتناع کردند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز یک‌شنبه ۱۷ آذر ماه ۳۰ تن از زندانیان عقیدتی و سیاسی زندان رجایی شهر در اعتراض به تصمیم مسئولین مبنی بر محدود شدن زمان هواخوری دست به اعتصاب زده و هواخوری را تحریم کردند.
یک منبع مطلع به گزارشگر هرانا گفت: “مدیریت و حفاظت زندان طی هفته‌های اخیر به بهانه تاریکی هوا و مشکلات امنیتی اقدام به کاهش ۳۰ دقیقه زمان هواخوری نموده است.”
این در حالی است که زندانیان عقیدتی و سیاسی سالن ۱۲ علاوه بر این محدودیت از سایر امکانات نظیر تلفن و امکانات ورزشی و فرهنگی زندان نیز محروم هستند.
با وجود تغییرات نسبی در آرایش سیاسی کشور و علی رغم درخواست‌های مکرر و مذاکرات زندانیان با رئیس زندان، هیچ‌گونه تدبیری جهت رفع مشکلات و تنگناهای موجود توسط ایشان انجام نشده است.

عبدالرضا قنبری به زندان برازجان تبعید شد










صبح روز یکشنبه عبدالرضا قنبری معلم و استاد دانشگاه زندانی در بند ۳۵۰ اوین به زندان برازجان تبعید شد و در اعتراض به این تبعید دست به اعتصاب غذا زد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح روز یک‌شنبه ۱۷ آذر ماه عبدالرضا قنبری از بند ۳۵۰ زندان اوین در حالی به زندان برازجان تبعید شد که در اعتراض به این اقدام دست به اعتصاب نا محدود زده بود.
عبدالرضا قنبری در اعتراض به این عمل طی نامه‌ای اعتصاب غذای خود را اعلام کرد. در ذیل متن نامهٔ اعتصاب غذای ایشان که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته آورده شده است:
با توجه به صدور حکم تبعید بر اساس مادهٔ ۱۸۶ قانون مجازات اسلامی سابق و از آنجا که در قانون مجازات اسلامی جدید مادهٔ ۱۸۶ حذف و عنوان محاربه نیز به بغی تغییر یافته است، بنابراین صدور حکم حبس در تبعید را برابر قانون جدید مجازات اسلامی منطبق بر قانون و الزامات قانونی نمی‌دانم، از امروز یکشنبه مورخ ۱۷ آذرماه ۱۳۹۲ دست به اعتصاب غذای نامحدود اعتراضی خواهم زد تا شاید گوش حق طلبی برای شنیدن فریاد مظلومیت خود که بیش از ۴ سال زیر حکم اعدام زندگی کردم، پیدا کنم.
همچنین صدور حکم حبس در تبعید بر اساس هیچ ماده‌ای از مواد قوانین حاضر وجود ندارد و بر اساس قاعدهٔ لزوم اعمال مجازات قانونی در حق متهم، کیفری با این عنوان (حبس در تبعید) وجود نداشته و از سویی این حکم ناعادلانه مجازات خانواده بی‌پناهم را به دنبال خواهد داشت و علیرغم اصل شخصی بودن مجازات‌ها، خانواده بنده مستقیما تحت مجازات قرار گرفته و احتمالا آنان نیز به جرم ناکرده تبعید خواهند شد.
امید که ایران و ایرانی، از آینده‌ای فارغ از قانون ستیزی و قانون گریزی به ویژه از سوی متولیان اجرای قانون برخوردار شود.
فرزند ایران – عبدالرضا قنبری (معلم و استاد دانشگاه)

اعدام ۱۵ زندانی در زندان کرمانشاه و ایلام










 سپیده دم روز پنج‌شنبه هفته گذشته ۱۵ نفر در زندان دیزل آباد کرمانشاه و زندان مرکزی ایلام اعدام شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سحرگاه روز پنج‌شنبه ۱۴ آذر ماه ۷ زندانی با اتهام‌های مرتبط با مواد مخدر در زندان دیزل آباد کرمانشاه از طریق چوبه دار اعدام شدند، از هویت این زندانیان اطلاعی در دست نیست.
هم‌چنین در همین روز ۸ زندانی در زندان مرکزی ایلام از طریق حلق آویز اعدام شدند. از اتهام و هویت ایشان اطلاعی کسب نشده است.
هیچ کدام از رسانه‌های رسمی ایران تاکنون خبر اعدام‌های روز پنج‌شنبه را اعلان نکرده‌اند.

انتقال سعید عابدینی به سالن ۱۲ زندان رجایی شهر










 کشیش سعید عابدینی، شهروند ایرانی – آمریکایی که بتازگی به اندرزگاه ۳ زندان رجایی شهر کرج تبعید شده بود به سالن ۱۲ این زندان منتقل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این زندانی عقیدتی روز شنبه ۱۶ آذر ما از بند ۳ زندان رجایی شهر کرج که زندانیان خطرناک با جرایم خشن در آن نگهداری می‌شوند به بند ۴ سالن ۱۲ این زندان منتقل شد.
«سعید عابدینی» شهروند ایرانی-آمریکایی در اوایل مهر ماه سال ۹۱ پس از بازگشت به ایران در منزل پدری‌اش، بازداشت شد.
عابدینی در اوایل بهمن ماه ۹۱ به اتهام تشکیل و راه‌اندازی کلیساهای خانگی به قصد برهم زدن امنیت ملی، از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به هشت سال حبس تعزیری محکوم شد که در نتیجه اعتراض به این رای، پرونده وی به شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر استان تهران ارجاع و این شعبه نیز رای دادگاه بدوی را تایید کرد.

درخواست ۱۰۰ تن از فعالان مدنی و سیاسی برای پایان اعتصاب غذا









 ۱۰۰ تن از فعالین مدنی، سیاسی و حقوق بشری طی طوماری ضمن حمایت از خواست زندانیان عقیدتی اهل سنت در زندان قزل حصار و تاکید بر ناعادلانه بودن مجازات اعدام از ایشان خواستند تا به اعتصاب غذای خود پایان دهند.
امضا کنندگان این نامه همچنین از مجامع بین المللی خواستند که با ایجاد فشار بر قوه قضائیه ایران خواهان پایان دادن به نقض حقوق اقلیت‌های مذهبی در کشور ایران شوند.
متن کامل این نامه را در زیر می‌خوانید:
درخواست پایان اعتصاب زندانیان عقیدتی اهل سنت از سوی فعالین مدنی، سیاسی و حقوق بشری
شش تن از زندانیان عقیدتی اهل سنت بنام‌های حامد احمدی، کمال ملایی، جمشید دهقانی، جهانگیر دهقانی، صدیق محمدی و سیدهادی حسینی از روز دوشنبه ۱۳ آبان ماه در اعتراض به عدم رعایت اصل تفکیک جرائم و حکم ناعادلانه اعدام که برایشان صادر شده، دست به اعتصاب غذا زدند.
این شش زندانی که همگی در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی محمد مقیسه‌ای به اعدام محکوم شده‌اند بر بی‌گناهی خود اصرار داشته و خواهان بررسی مجدد پرونده‌هایشان در دادگاهی عادل و علنی هستند.
ما امضا کننده گان این نامه ضمن درک ظلمی که در حق ایشان روا داشته شده و ضمن تاکید بر ناعادلانه بودن مجازات اعدام برای ایشان از این شش زندانی عقیدتی می‌خواهیم تا برای حفظ سلامت و تندرستی خویش که برای خود، خانواده و جامعه ایرانی واجب و ضروری است هرچه زود‌تر به اعتصاب غذایشان پایان دهند.
ما همچنین از جامعه بین المللی می‌خواهیم با ایجاد فشار بر قوه قضائیه ایران خواهان پایان دادن به نقض حقوق اقلیت‌های مذهبی در کشور ایران شوند. اسامی به ترتیب حروف الفبا:
الف:
ابراهیم احراری خلف
فریبا احمدی
افشین ایرانی
فرهاد ایرانی
امیر امیرقلی
بابک اجلالی
دانیال اوجی
اسما امین
ونداد اولادعظیمی
محمود امیری مقدم
محمد انصاری
لاله آزاد
منصور اسالو
ب:
احمد باطبی
نادر بازرگان
مهیستان بختیاری (بهنام امینی)
بهداد بردبار
عزیز بزرگزاده
سیاوش بهمن
پ:
ارش بینش پژوه
ت:
عبد القادر ترشابی
ج:
رحمان جوانمردی
پویا جهاندار
فاطمه جوشن
بهروز جاوید تهرانی
چ:
رامین چاوشی
ح:
امجد حسین پناهی
جلیل حسینی
نور حسینی
کانی حسینی
سید منصور حسینی
مهرداد حیدرپور
خ:
عارفه خسروی
موحد خرمی
سعید خرمی
د:
عبدالقدوس دهقان
ر:
فریبا راد
مصطفی رحمانی
ڕیبین رحمانى
کریم رحیمی فعال حقوق بشر
آرش رستمی
علیرضا رشیدی
فرید روحانی
میثم رودکی فعال سیاسی
س:
سام سرابی
حبیب الله سربازی
فضل الحق سلیمانی
مصطفی سلجوقی
پوریا سالاری
ش:
صفیه شیخ
ص:
ض:
حبیب الله ضیایی
مریم ضیاء
ط:
کاوه طاهری
مریم طهماسبی
ظ:
عبدالمجید ظهرابی
ع:
شاهد علوی
عامر عالى
حمید عالى
عبدالله عالى
محمود علومی
حمید عالى
عامر عالى
سید اکبر عرب
فهیم عمر
غ:
ف:
ناهید فرهاد
مسعود فرهادی
ق:
ک:
دیاکو کوهستانی
هیوا کردستانی
نوید کامران
حسن کریمی
سهراب کریمی
ابراهیم کیانی
ل:
صباح لطفی
هاجر لیواری
صباح لطفی
احمد لطفی
م:
رضا مبین
لاله موذن‌زاده
اسامه مریوانی
احمد مقیمی
نوید مستوفی
منوچهر محمدی
نوید مستوفی
ستاره میهن دوست
فاروق ملازهی
عبدالسلام ملایی
ستاره میهن دوست
هومان موسوی
محمد محمدی
ماندانا مرادی
لیلا موحد
ن:
فرشته ناجی حبیب‌زاده
مهدی نوذر
فریبرز نیک
مریم نیاب‌زاده
ه:
سید عقیل هاشمی
ی:
علی یوسفی
اشکان یزدچی
حسین یاوری
احمد یاشارزاده

مولوی عبدالحمید: به وضعیت اعتصاب کنندگان زندان قزل‏حصار رسیدگی کنید









 مولانا عبدالحمید؛ امام جمعه اهل سنت زاهدان طی نامه‌ای به حسن روحانی رئیس جمهور ایران، خواستار رسیدگی به وضعیت زندانیان اعتصاب کننده در زندان قزل‏حصار شدند.
مولانا عبدالحمید در این نامه که در وبسایت رسمی ایشان منتشر شده از رئیس جمهور خواستند تا «با مداخله در این موضوع و پیگیری آن از طریق قوه محترم قضائیه، زمینه برخورداری این زندانیان از رافت اسلامی و رسیدگی به خواسته‌های آنان برای تجدیدنظر در احکام صادره را فراهم نمایند.»
متن کامل این نامه ‌که به دفتر ریاست جمهوری فاکس شده است، به شرح ذیل است:
محضر حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
السلام علیکم و رحمت الله و برکاته
احتراما به استحضار می‌‏رساند؛ بیش از یک ماه است که تعدادی از جوانان اهل‏‌سنت محکوم به اعدام در زندان قزلحصار کرج در اعتراض به عدم رعایت اصل تفکیک جرائم و احکام صادره، دست به اعتصاب غذا زده‌‏اند تا از این طریق بتوانند صدای اعتراض خود را به گوش مسئولین برسانند.
متاسفانه علیرغم وخامت شدید وضعیت جسمی این زندانیان و هشدار پزشک زندان نسبت به وضعیت آنان، رسیدگی لازم از سوی مسئولان مربوطه صورت نگرفته است و هر لحظه بیم آن می‌رود که این زندانیان بر اثر عوارض ناشی از اعتصاب غذای طولانی جان خود را از دست بدهند.
از جنابعالی به عنوان رئیس جمهور ایران اسلامی و پاسدار حقوق همه شهروندان این سرزمین درخواست دارم تا با مداخله در این موضوع و پیگیری آن از طریق قوه محترم قضائیه، زمینه برخورداری این زندانیان از رافت اسلامی و رسیدگی به خواسته‌های آنان برای تجدیدنظر در احکام صادره را فراهم نمایند.
تدبیر و حکمت حضرتعالی می‌تواند تبلیغات سوء دشمنان ایران اسلامی را که از چنین موضوعاتی برای تخریب وجهه اسلام و نظام سوءاستفاده می‌کنند نقش بر آب کرده و موجب شادی و خوشنودی پروردگار متعال و ملت شریف ایران شود.
توفیقات روز‏افزون جنابعالی را از ایزد منان خواستارم.
(مولوی) عبدالحمید
امام جمعه اهل‏سنت زاهدان



بازداشت گسترده کاربران شبکه‌های اجتماعی در تضاد با ادعای دولت است









دبیرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در طی اطلاعیه مطبوعاتی از بازداشت ۳۲ نفر از فعالین عرصه مجازی خبر داده و بازداشت این افراد را مغایر با ادعاهای دولت جدید در بحث تلطیف جامعه مدنی دانست.
در بخشی از بیانیه این سازمان آماده است: “مجمومه فعالان حقوق بشر در ایران این اقدام نیروهای امنیتی را نشانه آشکار از تداوم سیاست‌های حکومت ایران در تقابل با گردش آزاد اطلاعات که این حکومت را به یکی از بزرگ‌ترین دشمنان اینترنت در دنیا تبدیل کرده است؛ می‌داند،”
متن کامل این بیانیه که در وب سایت رسمی آن منتشر شده است به شرح زیر است:
نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یک برنامه گسترده سراسری در شهرهای کرمان، رفسنجان و تهران اقدام به بازداشت دست کم ۳۲ نفر به دلیل فعالیت در شبکه‌های اجتماعی و اینترنت نمودند، به گفته منابع گزارش کننده برخی از این افراد به بند ۲ الف زندان اوین که تحت کنترل سپاه پاسداران قرار دارد منتقل شدند.
احمد قربانی یکی از مقامات قضایی کرمان اظهار داشت: “با تلاش سازمان اطلاعات سپاه کرمان ۱۶ نفر از فعالان سایبری مرتبط با بیگانگان دستگیر شدند.”  وی اتهام این افراد را “اقدام علیه امنیت ملی از طریق همکاری با شبکه‌های بیگانه و طراحی سایت و تولید محتوا برای سایت‌های ضد انقلاب به منظور براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی” اعلام کرد.
همین طور حسین رئیسی‌نژاد، دادستان رفسنجان در اواخر آبان ماه گفت: “هشت وب‌نگار از جمله یک زن به اتهام توهین به مقدسات و ارزش‌های اسلامی، توسط نیروهای امنیتی در شهرستان رفسنجان بازداشت شدند. وی همچنین مدعی شد: “این افراد با انتشار مطالبی توهین‌آمیز در فضای مجازی، مقدسات دینی مردم و ارزش‌های اسلامی را به سخره گرفته بودند.”
از سوی دیگر سایت “نارنجی” روز سه‌شنبه (۱۲ آذر) اعلام کرد هشت تن از مدیران این وب سایت که در زمینه آی تی و تکنولوژی فعالیت می‌کند به نامهای علی‌اصغر هنرمند٬ عباس واحدی٬ علی‌رضا وزیری٬ نسیم نیکمهر٬ ملیحه نخعی٬ محمدحسین موسی‌زاده و سارا سجادپور از سوی اطلاعات سپاه بازداشت شدند.
این همه در حالی است که در طی هفته‌های اخیر پنج تن از مدیران و فعالان صفحات ایرانی در فیس بوک به نام‌های امیر گلستانی، مسعود قاسم خانی، فریبرز کاردار، سید مسعود سید طالبی و رویا ایرانی توسط اطلاعات سپاه بازداشت شده‌اند.
مجمومه فعالان حقوق بشر در ایران این اقدام نیروهای امنیتی را نشانه آشکار از تداوم سیاست‌های حکومت ایران در تقابل با گردش آزاد اطلاعات که این حکومت را به یکی از بزرگ‌ترین دشمنان اینترنت در دنیا تبدیل کرده است؛ می‌داند، اقدامی که بر خلاف قوانین و مقاوله نامه‌های حقوق بشری بخصوص ناقص اصل ۲۳ قانون اساسی بند یکم از ماده ۹، بند یک و دوم از ماده ۱۹ میثاق حقوق مدنی و سیاسی و ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر در خصوص آزادی بیان است.
هم چنین این تشکل این اقدام را موجب سلب اعتماد و در تضاد با ادعاهای دولت یازدهم در ایران می‌داند، بخصوص که در طی روزهای گذشته آقای حسن روحانی رئیس جمهور ایران در پی گزارش صد روزه خود صراحتا عنوان داشت: “خیلی از نویسنده‌ها ممنوع القلم شده بودند و ما آن‌ها را به صریح القلم تبدیل کردیم” و بدین گونه ضمن اشاره تلویحی به خفگان سابق، آزادی بیان را مورد تاکید قرار دادند و سپس با انتشار منشور حقوق شهروندی در مواد ۱۱ تا۲۰ آن آزادی بیان و گردش اطلاعات را مجددا مورد تاکید قرار دادند.
همانطور که اشاره شد به باور این نهاد تداوم چنین رویه‌ای از سوی دستگاه امنیتی در کنار فیلترینگ گسترده وب سایت‌ها، ایجاد اختلال در روند بهره وری از اینترنت بخصوص عدم توسعه ارتباطات زیر ساختی و نیز تصویب قوانین مغایر با آزادی بیان هم چون ماده ۲۱ و ۲۵ قانون جرائم رایانه‌ای مصوب سال ۱۳۸۸ که هدفی جزء ممانعت از گردش آزاد اطلاعات و تضعیف جامعه مدنی ایفا نمی‌کند روند نا‌امید کننده‌ای است که با کارزارهای تبلیغاتی داخلی و خارجی دولت جدید در ایران مرتفع نخواهد شد.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران که خود هم چون بسیاری از نهادهای مدنی در ایران در طی سالهای اخیر مکررا قربانی تروریسم سایبری سپاه پاسداران بوده است، دولت جدید ایران را که با شعارهای بسط و حمایت از جامعه مدنی و حقوق شهروندی بر سر کار آمده است مخاطب قرار می‌دهد و از آن می‌خواهد به اظهارات تلویحی و تبلیغی بسنده نکند و برای تحقق وعده‌های داده شده گام‌های اجرای مشخصی بردارد، این مجموعه به صورت مشخص خواستار آزادی فوری بازداشت شدگان اخیر و توقف موج جدید بازداشت کاربران شبکه‌های اجتماعی و فعالان عرصه مجازی است، این تشکل هم چنین از آقای احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران می‌خواهد ضمن تطبیق موردی جوابیه ماه سپتامبر ۲۰۱۳ دولت ایران، به آن گزارشگر در بحث آزادی اطلاعات در ایران و بازداشت‌های گسترده اخیر، تداوم بی‌اعتنائی حکومت ایران به تعهدات حقوق بشری خود و استاندارد‌های بین المللی را در گزارش آتی به مجمع عمومی منعکس نماید، هم چنین به گزارشگر ویژه پیشنهاد می‌کند آزادی این شهروندان را موضوع یک درخواست فوری از دولت ایران قرار دهد.
دبیرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
یکشنبه ۱۷ آذر ماه سال ۱۳۹۲ برابر با ۸ دسامبر سال ۲۰۱۳

روزهای خوش بند ۳۵۰


مهدی خدایی، زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین، به مناسبت شکستن حکم حمید قاسمی شال، زندانی محکوم به اعدام و آزادی وی، نامه ی کوتاهی از درون زندان به رشته ی تحریر درآورده است.

متن کامل این نامه که در اختیار “خبرگزاری هرانا” قرار گرفته است، در پی می آید.
چند روزی است که بر خلاف همیشه، در بند ۳۵۰ فضای شاد و سرزنده ای را شاهد هستیم. فضایی همراه با امید. صبح روزی که خبر شکسته شدن حکم اعدام حمید قاسمی را شنیدم جزء معدود روزهای خوش من طی دوران نزدیک به چهار سال حبسم بود.
پس از بیش از ۵ سال، حکم اعدام حمید قاسمی شکست و این بار درب زندان اوین برای حمید رو به آزادی باز خواهد شد. سال‌هایی که برای وی به درازی قرن ها بود. شاید هیچ کدام از ما به اندازه ی حمید معنای مرگ و زندگی را به درستی درک نکرده باشیم. ۵ سال زندگی در شرایطی که هر لحظه ی آن می تواند آخرین لحظه زندگی ات باشد. زمانی که حمید در زندان برادرش را از دست داد و یا خبر فوت خواهرش را شنید، آن لحظه برای وی زندگی چه معنایی داشت؟ صبر، عشق، فرصت دوباره، آزادی و…؟ اما حمید تمام این روزها عاشقانه زندگی کرد، آهنگ نواخت و به امید آزادی و دیدار دوباره ی همسرش زنده ماند.
چه زیباست لحظه ی رهایی، لحظه ی گسستن بندها و شکستن چوبه های دار، لحظه ی امید و زندگی.
در این روزهای خوش اما یاد کسانی را گرامی می داریم که فرصت رهایی نیافتند و عاشقانه به پیشگاه معبود شتافتند اما یقیناً آن ها نیز در این شادی با ما سهیم هستند و آرزومندم آغوش های گشوده، ماءوای تمام عزیزانی باشد که در سراسر میهن عزیزمان امیدوار و عاشق در انتظار آزادی به سر می برند.
مهدی خدایی
بند ۳۵۰ زندان اوین

رنجنامه‌ی احمد تمویی از زندان ارومیه خطاب به احمد شهید








احمد تمویی، زندانی سیاسی محبوس در زندان مرکزی ارومیه، در رنجنامه‌ای خطاب به احمد شهید، گزارشگر ویژه‌ی سازمان ملل متحد، از برخی شکجه‌های روحی و جسمی و آزار و اذیت‌هایی که در طی مدت قریب به شش سال زندانی بودنش، متحمل آن شده، پرده برداشته است.
آقای تمویی اکنون و پس از پرونده سازی مسئولان بر علیه وی،به قصد تنبیه، در بند زندانیان عادی(متهمین به قتل) به سر می‌برد.
متن کامل رنجنامه‌ی احمد تمویی را که در اختیار “خبرگزاری هرانا” قرار گرفته است، در زیر می‌خوانید:
اینجانب احمد تمویی، زندانی سیاسی، در تاریخ ۲ آبان سال ۸۶ در شهرستان مهاباد، توسط اطلاعات سپاه پاسدران مهاباد دستگیر و از همان روز اول به بازداشتگاه سپاه ارومیه منتقل شدم. در اطلاعات سپاه ارومیه به اتهام عضویت در پژاک به مدت ۲ ماه در سلول انفرادی اطلاعات سپاه، تحت شکنجه بوده‌ام. در طول این دو ماه، از طریق شک الکتریکی، آویزان کردن، شلاق زدن و اعدام ساختگی، مورد شکنجه قرار گرفته‌ام. بعد از دو ماه بازجویی و شکنجه به اداره‌ی اطلاعات مهاباد منتقل شدم و یک ماه نیز در آنجا تحت بازجویی بودم. بعد از سه ماه بازجویی به زندان مهاباد منتقل گردیدم.
در بهمن ماه سال ۸۶ در شعبه‌ی یک دادگاه انقلاب مهاباد‌ به اتهام محاربه به مدت ده دقیقه محاکمه شدم. وکیلم را قبل از جلسه‌ی دادگاه تهدید نمودند و در جلسه‌ی دادگاه به من اجازه ندادند به طور کامل از خودم دفاع نمایم. مدت کوتاهی بعد از جلسه‌ی دادگاه، حکم ۱۵ سال حبس‌ام را به طور شفاهی‌ در زندان مهاباد به من ابلاغ کردند. بعد از ابلاغ حکم، وکیلم را با تهدید، وادار به استعفا از پرونده‌ام نمودند و بعد از این ابلاغ به دلیل عدم تحویل دادنامه به بنده، نتوانستم به حکم صادره اعتراض کنم و دادگاه بعد از چند روز حکمم را تحویلم داد.
تابستان سال ۸۷ هنگام بازجویی دادستان کل استان آذربایجان غربی از زندان مهاباد، به رفتار دادگاه اعتراض نمودم که با واکنش تند دادستان، مواجه شدم و همان روز به زندان ارومیه منتقل شدم.
در زندان ارومیه، دی‌ ماه زمستان سال ۸۹ به هنگام اجرای حکم اعدام حسین خضری، زندانی سیاسی، مسئولین زندان، من و تعدادی از زندانیان سیاسی را به سلول انفرادی منتقل کردند. هدف از انتقال ما به سلول انفرادی، ایجاد رعب و وحشت در بین زندانیان سیاسی بود. صبح روز پانزدهم دی‌ ماه، هنگامی که در سلول انفرادی شماره‌ی هفت بودم؛ حسین خضری را به طرز فجیحی همراه با ضرب و شتم از سلول شماره‌ی دو خارج و به جایگاه اعدام بردند. بعد از اعدام ایشان، در اعتراض به اعدام و فشارهای زدان، به مدت ۲۰ روز اعتصاب غذا کردم.
روز ۲۷ بهمن ۸۹ از زندان ارومیه به سلول انفرادی اداره‌ی اطلاعات منتقل شدم. از همان بدو ورود به اداره‌ی اطلاعات، با ضرب و شتم ماموران روبرو شدم و به مدت یک ماه در سلول انفرادی به اتهام “تبلیغ علیه نظام” و “ارتباط با رسانه‌های بیگانه” مورد بازجویی و شکنجه قرار گرفتم. زمستان سال ۹۰ بدون هیچ دلیلی‌ به سلول انفرادی زندان منتقل شدم و به مدت ۲۵ روز در سلول‌های سرد زندان دچار عفونت کلیوی شدم. در بهمن ماه سال ۹۰ به مدت ۲ روز به سلول انفرادی اداره‌ی اطلاعات منتقل شدم؛ در طول این دو روز تحت فشار‌های روحی‌ و روانی‌ زیادی، جهت انجام مصاحبه‌ی تلویزیونی قرار گرفتم که از انجام مصاحبه خودداری نمودم.
از بهار سال ۹۰ تا مهر ماه ۹۱ هر هفته یک بار اجباراً توسط ماموران زندان به دفتر اداره‌ی اطلاعات در زندان منتقل شدم و مورد توهین، تحقیر و تفتیش عقاید قرار گرفته‌ام و هر چند مدت یک‌بار مسئولان زندان وسایل شخصی‌‌ام را بازرسی و غارت نموده اند.
روز ۲۰ مهر سال ۹۱ از زندان ارومیه دوباره به اداره‌ی اطلاعات منتقل‌ام کردند و به مدت دو ماه به اتهام “تبلیغ علیه نظام” و “ارتباط با احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل” برایم پرونده سازی شده و شکنجه شده‌ام. بر اثر شکنجه‌های شدید دو بار از هوش رفتم. اواخر بازجویی، بازجویان خواستار مصاحبه تلویزیونی شدند و بعد از قبول ننمودن مصاحبه، ۲۰ آذر ماه، ساعت ۱۲ شب من را به اتاق بازجویی بردند و گفتند که برای شما غیاباً حکم اعدام صادر شده است و همین امشب هم اجرا می‌شود؛ اما اگر مصاحبه‌ی تلویزیونی انجام بدهید اجرای حکم اعدام شما متوقف می‌شود… نهایتاً از انجام مصاحبه خودداری نمودم. ماموران اداره، به من دستبند، پا بند و چشم بند زده و گفتند که شما را برای اجرای حکم اعدام به مکان دیگری منتقل می‌کنیم. بعد از مدتی‌ در بین راه فهمیدم که من را به زندان رجایی شهر کرج تبعید می کنند. در بین راه وقتی‌ به توهین ماموران اعتراض کردم با ضرب و شتم آن‌ها روبرو شدم. روز ۲۱ آذر ۹۱ به دادسرای امنیت زندان اوین منتقل شده و دادسرای امنیت اوین دستور انتقالم به زندان رجایی شهر کرج را صادر کرد. به مدت هفت ماه در زندان رجایی شهر کرج از ارتباط تلفنی و ملاقات حضوری با خانواده‌ام محروم بودم.
روز ۲۶ تیر ماه ۹۲ از زندان کرج به زندان ارومیه منتقل شدم. روز ۳۱ مرداد در حالی‌ که فقط یک ماه بود که به زندان ارومیه آمده بودم، از طرف دفتر اداره‌ی اطلاعات، در زندان ارومیه احضار شدم. با توجه به اینکه قبلاً نیز به دفعات به دفتر اطلاعات احضار شده بودم و مورد توهین و تحقیر قرار گرفته بودم، این دفعه از رفتن خودداری کردم. ماموران زندان من را به زور به دفتر اطلاعات برده و بر اثر ضرب و شتم بینی‌‌ام، دچار شکستگی شد. بعد از حضور اجباری در دفتر اطلاعات، مجدداً مورد توهین و تحقیر و تهدید قرار گرفته و به سلول انفرادی زندان منتقل شدم. بعد از شش روز سلول انفرادی، مسئولین زندان، من را از بند ۱۲ (سیاسی) به بند ۴ (که مربوط به جرایم قتل می‌باشد)، منتقل‌ام کردند…
گزارشگر ویژه‌ی سازمان ملل، آقای احمد شهید؛ بنده زندانی سیاسی احمد تمویی، هم اکنون در یکی‌ از خطرناک‌ترین بند‌های زندان تحمل حبس می‌نمایم و صراحتاً اعلام می‌کنم که امنیت جانی ندارم و از جناب عالی‌ و همه‌ی نهاد‌های بین المللی حقوق بشری خواهان پیگیری وضعیتم می‌باشم. بنده احمد تمویی، زندانی سیاسی، در طول این چند سال متحمل شکنجه‌های سیستماتیک فیزیکی‌ و روحی‌ و روانی‌ گردیده‌ام و در داخل زندان بار‌ها برایم پرونده سازی شده است و همه‌ی شکنجه هایی که متحمل شده‌ام به خاطر عقاید سیاسی‌ام و نه گفتن به خواسته‌های اداره‌ی اطلاعات بوده است.