۱۳۹۲ دی ۲۴, سه‌شنبه

راه ماندلا پیمودنی است و نه فقط ستودنی / کامران رحیمیان





 کامران رحیمیان از اساتید دانشگاه بهاییان که به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شده، در طی نامه‌ای می‌گوید: «فکر می‌کنم ارزش ماندلا در جهان به نزدیکی‌ حرف و عملش است، بیایید در کنار همه جمله‌های آموزنده ماندلا از عمل کردنش بیاموزیم، می‌گویم به جای هر شاخه گلی‌ که می‌خواهیم نثار مزارش کنیم و یا غریو تحسینی که برایش سرمی دهیم، بلکه همراه آن آموزه را جای گزین تقلب کنیم، احترام را مبنای ارتباط قرار دهیم و هرگونه تبعیضی را به برابری و یکسان تبدیل کنیم چه راه ماندلا پیمودنی است و نه فقط ستودنی.»
متن کامل این نامه که یک نسخه از آن در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته را در زیر می‌خوانید:
مدتی‌ است به این فکر می‌کنم که حرف‌های زیبا، آرمانی و راه گشا در اطرافم زیاد است چرا کمتر به دلم می‌نشیند؟ ولی‌ نام ماندلا در ذهنم است و قابل احترام. فکر می‌کنم درد جامعه ما حرف‌های بدون عمل است و علت اهمیت ماندلا تلاش قابل ستایشش برای عملی‌ کردن حرف‌هایش است، بیایید هر کدام ما خودمان عادت کنیم و ببینیم چند روز است که می‌خواهیم کاری را شروع کنیم یا چند شنبه یا اول ماه است که می‌خواهیم با انجام کاری پایان دهیم؟
چند سال است اهدافی‌ مثل قطع وابستگی مردم از نفت، مبارزه با آلودگی‌ هوا و ریشه کنی بیسوادی و غیره را داریم و چند درصد پیش رفتیم؟ ماندلا می‌گفت: «من مرد جوانی‌ بودم که سعی‌ داشتم با جنگ طلبی نادانی‌ خود را جبران کند» او به این باور رسیده بود که: «آموزش قدرت بد‌ترین سلاحی است که می‌توان در راه تغییر جهان مورد استفاده قرار بگیرد» وی افزود: «هیچ کس با یک احساس تنفرنسبت به یک انسان دیگر به دلیل رنگ پوستش یا مذهبش یا فرهنگش متولد نمی‌شود. به مردم باید یاد داده شود که نفرت داشته باشند و اگر می‌توان به آن‌ها نفرت را آموخت می‌توان عشق را نیز یاد داد و چون عشق خیلی‌ طبیعی‌تر از تنفر به قلب راه پیدا می‌کند» همچنین ماندلا بیان می‌کند: «من این درس را آموختم که تحقیر دیگران موجب رنج بیهوده آن‌ها و متحمل شدن سرنوشتی نافرجام می‌شود.»
او ابراز می‌کند: «مایلم مسائل را با دیگران به گونه‌ای مطرح کنم که هر دو طرف گوینده و شنونده در یک سطح برابر نشسته باشند.» از دید ماندلا عدم خشونت یک استراتژی بود تا یاد گرفته‌هایش را بتواند مصداق عینی بخشد که عبارت بود از: «اساس و بنیان خودمختاری این بود که همه در بیان نظرات خود آزاد هستند و به عنوان شهروند از ارزش مساوی برخوردارند، دمکراسی به این معنا بود که باید نظرات همه گوش داده شود و تصمیمی همگانی اتخاذ شود، نباید اکثریت اقلیت را سرکوب می‌کرد.» آزاد بودن فقط فقط دور انداختن زنجیر‌ها نیست بلکه زندگی‌ کردن به شیوه‌ای است که آزادی دیگران نیز محترم شمارده و ترویج بخشد.
فکر می‌کنم ارزش ماندلا در جهان به نزدیکی‌ حرف و عملش است، بیایید در کنار همه جمله‌های آموزنده ماندلا از عمل کردنش بیاموزیم، می‌گویم به جای هر شاخه گلی‌ که می‌خواهیم نثار مزارش کنیم و یا غریو تحسینی که برایش سرمی دهیم، بلکه همراه آن آموزه را جای گزین تقلب کنیم، احترام را مبنای ارتباط قرار دهیم و هرگونه تبعیضی را به برابری و یکسان تبدیل کنیم چه راه ماندلا پیمودنی است و نه فقط ستودنی.
به نظر من اولین قدم در آغاز پیمودن هر راهی‌ مسئولیت پذیری است، مسئولیتی که‌گاه در آموزه‌های عمومیمان کم رنگ می‌شود مثل یک دست صدا ندارد با یک گًل بهار نمی‌شود خواهی‌ نشوی رسوا همرنگ جماعت شو، سریع که در نمی‌کند دستمال نمی‌بندند، اولین قدم باور مسئولیت مردمی است هم در زندگی‌ مردمی هم در هم در زندگی‌ اجتماعی چرا که تا یک گًل نیاید بهار نمی‌شود. دومین قدم باور گره خوردگی «نیاز‌های من» به «نیاز‌های دیگران» است یعنی‌ امکان ندارد آسایش پایدار من فراهم شود مگر با فراهم گشتن هم زمان آسایش دیگران، یعنی‌ شرط حفظ «امنیت من» پایداری امنیت همه مردم است.
قدم سوم درک لذت سهیم شدن در غنای زندگی‌ دیگران یا مفهوم خدمت و شاید به کلامی‌ دیگر آمادگی برای هزینه دادن است فکر می‌کنم گذر از این سه مرحله پیش شرط آمادگی برای پیمودن راه و لازمهٔ هر تغییر در زندگی‌ فردی و اجتماعی است و این‌‌‌ همان کاری است که ماندلا کرد و به ما آموخت راه پیمودنی است.
کامران رحیمیان
زندان رجایی شهر
۱۳/ ۱۰/ ۱۳۹۲