۱۳۹۲ آذر ۲۷, چهارشنبه

یک فعال دانشجویی از دانشگاه ارومیه اخراج شد









مسئولین دانشگاه ارومیه در اقدامی غیر قانونی حکم ادامه تحصیل فرشاد سلطانی دانشجوی ترم ۹ و از فعالین این دانشگاه، که توسط کمیسیون موارد خاص استان آذربایجان غربی به تصویب رسیده بود را نادیده گرفته و از ادامه تحصیل این دانشجو جلوگیری کردند.
به گزارش دانشجونیوز، کمیسیون موارد خاص استانی مرجعی بالا‌تر از کمیسیون موارد خاص دانشگاه می‌باشد که دانشگاه نمی‌تواند با مصوبات آن مخالفت کند.
گفتنی است که رییس دانشگاه در پاسخ به این دانشجو که علت لغو حکم کمیسیون موارد خاص استانی را جویا شده بود، گفته است که دلیل مخالفت با مورد شما مسائل غیر آموزشی می‌باشد.
این اولین بار نیست که در دانشگاه ارومیه و در دوره ریاست حسن صدقی بر این دانشگاه چنین اقدامات غیرقانونی‌ای توسط مسئولین این دانشگاه انجام می‌شود و متاسفانه مسئولین وزارت علوم نیز علی رغم اشراف به این مسائل تا این لحظه اقدام به تغییر ریاست این دانشگاه نکرده‌اند.

ایران همچنان جزو پنج کشور زندان روزنامه نگاران است









بر اساس گزارش های مستند، در سال میلادی ٢٠١٣، در جهان ٧١ روزنامه‌نگار به هنگام انجام وظیفه خود جان باخته‌اند. مناطقی که در آن‌ها بیشترین کشته ها ثبت شده‌اند به ترتیب آسیا (٢۴تن)، خاورمیانه و افریقای شمالی ( ٢٣ تن) است. بر اساس همین گزارش ها، جمهوری اسلامی ایران همچنان جزو پنج کشور “زندان روزنامه نگاران” است.
سازمان گزارشگران بدون مرز طی گزارش سالانه خود اعلام کرد که در جهان ٧١ روزنامه‌نگار به هنگام انجام وظیفه خود جان باخته‌اند. مناطقی که در آن‌ها بیشترین کشته های ثبت شده‌اند به ترتیب آسیا (٢۴تن)، خاورمیانه و افریقای شمالی ( ٢٣ تن) است. کشته شدن روزنامه‌نگاران در آفریقای سیاه، با ده کشته نسبت به ٢١ روزنامه‌نگار کشته شده در سال ٢٠١٢ ، کاهشی چشم‌گیر داشته است. این کاهش به دلیل کمتر کشته شدن روزنامه‌نگاران (٧ تن) درسومالی است، سال گذشته در این کشور ١٨ روزنامه‌نگار کشته شده بودند. در قاره آمریکا شاهد کاهشی نامحسوس هستیم، تعداد روزنامه‌نگاران کشته شده به هنگام انجام وظیفه خود، از ١۵تن در سال ٢٠١٢ به ١٢ نفر در سال ٢٠١٣ رسیده است. سوریه، سومالی و پاکستان در میان پنج کشور پر مرگ برای روزنامه‌نگاران شانه به شانه‌ی هم ایستاده‌اند. دو کشور هند و فلیپین فهرست پنج کشور قتل‌گاه روزنامه‌نگاران را تکمیل می‌کند. کشورهای برزیل و مکزیک می‌توانند به عنوان اعضای علی‌البدل این گروه به شمار روند. با آنکه در برزیل تعداد کشته شدگان به همان میزان سال، پیش ۵ تن است. در مکزیک ٢ روزنامه‌نگار به قتل رسیده‌اند، اما سه تن دیگر ناپدید شده‌اند. از یک سال پیش با به قدرت رسیدن حزب انقلابی قانون اساسی، فشار مراکز قدرت بر رسانه‌ها افزایش و پدیده خود سانسوری بیشتر شده است،متأسفانه علت کمتر شدن قتل‌ها در این کشور نیز همین است.
اکثریت کشته شدگان در سال ٢٠١٣ روزنامه‌نگاران مطبوعات بوده‌اند
بر اساس گزارش مذکور، کمتر از یک سوم از کشته شدگان در مناطق جنگی جان باخته‌اند. از این میان می‌توان به روزنامه‌نگاران سوری و داغستانی(منظقه داغستان -روسیه) اشاره کرد. دیگر کشته شدگان به یا هنگام اطلاع رسانی از عملیات انتحاری (در ایالت چتیسگر در هند، بلوچستان در پاکستان)، باندهای حنایات سازمان یافته و یا شبه نظامیان اسلام‌گرا به قتل رسیده‌اند.
کریستف دو لوار دبیر اول سازمان گزارش‌گران بدون مرز در این باره اعلام کرد:«کاهش نسبی تعداد روزنامه نگاران کشته شده در سال ٢٠١٣، متأسفانه نشانگر بهبود آزادی اطلاع‌رسانی نیست. این کاهش با صعود نجومی تعداد روزنگاران ربوده شده و افزایش تهدید و تعرض به روزنامه‌نگاران جایگزین شده است.
« در آستانه هفمین سالگرد تصویب قعطنامه١٧٣٨ شورای امنیت سازمان ملل و درحالی که قوانین بین‌المللی تازه‌ای به موازین موجود حفاظت از روزنامه نگاران اضافه شده است،مبارزه علیه مصونیت از مجازات باید به اولویت جامعه جهانی بدل شود.»
تعداد روزنامه‌نگاران کشته شده به هنگام انجام وظیفه اطلاع رسانی در سال ٢٠١٣ نسبت به سال گذشته ٢٠ ٪ کاهش داشته است. سال ٢٠١٢ با ٨٨ کشته و افزایش ٣٣ درصدی کشتگان، سالی مرگبار بود. یادآور می‌شویم که ۶٧ تن در سال ٢٠١١، ۵٨ تن در سال ٢٠١٠، ٧۵ تن در سال ٢٠٠٩ و ۶٠ نفر در سال ٢٠٠٨ ، کشته شده بودند. افزایش مشهود تهدید و تعرض علیه روزنامه‌نگاران از سوی گروه‌های غیر حکومتی و یا قوای انتظامی، کاهش کشته شدگان در سال ٢٠١٣ را نامشهود کرده است. در سال ٢٠١٣ روزنامه‌نگاران به شکل نظام‌مند از سوی نیروهای انتظامی در ترکیه به هنگام اعتراضات میدان تقسیم، مورد حمله قرار گرفتند، این امر با کمی تعدیل در روزهای آخر سال در اوکراین تکرار شد. «بهار برزیل» همراه با ١٠٠ مورد خشونت علیه روزنامه‌نگاران همراه شد که بیشترین موارد از سوی پلیس نظامی ضد شورش انجام گرفت. در کلمبیا و مکزیک نیز امواج اعتراضی با فضای سرکوبی مشابه روبرو شدند. فعالان رسانه‌‌ای در خط نخست تکان های سیاسی و یا جنگ میان مذاهب بودند که نا امنی آفریدند و مصر و لیبی و عراق را لرزاندند.
یکی از شاخص‌های سال ٢٠١٣ ، افزایش تعداد روزنامه‌نگاران ربوده شده است. (٧٨ مورد نسبت به ٣٨ مورد در ٢٠١٢). اکثریت این موارد در خاورمیانه و افریقای شمالی (٧١ مورد) روی داده‌اند و سپس در افریقای سیاه ( ١١ مورد) امسال تنها ۴٩ روزنامه‌نگار در سوریه و ١۴ تن دیگر در لیبی ربوده شدند. درسوریه در سال ٢٠١٣ روزنامه‌نگار ربایی هم شتاب و هم شکلی نظام‌مند یافته است. روزنامه‌نگاران خارجی از سوی رژیم و گروه‌های اسلام‌گرا همچون «حکومت اسلامی عراق و شام» و جبهه النصره هدف قرار می گیرند، با این وجود همکاران سوری آن‌ها بیشتر در معرض خطر قرار دارند. دست کم ١٨ گزارش‌گر رسانه‌های خارجی و ٢٢ فعال رسانه‌ای سوری ناپدید شده و یا به گروگان گرفته شده‌اند.
خشونت و عدم امنیت، همچنان عامل اصلی تبعید تعداد بیشتر از روزنامه‌نگاران است. در سال ٢٠١٣ خشونت و جنگ در سوریه بانی دست کم خروج ٣١ روزنامه‌نگار از این کشور شده است. بسیاری از آن‌ها بدون داشتن هیچ پشتوانه مالی هم‌اکنون در ترکیه، مصر، اردن، و لیبی بسر می‌برند. این روزنامه‌نگاران تبعیدی در مصر متهم به هواداری از اخوان المسلمین می‌شوند و یا قربانی برخوردهای نژادپرستانه، از سوی ماموران امنیتی اردنی بازجویی می‌شوند، و یا هوادران اسد در لبنان آن‌ها را تهدید می‌کنند. در ایران با وجود انتخاب کاندیدای میانه رو حسن روحانی در خرداد ماه امسال و با وجود با وعده‌های گشایش سیاسی، اما دست‌کم ١٢ فعال رسانه‌ای برای حفظ امنیت خود از سرکوب رژیم تهران مجبور به ترک کشور شده‌اند. خونریزی روزنامه‌نگاران در سومالی ادامه دارد،اکثریت آن‌ها با وجود قربانی احساسات قوم‌پرستانه شدن در کنیا، اما ناگزیر به این کشور می‌گریزند.
دست‌کم ١٧٨ روزنامه‌نگار تا امروز در زندان بسر می‌برند. چین، اریتره، ترکیه، ایران و سوریه به مانند سال پیش ۵ زندان بزرگ جهان برای روزنامه‌نگاران هستند.
اگر در چین،اریتره و ایران، تعداد روزنامه‌نگاران زندانی ثابت مانده است در سوریه و ترکیه کاهش یافته است.
خشونت همه جانبه علیه فعالان اطلاع رسانی
افزون بر ٧١ روزنامه‌نگار کشته شده،شلاق مرگ بر ٣٩ شهروند خبرنگاران و وب‌نگار نیز فرود آمده است. (۴٧ نفر در سال ٢٠١٢ ) از این میان سوریه باز در صدر جدول قرار دارد، که زنان و یا مردان شهروند خبرنگار با عکس و فیلم و نوشته کار سنگین اطلاع رسانی را بر عهده گرفته‌اند.
کریستف دو لوار دبیر اول سازمان گزارش‌گران بدون مرز در سخنرانی خود در برابر جلسه ویژه شورای امنیت سازمان ملل تحت نام « از روزنامه‌نگاران حفاظت کنیم» در تاریخ ١٣ دسامبر ٢٠١٣ با تأکید بر تشدید مبارزه با مصونیت از مجازات، خواهان، بسط موازین پیش‌بینی شده در قعطنامه ١٧٣٨ شورای امنیت به همه‌ی « فعالان عرصه اطلاع رسانی» شد. دبیر اول سازمان گزارش‌گران بدون مرز، خواهان افزودن تبصره‌ای به ماده ١٨ اساسنامه دیوان کیفری بین‌المللی در تعریف جنایات جنگی شد، «حمله عامدانه علیه روزنامه‌نگاران» نیز باید بعنوان جنایات جنگی محسوب شود. وی همچنین خواهان تشکیل کارگروهی از متخصصان مستقل یا کارگروهی تحت هدایت دبیراول سازمان ملل متحد شد. و وظیفه این کارگروه را «ملزم ساختن دولت‌ها به انجام تعهدهای خود برای تحقیق و بررسی و اقدام قضایی بی‌طرفانه و مؤثر در رابطه با خشونت علیه روزنامه‌نگاران» تعریف کرد. دبیر اول سازمان همچنین اعلام کرد که گزارش‌گران بدون مرز از دولت‌های عضو سازمان ملل متحد می‌خواهد روند حمایت و انتقال فعالان رسانه‌ای و مدافعان حقوق بشر تهدید شده در کشور خود را تسهیل کنند، این امر مستلزم راه‌یافتی برای هشدار مشخص در این باره است.
پنج کشور مرگبار برای روزنامه‌نگاران
سوریه قبرستان فعالان اطلاع رسانی با دست کم ١٠ روزنامه‌نگار و ٣۵ شهروندخبرنگار کشته شده. در سوریه بارش سهمگین سرکوب خونین رژیم بشار اسد بر سر مردم ملکی و فعالان اطلاع رسانی ادامه دارد. قربانیان بیش از پیش هدف حمله‌های جهادیست‌های القاعده،قرار می‌گیرند که نامدارا با رسانه‌های، هر فعال رسانه‌ای را جاسوس و یا کافر اعلام می‌کنند. سال ٢٠١٣ در مناطق «آزاد شده» نیز جنایت علیه روزنامه‌نگاران با ترور روزنامه‌نگار سوری محمد سعید و اعدام روزنامه‌نگار عراقی یاسر فیصل ال‌جمیلی،به ثبت رسید.
هند با ٨ روزنامه‌نگار کشته شده، یکی از بی سابقه‌ترین موج‌های خشونت علیه روزنامه‌نگاران را به ثبت رساند. باند های مافیایی ، گروه‌های سیاسی مخالف و پلیس عاملان اصلی قتل‌ها هستند.
فیلیپین، نیز با ٨ روزنامه‌نگار کشته شده به شکل واحد و از سوی افراد «ناشناس» سوار بر موتور رکوردی دیگر از قتل‌ روزنامه‌نگار در این کشور بدست آورد.
روزنامه‌نگاران کشته شده در سومالی قربانی اسلام‌گرایان گروه الشباب هستند. کشتار عامدانه روزنامه‌نگاران جو رعب و وحشت،خفقان اوری را در میان جامعه رسانه‌ای به وجود آورده است.
در پاکستان ٧ روزنامه‌نگار کشته شده جان خود را برای اطلاع رسانی به شهروندان کشورشان از دست دادند. با آنکه بیشترین خشونت‌ها علیه روزنامه‌نگاران در مناطق قبائلی و بلوچستان انجام می‌گیرد، اما کشتار روزنامه‌نگاران تنها در انحصار افراط‌گرایان این دو منطقه نیست. دو روزنامه‌نگار کشته شده در کراچی این شهر را به یکی از خطرناک‌ترین شهرهای پاکستان بدل کرده است. مقامات فاسد محلی، پلیس و در اصل مصونیت از مجازات آزادی اطلاع رسانی در این کشور را به خطر انداخته است.
پنج زندان بزرگ جهان برای روزنامه‌نگاران
چین به شکل رسمی صد فعال رسانه‌ای را در بند کرده است. ٣٠ روزنامه‌نگار و ٧٠ وب‌نگار زندانی و این به جز ربوده‌شدگان و یا بازداشتی‌های بی نام و نشان در «زندان سیاه» است.سیاست سرکوب در چین برای مهار اطلاعات و اطلاع رسانی هر روز تشدید می‌شود.
برای ٢٨ روزنامه‌نگار در زندان،اریتره جهمنی است. یازده تن از آن‌ها که در سال ٢٠٠١ بازداشت شده‌اند تا امروز در برابر دادگاه قرار نگرفته‌اند. بزرگترین زندان آفریقا برای روزنامه‌نگاران، یکی از آخرین دیکتاتوری‌های اقتدارگرا در جهان است. روزنامه‌نگاران در سلول‌های انفرادی زیر زمینی نگاه‌داری می‌شوندو با بدرفتاری و یا در فراموشی می‌میرند. تا کنون دست کم هفت روزنامه‌نگار در بازداشت مخفی یا خودکشی کرده‌اند و یا به علت بیماری فوت کرده‌اند.
در ترکیه
سرزمین روزنامه‌نگاران نابرخودار از اصل برائت، دست کم ٢٧ روزنامه‌نگار و ٢ همکار رسانه‌ای زندانی هستند. اصلاح قانون و آغاز مذاکره با شورشگران کرد، تا امروز بانی تغییر زیادی نبوده‌اند. ترکیه با وجود نهادهای دمکراتیک و رسانه‌های کثرت گرا در عین حال با اقدام‌ها قضایی امنیتی که گاه به توهم توطئه تکیه می‌کند، یکی از زندان های بزرگ جهان است. این تناقض آزادی اطلاع رسانی را در این کشور با خطر جدی رودرو کرده است.
ایران ٢٠ روزنامه‌نگار و ۵١ وب‌نگار زندانی در تاریخ ٢۵ خرداد حسن روحانی نامزد محافظه‌کار میانه‌رو با وعده تغییرات جدی در کشور، با بیش از ۵١ درصد آرا در دور اول انتخابات به ریاست جمهوری ایران برگزیده شد. با وجود وعده‌گشایش و آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی،از جمله چند روزنامه‌نگار،اما اکثریت روزنامه نگاران و وب‌نگاران زندانی که پس از انتخابات پر مناقشه ١٢ خرداد ١٣٨٨، و در پی اعتراضات مردمی بازداشت شده‌ بودند، همچنان در زندان بسر می‌برند. از آغاز سال میلادی ٢٠١٣، ٧۶ فعال رسانه‌ای در ایران بازداشت شده‌اند، که ۴٢ مورد پس از انتخابات خرداد ماه امسال شمارش شده است. در این مدت ١٧ فعال رسانه‌ای به حبس‌هایی از یک تا نه سال محکوم شده‌اند. ١٢ رسانه توقیف یا مجبور به توقف انتشار خود شده‌اند. رفتار غیر انسانی با زندانیان عقیدتی در زندان‌ها همچنان ادامه دارد. بسیاری از این زندانیان در حالی که به شدت بیمار و در وضعیت خطرناکی بسر می برند، همچنان از حق درمان محروم هستند.
سوریه با بیست روزنامه‌نگار زندانی پنجمین زندان بزرگ جهان برای روزنامه‌نگاران است. اگر آهنگ بازداشت از سوی ماموران امنیتی رژیم کند شده است، اما ده‌ها فعال رسانه‌ای همچنان در زندانهای نظام در بندند. بخشی از روزنامه‌نگاران ربوده شده نیز زندانی گروه‌های مخالف و به ویژه جهادیست‌های اسلام گرا هستند.

گزارشی از چهار سال حضور امیرخسرو دلیرثانی در زندان










مهندس امیرخسرو دلیرثانی متولد ۱۳۵۲ در سبزوار ، در سال ۱۳۷۳ از طریق شرکت در جلسات منزل دکتر پیمان و مطالعه ایران فردا با تشکل ملی مذهبی آشنا شد. وی از سال ۱۳۷۸ فعالیت سیاسی خود را با عضویت در جنبش مسلمانان مبارز ادامه داد و در سال ۱۳۸۶ به عضویت شورای مرکزی جنبش انتخاب شد. از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۸ برگزار کننده جلسات هفتگی منزل دکتر پیمان و مراسم هایی بود که توسط جنبش مسلمانان مبارز برگزار میشد. از سال ۱۳۸۶ و با تاسیس کمیته پیگیری بازداشتهای خودسرانه ، امیرخسرو به عنوان نماینده جنبش ، همکاری با کمیته مذکور را آغاز کرد که تا زمان دستگیری ادامه یافت. در تاریخ ۱۳۸۸/۱۰/۱۴ با ورود ماموران به منزل مسکونی وی و بدون ارایه حکم بازداشت ، دستگیر و به بند ۲۴۰ زندان اوین منتقل شد. این عضو ارشد جنبش مسلمانان مبارز مدت ۷۰ روز در این بند تحت بازجویی بود که ۲۴ روز را در انفرادی گذراند. او اسفند ماه ۸۸ به بند عمومی ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد و پرونده وی به دادگاه فرستاده و در اردیبهشت ۱۳۸۹ در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب توسط قاضی مقیسه به اتهام عضویت در گروه غیرقانونی ، تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی محاکمه و به چهار سال حبس محکوم شد. به دنبال درگذشت مهندس سحابی و قتل دخترش هاله سحابی ، در اعتراض به ظلم وارده به همراه هدی صابر با صدور بیانیه ای اعلام اعتصاب غذا کرد که در هشتمین روز اعتصاب غذا ، هدی صابر دچار سکته قلبی شد و پس از ضرب و شتم در بهداری اوین ، به بیمارستان مدرس منتقل و به دلیل عدم رسیدگی پزشکی به موقع به شهادت رسید. دلیرثانی با صدور یک گزارش مفصل در اینترنت کل واقعه اعتصاب غذا و نحوه برخورد با هدی صابر را منتشر کرد و سپس به همراه یازده نفر دیگر از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین در اعتصاب غذای دیگری که در اعتراض به شهادت هدی صابر انجام شد شرکت کرد و در دوران حبس با امضای چندین بیانیه به همراه سایر فعالین سیاسی دیگر در زمینه های مختلف سیاسی و حقوق بشری بر مواضع خود پافشاری نمود که این موضوع تا آخرین روز زندان و با صدور بیانیه به مناسبت روز جهانی حقوق بشر ادامه یافت. این فعال ملی مذهبی در طول این ۴ سال چندین بار به دلیل این بیانیه ها در دادسرای اوین مورد بازپرسی قرار گرفت و در دو نوبت به دلیل اعتراض به مسایل صنفی و وضعیت زندانیان به زندان انفرادی منتقل شد. در آخرین روز از اقامت وی در بند ۳۵۰ ضیافتی به افتخار ۴ سال ایستادگی قهرمانانه امیرخسرو دلیرثانی ، از سوی همراهان ملی مذهبی این زندانی سیاسی برگزار شد که در ابتدای این مراسم ، دکتر علیرضا رجایی برجستگی دلیرثانی را تقدم اخلاق در هر مبارزه سیاسی خواند و گفت : اگرچه این زندانی سیاسی ، بستگی هویتی به اندیشه ملی مذهبی داشت ، اما مجاهدت و تلاش خستگی ناپذیر او در جریان رویدادهای دوران حبس ، محدود به ارتباط با اعضای گروه خود نبود و به داقع انسانی در خدمت تمام زندانیان بود. او دلیل مقبولیت خسرو دلیرثانی در بند ۳۵۰ را شجاعت و حساسیت وی در مورد مشکلات همه زندانیان فارغ از وابستگی های ایدیولوژیک یا سازمانی آنها خواند و افزود: برای او اخلاق بر هر اقدامی اولویت داشت و همین موضوع موجب محبوبیت بالای او در میان طیف های مختلف است. امیرخسرو دلیرثانی در این مراسم با ایراد سخنانی گفت: تا این صفحه از تاریخ ایران ورق نخورد ، مبارزه هست و برای یک مبارز همه جا زندان است چه درون چهار دیواری چه بیرون آن.متن کامل سخنرانی امیرخسرو دلیرثانی به شرح زیر است:
آنچه آموختم؛ زندان نیز چون زندگی محل گذار است. اکنون که به پایان دوران ۴ساله ی زندان رسیده ام ، تاملی در آنچه آموخته بودم انجام شد و نهایتا از این تجربه گرانبار جمع بندی صورت گرفت؛ همه ما (زندانیان سیاسی) صرفنظر از عقاید و روشهایمان ، در یک وجه اشتراک داریم و آن خواست ایجاد “تغییر” در اوضاع کنونی جامعه است. تلاش برای ایجاد تغییر ، وقتی که موانعی بر سر راه تغییر وجود داشته باشد ، خواه ناخواه به “مبارزه” می انجامد. آنچه آموختم این بود. برای ایجاد تغییر چهار کلمه رمز وجود دارد؛ ایمان ، آگاهی ، اراده و امید.
-ایمان به آمادگی و همراهی جهان هستی در جهت ایجاد تغییر و از این جهت تنها نبودن مبارز.
-آگاهی: شناخت از “چگونگی انجام تغییرات” و “قوانین حاکم بر جهان”
-اراده: “یا با تمام وجود در راه ایجاد تغییر تلاش کردن” که کلید گشایش هر درب ناگشودنی است.
و امید: “یا اطمینان به حصول نتیجه نهایی ، حتی اگر در جایی فرا تر از زمان و مکان .
و اما نکته دوم: برای ایجاد تغییرات اجتماعی باید همراه شد و برای همراه شدن با مردم و خواسته هایشان برای تغییر ، نخست باید همدل بود و برای همدلی با دیگران هم چهار کلمه رمز وجود دارد: آرامش ، صبر ، اخلاق و مدارا.
-آرامش لازمه ی گام نخست رفتن به سوی دیگران است برای همراه شدن ، تا احساس امنیت و اعتماد در آنها ایجاد شود.
-صبر: پس از برخورد با دیگری است ، ایستادگی مثبت در برابر واکنش ها و صرف زمان کافی برای تاثیرگذاری و تاثیرپذیری تا هماهنگی حاصل شود.
-اخلاق: رو راست بودن در همه چیز ، و از همه مهم تر قربانی نکردن حقیقت در برابر مصلحت حتی اگر به ضرر خود باشد.
-مدارا: مهربانی و دلسوزی و درک طرف مقابل ، انگار که در هر شرایط خود را به جای او نهاده ای ، و آنگونه باشی که از او انتظار داری با تو باشد.
درس سوم: لازمه ی همراه شدن برای تغییر به رسمیت شناختن خود و دیگران است. کسی که خود را به رسمیت نمی شناسد دچار خودباختگی ، نا امیدی و بی اراده گی خواهد شد و باور خود را به تغییر از دست خواهد داد و کسی که دیگران را به رسمیت نمی شناسد ، قربانی خودکامگی و خودبینی خواهد شد و در عرصه تغییر به زودی تنها خواهد ماند و سر انجام در مقابل جریان تغییر قرار خواهد گرفت.
-و اما در مورد آزادی یا بیرون رفتن از زندان:
کسی که به دنبال ایجاد تغییر است آنرا در “رفتن” میجوید و همین رفتن ، رفتن در مسیر تاریخ است ، یعنی حرکت از مرحله ای به مرحله دیگر و ورق خوردن صفحه ای که خواستار تغییر آن است. بنابراین تا تاریخ ورق نخورد ، برای یک مبارز همه جا زندان است ، چه درون چهار دیواری و چه خارج آن.
آیا بیرون رفتن از زندان به معنای ورق خوردن یک صفحه از تاریخ و ایجاد تحول است؟ آیا میتوان از زندان بیرون رفت و آنهایی را که درون محبس ها مانده اند را به فراموشی سپرد؟ آیا میتوان از زندان خارج شد و خاطره ی “هدی صابر” ، “جعفر کاظمی” ، “محمدعلی حاج آقایی” ، “محسن دگمه چی” و آنهایی را که جان خود را در “غربت ناشناخته بودن” در پشت دیوارهای بلند از دست داده اند را از یاد برد؟
آیا میتوان در این صفحه از تاریخ معاصر زندگی کرد و یاد “سهراب ها” و “ندا ها” و “ستار ها” و هزاران هزار شهید مبارزات آزادی خواهی و ضد استبدادی را فراموش کرد؟
برای بیرون رفتن از زندانها ، باید یک بار دیگر تاریخ ورق بخورد و برای آنکه در صفحه بعدی زندان نباشد ، نخست باید آزادی را در درون خود جست. آزادی واقعی زمانی تحقق خواهد یافت که همه ما از زندان “منیت ها” خارج شویم و اول از همه وجود و حق حیات مخالفین خود را به رسمیت بشناسیم.
اگر هنوز نتوانسته ایم دیگری را به رسمیت بشناسیم ، دیوارهای زندان درونمان قطعا از دیوارهای زندان اوین افراشته تر است ، و همین دیوارهای درون است که در برگ بعدی تاریخ ، تاریکی را حاکم خواهد ساخت و زندانهای دیگر و دیگری برای مخالفین ایجاد خواهد کرد.
ای کاش میدانستم و مطمین بودم که همانگونه که از درهای زندان اوین بیرون میروم ، میتوانم درهای زندان درون را هم باز کنم و دیگری را با مهربانی و نگاه انسانی در قلب خود جای دهم ، حتی اگر مخالفم باشد.
با تمام وجود برای همه ی مان آزادی آرزو مندم.
نویسنده: س خ

ارجاع پرونده یک دانشجوی اخراجی به کمیسیون وزارت علوم









تصمیم نهایی در خصوص ادامه تحصیل عادل غلامی دانشجوی اخراجی دانشگاه بوعلی همدان به کمیسیون وزارت علوم سپرده شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، با اعتراض عادل غلامی دانشجوی اخراجی دکتری مهندسی مکانیک، نسبت به حکم صادر شده از سوی دانشگاه بوعلی سینا همدان، تصمیم گیری نهایی درباره وضعیت تحصیلی ایشان به کمیسیون کل کشور (وزارت علوم) ارجاع داده شد.
این دانشجوی دکتری مکانیک دانشگاه بوعلی سینا همدان در بهار سال ۹۱ توسط نیروهای اطلاعات داخل محیط دانشگاه شد و از‌‌ همان جا روانه بازداشتگاه اوین شد. ایشان به مدت ۶ ماه در سلول انفرادی ۲۴۰ و به مدت دو ماه نیز در ۲۰۹ بود. بعد به زندان رجائی شهر تبعید شد و ۶ ماه زندان رجائی بود و در ‌‌نهایت بعد از ۱۶ ماه حبس تبرئه شد.
عادل غلامی دانشجوی نخبه کشوری بود که در دوران دانشجویی کار‌شناسی ارشد که در دانشگاه تهران تحصیل می‌کرد توانسته بود ۱۴ مقاله معتبر چاپ کند و در کنکور دکتری رتبه ۳ را بدست آورد.
این دانشجو و استاد دانشگاه به دلیل اعتقادات مذهبی (اهل سنت) از دانشگاه اخراج شده است.

دو فعال کارگری تفهیم اتهام شدند









 مهرداد صبوری و افشین ندیمی دو تن از فعالین کارگری از سوی دادگاه انقلاب تفهیم اتهام شدند.
به گزارش کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری،این دو فعال کارگری ١٧ آبان ماه در حالی که بعد از چند ماه کارگری در کردستان عراق به ایران باز می گشتند دستگیر شده و همچنان در بازداشت به سر می برند.
این دو زندانی  ١٧ آبان سال ٩٢ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده‌اند، خروج از مرز، عضویت در کمیته ی هماهنگی و همچنین مصاحبه با رسانه ها اتهام ایشان اعلام شده است.

۱۰۰ کارگر «سازه‌های آبی» بیکار شدند









۱۰۰ کارگر شاغل در شرکت پیمانکاری «سازه‌های آبی» پس از چهار ماه تأخیر در دریافت حقوق، سرانجام با فسخ قرارداد کارفرما با پیمانکار بیکار شدند.
به گزارش خبرگزاری کار ایران (ایلنا)،«غلامرضا محمدی» دبیر خانه کارگر شهرستان طبس با اعلام این خبر  گفت: شرکت پیمانکاری سازه‌های آبی، مجری پروژه‌های شرکت کک طبس، با وجود آنکه پروژه‌های اجرایی در دست اقدام خود را هنوز به پایان نرسانده به دلیل فسخ یک طرفه قرار داد از سوی شرکت کک طبس تمامی کارگران را اخراج کرده است.
او درباره علت فسخ قرار داد گفت: شرکت کک که تبدیل کننده ذغال سنگ به ذغال کک است، مدعی است شرکت سازه‌های آبی طبق قرار داد عمل نکرده و در ساخت سازهای بتنی کوتاهی کرده است.
این فعال کارگری در مورد سرنوشت کارگران بیکار شده گفت: این کارگران در زمان اشتغال نیز با قرارداد یک ماهه کار می‌کردند، اما با وجود قراردادهای کوتاه مدت هر کدام ۱ تا دو سال سابقه کار دارند که طبیعتا پس از اخراج به بیمه بیکاری معرفی شده‌اند.
دبیر خانه کارگر طبس ادامه داد: بدلیل آنکه بیمه این کارگران در ماهای مهر و آبان به حساب تامین اجتماعی واریز نشده است امکان دارد برقراری بیمه بیکاری آنان با مشکل روبرو شود.
محمدی، بیکاری و پرداخت نکردن مطالبات معوقه این کارگران که در شرایط سخت کار کرده‌اند را غیر قانونی دانست و در خاتمه گفت: متاسفانه تا به امروز توجه‌ای به مشکلات این کارگران نشده است.

شش زندانی اهل سنت قزل حصار کماکان در اعتصاب بسر می برند









شش زندانی محبوس در زندان قزلحصار کرج که از ۴۴ روز پیش در اعتصاب بسر می برند در وضعیت بلاتکلیفی قرار دارند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این زندانیان عقیدتی در تداوم اعتصاب غذای خود دچار ضعف شدید جسمانی شدند.
یکی از نزدیکان ایشان به هرانا گفت: “جمشید دهقانی و کمال مولایی بینایی شان مختل شده است و محیط اطراف خود را تار می بینند، آنها هم چنین دچار سوزش ادرار نیز شدند.”
علی رغم وخامت حال جسمی این زندانیان تاکنون هیچ مسئولی برای رسیدگی به وضعیت ایشان به زندان قزل حصار مراجعه نکرده است و زندانیان مذکور کماکان از حق استفاده از بهداری محروم هستند.

سوختگی هفت کارگر بر اثر فوران مواد مذاب









در جریان آتش‌سوزی در یک واحد تولید سیمان در منطقه برازجان استان بوشهر، هفت کارگر دچار سوختگی شدید شدند.
به گزارش خبرگزاری کار ایران(ایلنا)،«محمد اسماعیل دشمن زیاری»، رئیس کانون هماهنگی شورای اسلامی کار استان بوشهر با اعلام این خبر  گفت: این حادثه شامگاه رو یکشنبه (۲۴ آذر ماه) در کارخانه سیمان دشتستان واقع در کیلومتر هفت جاده برازجان –شیراز رخ داد و در جریان آتش سوزی در قسمت  «گریت کولر» کوره، ۷ نفر از کارگران دچار سوختگی شدند.
او در تشریح جزئیات این حادثه گفت: ۷ نفر از کارگران کارخانه سیمان که مشغول تخلیه مواد مازاد در دستگاه گریت کولر (دستگاه خنک کننده مواد) در کوره بودند ناگهان بدلیل «پس زدن مشعل کوره» بر اثر فوران و پاشیدن مواد مذاب دچار سوختگی شدید شدند.
این فعال کارگری درباره حادثه دیدگان سیمان دشتستان اضافه کرد: در جریان این حادثه سه نفر از کارگران به نامهای «محسن احمدی منش»، «ساسان تیموری منش» و «عباس دبستان» دچار ۲۵ درصد سوختگی و همچنین «عسگر خسروی»، «مهدی بارگاهی»، «محمود موذنی» و «ایمانی» دچار ۵ درصد سوختگی شده‌اند.
او گفت: پس از اطفاء حریق این کارگران به بیمارستان علوم پزشکی برازجان منتقل شدند که سه نفر از آنان به علت شدت سوختگی به مرکز سوختگی گناوه انتقال یافتند.

نشست جمعی از فعالان زن در نقد منشور حقوق شهروندی









 اولین نشست عمومی زنان به منظور نقد و بررسی «منشور حقوق شهروندی» روز دوشنبه، ۲۵ آبان ماه، با حضور بیش از ۵۰ تن از فعالان زن از گروه های مختلف برگزار شد.
به گزارش مدرسه فمینیستی،در این نشست ژاله شادی طلب، منیرآمدی، طلعت تقی نیا، شهلا اعزازی، ژیلا شریعت پناهی، نرگس محمدی، نوشین احمدی خراسانی، اشرف گرامی زادگان، مینو مرتاضی، ناهید کشاورز، شیدا بهرامی راد، سارا خسروآبادی، سمانه معظم، آمنه شیرافکن، زهره معینی، سمیه کریم نیا، ناهید توسلی، فلور عسگری زاده، سارا کریمی، ویدا بیگلری، زهره کریم نیا، معصومه وطنی، الهه صدری، شهلا فروزانفر، ریحانه ستایش، اعظم اکبرزاده، ملوک عزیززاده، رویا صحرایی، شهناز مداحل، پروین ضرابی، اکرم مصباحی، فرشته ذاکر، سعادت پیرانی، حمید مروج، کبوتر ارشدی، سمیه کریم نیا، نرگس آغاجاریان، صادقه شیردل، عطیه قشونی، عاطفه قشونی، بهاره بهارفر، فروغ طهماسب، فاطمه اشرفی و… حضور داشتند که هر کدام از حاضرین به طرح دیدگاه های خود در رابطه با اشکالات موجود در منشور حقوق شهروندی در رابطه با حقوق زنان پرداختند.
در این نشست ابتدا منیر آمدی، مدیر موسسه مطالعات و تحقیقات زنان، هدف از برگزاری این جلسه را بررسی و ارائه پیشنهاد از سوی حاضران در مورد بخش زنان منشور حقوق شهروندی عنوان کرد و گفت: «امیدواریم که درخواست به تعویق انداختن تصویب منشور حقوق شهروندی، از سوی دولت نیز مورد توافق قرار بگیرد تا چندماهی فرصت باشد تا حالا که قرار است حقوق شهروندی تدوین شود، حداقل یک منشور درست و راهگشایی تصویب شود.» وی در ادامه افزود: «شهروند اعم از زن و مرد است بنابراین اگر در این منشور شهروندی تاکید بر شهروند اعم از زن و مرد می شد، دیگر شاید لازم نبود که زنان را در جایی کنار بخش کودکان و کهنسالان قرار دهند. در واقع به نظر من باید حقوق زنان در کلیه متن منشور تسری پیدا کند و گروه هایی از زنان که دارای شرایط خاص هستند مثلا زنان سرپرست خانواده، زنان معلول و… در بخش جداگانه قرار بگیرد و آن را هم نباید به عنوان بخش زنان مطرح کرد، چون زنان جزو شهروندان هستند و باید کلیه مفاد و حقوقی که در این منشور برای شهروند آمده، با گذاشتن اعم از زن و مرد، برای زنان نیز در نظر گرفته شود.»
شهلا اعزازی، جامعه شناس و استاد دانشگاه نیز گفت: «بحث حقوق شهروندی، بحث خیلی مهم و عمیقی است که متاسفانه جامعه شناسان در ایران زیاد در مورد آن کار نکرده اند. در واقع حقوق شهروندی، یک بحث حقوقی و یک بحث در حوزه علوم سیاسی است.»
وی در ادامه خاطر نشان کرد که: «در پیش نویس منشور حقوق شهروندی که از سوی دولت ارائه شده، دقیقا مشخص نیست که شهروند چه کسی است. در برخی از مفاد آن منظور از شهروند مرد است و زن نیست چون مثلا وقتی از تعیین آزادانه اقامتگاه بحث می کند طبق قوانین موجود، به زن تسری نمی یابد چرا که زنان باید در اقامتگاه شوهر زندگی کنند. یا در برخی از مفاد آن مشخص نیست که آیا منظور از شهروند، تبعه ایران است یا هر کسی است که در محدوده ایران زندگی می کند. چون مثلا وقتی از آموزش همگانی صحبت می کند، ما می دانیم که بچه هایی که از زن ایرانی و مرد افغانی به دنیا آمده اند، حق ثبت نام در مدارس را فقط با داشتن برخی از شرایط و به شکل محدودی دارند.»
وی در ادامه سخنان اش افزود: «خیلی جاهایی که این منشور از شهروند صحبت می کند، منظورش از شهروند در واقع یک مرد نسبتا جوان مسلمان است. همچنین در این منشور هر کجا در مورد حقی که شهروندان دارد صحبت می کند، در خیلی از موارد این حقوق در تضاد با قوانینی که در رابطه با زنان وجود دارد قرار می گیرد. این درحالی است که در عرض همه این سال ها، دولت ها مرتبا بخش نامه و آیین نامه صادر کرده اند که حتا حقوق موجود زنان در قانون اساسی و یا قوانین دیگری را که به زن و مرد برمی گشت را نقض کرده اند، مثل همین سهمیه بندی جنسیتی در دانشگاه ها.»
وی سپس گفت: «به نظرم اگر در همان ابتدای منشور تعریف شهروند ذکر شود که شهروند عبارت است از زن و مرد و از تمام افرادی که در ایران زندگی می کنند، چه تبعه ایران باشند و چه نباشند ولی در ایران ساکن هستند، کلیه حقوق مندرج در این منشور شامل حال شان می شود، آن وقت می توان نه تنها بخش زنان بلکه حتا حقوق کهنسالان را نیز در بخش جداگانه نیاورد و در کل منشور، حقوق این گروه ها را در جای جای منشور در نظر گرفت.»
ژاله شادی طلب، جامعه شناس و استاد سابق دانشگاه در این نشست گفت: «به نظر من منشور حقوق شهروندی مشکل اساسی دارد و این مشکل آن است که این منشور با قوانین ما همخوانی ندارد. یعنی مشخص نیست که آیا با این منشور می خواهیم قانون اساسی و کلیه قوانین مدنی و… را پشت سر بگذاریم و رویش خط بکشیم و بگوییم یک قانون جدید داریم می نویسیم؟ چون مثلا ما در قانون مدنی داریم که دختر بدون اجازه پدر نمی تواند ازدواج کند ولی در این منشور آمده که همه شهروندان می توانند آزادانه ازدواج کنند. یعنی مشکل اصلی این منشور آن است که با قوانین موجود ما در همه زمینه ها مغایرت دارد. این درحالی است که در بعضی از مفاد این منشور، همین قوانین موجود را آمده تقویت کرده است. به هرحال شاید نویسندگان این منشور فکر کرده اند که در این منشور یکسری حقوق شهروندی را می آورند و بعد می روند قوانین مدنی و… را مطابق با این منشور درست می کنند و تغییر می دهند. »
وی در ادامه گفت: «به نظرم ما الان نمی توانیم وارد جزئیات و اشکالات موردی در این منشور شویم و باید برای کار روی این منشور، یک تیم کارشناسی که شامل کارشناسان علوم سیاسی، حقوق و جامعه شناسان باشد تشکیل داد و آنها باید حقوق شهروندی دیگر کشورها چه اروپایی و چه آسیایی، چه مسلمان و چه غیرمسلمان و… را بخوانند و ببینند آیا در آن منشورها، بخش زنان را جدا کرده اند یا نه و اگر کرده اند چگونه. مثلا کشور مصر خیلی وقت پیش منشور حقوق شهروندی داشت که زنان در آن دیده شده اند. بعد هم باید تکلیف مان را مشخص کنیم که آیا می خواهیم قوانین موجود مدنی را نادیده بگیریم و یا با توجه به آنان، منشور حقوق شهروند را بنویسیم. چون این دو رویکرد مختلف است و منشوری که با نادیده گرفتن قوانین موجود نوشته شود یک چیزی می شود و منشوری که با دیدن آن به نگارش درمی آید یک چیز دیگر. این پیش نویس منشور که داده شده موضع اش در این مورد مشخص نیست و برای همین متناقض و مبهم است مثلا یک جا می گوید همه برای ازدواج آزاد هستند ولی در جای دیگر خانواده را فقط شامل زن و کودک و کهنسال در نظر می گیرد و مرد در خانواده غایب است.»
ژیلا شریعت پناهی، قرآن پژوه سخنانش را با این مضمون آغاز کرد: «ما اینجا با یک معضلی روبرو هستیم که در قانون مدنی و قانون اساسی در رابطه با زنان آمده و به نام اسلامی که آقایان می گویند، همه اینها درست است اما به نظر من ما مسئول آن نیستیم که آقایان چه قوانینی را قبلا نوشته اند بلکه می توانیم حقوق شهروندی خودمان را بنویسیم با توجه به تحقیقاتی که در رابطه با زنان کرده ایم و مسائل و مشکلاتی که امروز در جامعه زنان وجود دارد. به عقیده من، تشکیل یک تیم تخصصی که خانم شادی طلب پیشنهاد کرده اند خیلی خوب است ولی آن تیم کارشناسی، بدون در نظر گرفتن این که قوانین موجود چیست باید بخش زنان منشور حقوق شهروندی را تدوین کنند. به هرحال ۳۰ سال زنان مبارزه فرهنگی داشته اند برای احقاق حقوق شان و الان حیف است که این فرصتی که ایجاد شده را از دست بدهیم و بخواهیم خودمان را محدود به قوانین موجود بکنیم. یعنی یک منشوری بنویسیم که در خور زن ایرانی در قرن بیست و یکم باشد و آنرا ارائه کنیم. در واقع ما باید سندی ارائه کنیم و بگوییم که ما زنان ایرانی این موارد را برای حقوق شهروندی می خواهیم حالا این که آنها چقدر ترتیب اثر بدهند، دیگر در دست ما نیست.»
مینو مرتاضی هم در این زمینه گفت: «در این منشور، با ادبیاتی واقع بینانه درباره وظایف دولت بحث کرده ولی با ادبیاتی آرمانی و ذهنی درباره حقوق شهروندان صحبت کرده است. منظورم از ادبیات آرمانی در مورد حقوق شهروندی این است که در این منشور آمده که فلان چیز حق شهروندی است ولی وقتی نمی گوید ضمانت اجرایی این حق چگونه است، در حد ادبیات آرمانی باقی می ماند. مثل قانون اساسی که بیش از آن که شفاف باشد یک ادبیات آرمانی دارد و برای همین سلایق مختلف، از آن نتایج مختلفی می گیرند. به هرحال منظورم این است که این منشور ادبیات شفافی ندارد و مثلا وقتی می گوید زنان حق برخورداری از هویت دارند پس باید بتوانند حق انتخاب پوشش خودشان را داشته باشند که این پوشش بخشی از هویت انسان هاست و مثلا اگر زنان حق برخورداری از هویت دارند پس چرا باید زن ارمنی، زن زرتشتی و غیره پوشش و هویت خاص خود را نباید داشته باشند؟ بنابراین ما می بینیم ادبیات این منشور عینی نیست و نمی گوید که مثلا اگر زنان حق سلامت دارند چگونه این حق برای زنان و دختران تامین می شود. یا وقتی در این منشور نوشته می شود که زنان حق بیمه دارند، اما باید بنویسد که چگونه می خواهد این وظیفه را انجام دهد وقتی زن خانه دار به واسطه شوهرش بیمه می شود. طبق آمار ۸ میلیون نفر از هیچ نوع بیمه ای برخوردار نیستند که اکثر آنان را زنان تشکیل می دهند. بنابراین دولت باید بنویسد این کار را چگونه انجام می دهد.»
وی در ادامه گفت: «اگر بررسی این منشور زمان اش تمدید شود و توسط مشارکت گسترده مردمی بتواند این منشور تغییراتی بکند برای دولت یک آزمون بسیار مبارکی است. یعنی این آزمونی است که نشان می دهد که آیا دولت به خودش و به شهروندان اجازه می دهد که در یک فضای امن، گفتگوها و بحث ها مبادله شود. اگر دولت آزادی رسانه ها و اظهارنظر در مورد این منشور را با مشارکت مردمی و جمعی تامین کند و این فضا را تحمل کرد، ما می پذیریم که واقعا شهروند تلقی می شویم. البته حقوق شهروندی در کنارش مسئولیت شهروندی و مشارکت حداکثری شهروندان است در سرنوشت شان که این منشور آزمونی برای این احساس مسئولیت شهروندی نیز هست.»

بازداشت دو تن دیگر از مدیران و فعالان فیس بوک









 محمد امین اکرمی و مهدی ری شهری تنگستانی دوتن دیگر از مدیران و فعالان فیس بوک توسط اطلاعات سپاه بازداشت شده اند .
به گزارش کلمه ،روز یکشنبه ۱۰ آذر  که اخیرا نهاد اطلاعات سپاه دامنه فعالیت هاى خود در شبکه هاى اجتماعى مجازی را گسترش داده و در سکوت خبرى اقدام به دور جدیدى از بازداشت ها کرده است. این بازداشتها محدود به تهران نبوده اما بخش عمده بازداشت شدگان به بازداشتگاه ٢ الف سپاه در زندان اوین منتقل شده واز مدت ها پیش تحت بازجویى قرار گرفته اند.
محمد امین اکرمی از ایرانیان خارج از کشور بوده است که حدود ۶ ماه پیش از هند به ایران بازگشته است و از اوایل آذر ماه در بازداشت اطلاعات سپاه و در بند دو-الف تحت بازجویی قرار دارد .
مهدی ری شهری تنگستانی اهل شاهین شهر بوده و در ماههای اخیر در یک کارگاه سی ان جی در تهران مشغول به کار بوده است . این فعال شبکه های اجتماعی یک ماه پیش توسط ماموران اداره اطلاعات سپاه بازداشت شده بود.
کلمه در آخرین گزارش خود در مورد پرونده بازداشت فعالان سایبری توسط اطلاعات سپاه عنوان کرده بود که بازجویان سپاه با در اختیار گرفتن این صفحات به ابزارى براى نظارت و کنترل بر کاربران فیس بوک دست یافته و پیش بینى مى شود پس از چندى با اعلام هک شدن صفحات پر مخاطب به دنبال ایجاد رعب در فضاى مجازى باشند، این در حالى است که»عامل انسانى« تحت فشار و شکنجه، نقش کلیدى در پروژه آن ها دارد نه «توانایى فنى».
از سوى دیگر بنا به گزارش دیگرى، فعالان اینترنتى بازداشت شده در بند٢الف تحت فشار و تهدید مجبور بهحضور در مصاحبه هاى تلویزیونى شده اند که در آن  از آن ها خواسته شده علیه خود اعتراف کرده و سخنانى در مورد مفاسد و مضرات شبکه هاى اجتماعى مانند فیس بوک بر زبان آورند.
کلمه بزودی اطلاعات دیگری را  در مورد بازداشت ها ، برخوردهای غیرقانونی نهادهای امنیتی و همچنین سناریوهای امنیتی بدست آورده است را منتشر کرده و در اختیار عموم قرار خواهد داد .

بازداشت ۱۰ نفر از عشایر بختیاری در مسجد سلیمان









ده نفر از عشایر بختیاری مسجد سلیمان در استان خوزستان در جریان خاک‌سپاری یک چهره سرشناس به دلیل تیراندازی هوایی، از سوی پلیس بازداشت شدند.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا)  ،عشایر بختیاری خوزستان معمولا در مراسم خاک‌سپاری چهره‌های سرشناس اقدام به شلیک گلوله از تفنگ‌‌های شکاری می‌کنند.
سرهنگ ظفر فراشی، فرمانده انتظامی شهرستان مسجد سلیمان گفت: “تیراندازی با تفنگ‌های شکاری حتی با داشتن مجوز شکار، در خارج از منطقه شکار و در محل‌های عمومی طبق قانون ممنوع است و مجوز تیراندازی برای منطقه شکار است.”
وی افزود: “در یک مراسم تدفین، عده‌ای با ادعای اجرای رسم قدیم عشایری اقدام به شلیک هوایی با تفنگ‌های شکاری خود کردند که مأموران انتظامی به‌منظور حفظ امنیت مردم مداخله کردند.”
به‌گفته وی “پرونده متخلفان که کمتر از ۱۰ نفر هستند و در بازداشت به‌سر می‌برند برای پیگیری قضایی به دادستانی مسجد سلیمان ارجاع شده است.”

بیهوشی مریم شفیع پور در زندان و انتقال وی به بهداری









 طی هفته گذشته مریم شفیعی پور در بند نسوان زندان اوین به دفعات دچار تپش قلب شده تا جایی که به دلیل بیهوشی کامل و وخامت حال وی به بهداری زندان انتقال داده شد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر با وجود نظر پزشک مقیم در بهداری زندان، مبنی بر نیاز فوری این فعال دانشجویی به “ام آر آی”، مسئولان زندان هیچ اقدامی در این رابطه انجام نداده اند.
این در شرایطی است که مریم شفیع پور از چند هفته پیش از درد شدید دندان رنج می برده و تا کنون موفق به معاینه توسط دندان پزشک نشده و از درمان دندان وی ممانعت به عمل آمده است.
پیش از این، تاریخ جلسۀ دوم دادگاه این فعال دانشجویی محروم از تحصیل زندانی، روز چهارشنبه یازدهم دیماه برابر با اولین روز سال میلادی ۲۰۱۴ در شعبه‌ی پانزدهم دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی عنوان شده بود.
جلسۀ اول دادگاه خانم شفیع پور در روز ۲۹ مهرماه (۲۱ اکتبر) در همین شعبه برگزار شده است.
یک منبع نزدیک به خانوادۀ مریم اتهامات واردشده از سوی دادگاه به وی را “واهی” و “بی‌اساس” خوانده و با تاکید بر این‌که در پرونده‌ی او هیچ‌گونه “مدرک” و “مستندی” وجود ندارد، لجبازی بازجویان در روند پروندۀ مریم را مشهود دانست. پیش از این محمود شفیع پور ، پدر مریم در گفتگو با سایت کلمه گفته بود:”نوع پرونده سازی، اتهامات وارده و برخوردی که با مریم شده دقیقا شبیه رفتار نیروهای امنیتی در سال ۸۸ است و گویی این پرونده از آن سال جا مانده باشد که این گونه برخورد می کنند.”
منبع نزدیک به خانوادۀ شفیع پور ابراز داشت: با وجود اینکه او از نظر جسمی لاغر و ضغیف شده همچنان از روحیۀ بالایی برخوردار است و هیچ یک از اتهامات خود را نپذیرفته است.
مریم شفیع‌پور در روز پنجم مردادماه امسال و پس از حضور در دادسرای شماره دو “شهید مقدس” در زندان اوین، به دستور بازپرس این شعبه بازداشت و بیش از دو ماه را در بند ۲۰۹ زندان اوین که زیر نظر وزارت اطلاعات اداره می‌شود، سپری کرد. او از روز هشتم مهرماه به بند زنان این زندان منتقل شد .
این دانشجوی اخراجی رشته‌ی مهندسی کشاورزی دانشگاه بین‌المللی قزوین، اولین دانشجوی بازداشت شده پس از انتخاب حسن روحانی است. او در سال ۸۹ نیز از سوی دادگاه انقلاب قزوین به دلیل فعالیت‌های دانشجویی و وبلاگ‌نویسی به یک سال حبس تعلیقی به مدت ۵ سال محکوم شد. همچنین وی از جمله اعضای ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در جریان انتخابات خردادماه سال ۸۸ بود.

تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه هنر









 دانشجویان دانشگاه هنر در اعتراض به وضعیت حاکم بر این دانشگاه دست به تجمع اعتراضی زدند.
به گزارش روزنو، در این تجمع که عصر روز گذشته برگزار شد، دانشجویان با سر دادن شعارهایی خواستار جوابگویی و یا کناره گیری سعید کشن فلاح، رییس دانشگاه هنر شدند.
مطالبات دانشجویان معترض رسیدگی به وضعیت نابسمان علمی دانشگاه، بازگشت اساتید کارآمد، از بین رفتن فضای امنیتی حاکم بر دانشگاه، آزاد شدن فعالیت تشکل های دانشجویی و نشریات عمومی بود. همچنین در روزهای گذشته اعضای یکی از کانون های فرهنگی(کانون نمایش) که از اولین کانون های فرهنگی دانشجویی تاسیس شده در کشور است در اعتراض به وضعیت نابسامان دانشگاه به صورت دسته جمعی استعفا کردند.
حتی دامنه این اعتراضات به دانشکده موسیقی که واقع در کرج است نیز کشیده شده و دانشجویان خواستار تحقق خواسته هایشان هستند.
دانشجویان معترض دانشگاه هنر همچنین در انتهای این تجمع، نامه ای خطاب به دکتر فرجی دانا، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری نوشته اند و در خواست حضور کمیته ای از وزارت علوم برای بررسی وضعیت دانشگاه و تصمیم گیری درباره ریاست دانشگاه هستند.
متن نامه دانشجویان دانشگاه هنر که به روزنو ارسال شده است به شرح زیر است:
جناب آقای فرجی دانا
وزیر محترم علوم،تحقیقات و فناوری
با سلام
دانشگاه هنر تهران با قدمتی قریب به نیم قرن یکی از اصلیترین چهرههای آموزش هنری در کشور و حتی خاورمیانه بوده است. اما در پنج سال گذشته در حالی که تمامی مسئولان آموزش عالی و دانشگاهیان تلاش خود را معطوف بر پیشرفت هرچه بیشتر جامعه ی دانشجویی و دانشگاهی ایران کرده¬اند مسئولین دانشگاه هنر با تصمیمات غیر کارشناسی و سطحی و همچنین با نگاهی امنیتی، فضای دانشگاه را دچار رخوت و فرسایش نموده و بعضاً تصمیماتی اتخاذ کرده اند که ضربات جبران¬ناپذیری را بر پیکره ی این دانشگاه وارد آورده است.
دانشگاه هنر بنا بر اقتضای رشته¬های تحصیلی آن می¬بایست بیش از هر دانشگاه دیگر در کشور فضای مناسب جهت شکوفایی استعدادها، توانایی و خلاقیت¬های دانشجویانش را فراهم آورد که این امر در چند سال گذشته به شکلی تعجب بر انگیز مورد بی¬توجهی مسئولین دانشگاه قرار گرفته است.
اینک ما دانشجویان دانشگاه هنر برای اصلاح فضای موجود و بازیابی نشاط دست به اعتراض زده-ایم و تا احقاق حقوق بدیهی خود از پای نخواهیم نشست و سکوت نخواهیم کرد.
دانشجویان امضا کننده بر این باورند که چارچوب مدیریتی و سازمانی دانشگاه هنر تهران در زمینه¬های مختلف مالی، مدیریتی، علمی و پژوهشی به صورت غیرکارشناسی و ناموفق عمل کرده¬اند که موارد ذکر شده تنها قسمتی از این موارد بیشمار می¬باشد:
۱ – عدم شفاف¬سازی گردش مالی دانشگاه
۲- عدم پایبندی به تعهدات عمرانی و گسترش کند ساخت و ساز فضاهای مورد نیاز دانشگاه (ساخت و مرمت غیراصولی ساختمان در پردیس باغ ملّی و عدم تجهیز مناسب آن، عدم بازسازی و تجهیز تنها آمفی تئاتر استاندارد دانشگاه {تالار فارابی} ، عدم ساخت به موقع فضای آموزشی (کارگاه ها، آتلیه ها،پلاتوها و…)، عدم تجهیز کتابخانه ، عدم تجهیز دانشگاه به ابزار تخصصی رشته ها ، عدم توجه به امکانات رفاهی از قبیل کمبود فضای خوابگاه ها ، کیفیت نامطلوب تغذیه، عدم تخصیص بودجه به جشنواره ای چون جشنواره بین المللی تئاتر عروسکی، رویدادهای فرهنگی و …… )
۳ – اتخاذ تصمیمات غلط، آسیب¬زننده و ایجاد جو مخرب روانی برای دانشجویان (انجام آزمایشی طرح تفکیک جنسیتی، نصب دوربین در محیط علمی دانشگاه به قصد ارعاب دانشجویان، رفتار غیرمحترمانه و برخورد بد مسئولین با دانشجویان و کارمندان دانشگاه، احضار دانشجویان به کمیته انضباطی و …)
۴ – جلوگیری از افزایش فعالیت¬های دانشجویی و عدم حمایت از این فعالیت (عدم تسهیل برگزاری جشنواره فیلم کوتاه نهال، عدم تخصیص اعتبار به جشنواره¬ی بین¬المللی تئاتر عروسکی، عدم تشکیل کرسی¬های آزاداندیشی، مانع تراشی برای تشکل¬ها و کانونهای دانشجویی، عدم تخصیص بودجه کافی برای فعالیتهای فرهنگی و عدم جوابگویی به دانشجویان منتقد، جلوگیری از انتشار نشریات عمومی دانشجویی و …)
۵ – جذب اساتید بدون توجه به سطح علمی آنها، مانع تراشی و کم¬رنگ نمودن حضور اساتید فعال و بادانش، بی توجهی به اصل شایسته سالاری. طوری که برخی افراد با دو یا سه سال سابقه ناگهان به بالاترین مراتب در هیئت علمی رسیده اند و اساتید باسابقه و محبوب دانشگاه به حاشیه رانده شده اند.
۶ – ناهماهنگی میان جذب دانشجو و تجهیزات علمی و رفاهی دانشگاه.
با در نظر گرفتن مطالب ذکر شده؛ ما دانشجویان دانشگاه هنر تهران از جنابعالی تقاضا داریم تا هیئتی برای بازرسی منصفانه و عادلانه به دانشگاه هنر تهران اعزام کنید و برای نجات دانشگاه هنر تهران از وضع موجود و بازگشت آن به دوران پر شکوه و درخشان خود چاره¬ای بیاندیشید.
من الله توفیق
دانشجویان دانشگاه هنر