۱۳۹۲ بهمن ۲۵, جمعه

محاکمه کامران ایازی به اتهام سب النبی و ارتداد





 از سوی شعبه ۷۶ کیفری استان تهران به ریاست قاضی سیامک مدیر خراسانی روز سه شنبه ۲۹ بهمن ماه سال جاری به عنوان زمان رسیدگی به اتهام ارتداد دکتر کامران ایازی اعلام شده است. نخستین جلسه ی رسیدگی به این اتهام در اسفند ماه سال ۹۰ برگزار گردید.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دکتر کامران ایازی پیشتر از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به اتهامات اجتماع و تبانی و توهین به مقدسات به ۹ سال حبس تعزیری, ۱۶۰ ضربه شلاق و ۴۸ میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شده بود که پس از آن پرونده ایشان به منظور رسیدگی در مورد اتهامات ساب النبی و ارتداد به شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شده است.
دکتر ایازی  در ۳ بهمن ماه سال ۸۹ از سوی نیروهای اداره اطلاعات شهر شیراز در مطب محل کار خود بازداشت و پس از ۸ روز به بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات در زندان اوین منتقل شد و طی دوران ۳ ماه تحمل سلول انفرادی به منظور کسب اعترافات و نیز مصاحبه تلویزیونی مورد ضرب وشتم و شکنجه روحی قرار گرفت.
بازداشت وی در سال ۸۹ بدلیل عضویت در  یک انجمن اینترنتی به همراه ۶ تن دیگر صورت پذیرفت و این در حالی بود که از تعطیلی انجمن مذکور بیش از ۲ سال می گذشت. دکتر کامران ایازی, دندانپزشک , متاهل و دارای ۳ فرزند می باشد که بیش از ۴ سال است در بند ۳۵۰ زندان اوین در حبس به سر می برد.

احضار یک فعال دانشجویی دانشگاه یزد به اداره اطلاعات





در پی تماس تلفنی وزارت اطلاعات با مهدی امانی فعال دانشجویی دانشگاه یزد وی به وزارت اطلاعات فراخوانده شد.
به گزارش دانشجونیوز، این فعال دانشجویی پس از مراجعه به حراست دانشگاه با احضاریه دادگاه انقلاب مبنی بر حضور و پاسخگویی به پاره ای از سوالات در ستاد خبری اطلاعات یزد مواجه گشت.
شایان ذکر است پس از تغییر ریاست دانشگاه یزد و بهبود نسبی جو امنیتی این دانشگاه همچنان فشارها بر فعالین دانشجویی دانشگاه یزد از سوی ارگان های امنیتی پا برجاست.

اعدام دو متهم به قتل در زندان وکیل آباد مشهد





دو متهم به قتل در محوطه زندان وکیل آباد مشهد از طریق چوبه دار اعدام شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سپیده دم روز پنج‌شنبه ۲۴ بهمن ما دو متهم به قتل در محوطه زندان وکیل ‌آباد مشهد از طریق چوبه دار اعدام شدند.
این دو نفر که حکم قصاص (اعدام) ایشان به اتهام قتل صادر شده بود به گفته برخی منابع زیر سن قانونی مرتکب قتل شده بودند.
یکی از این متهمین ۶ سال و دیگری ۷ سال پیش مرتکب قتل شده و از آن تاریخ در زندان نگهداری شده بودند.

گزارشی از وضعیت زندانیان اهل‌سنت در زندان زاهدان





مسئولین زندان مرکزی زاهدان بابرخوردهای سلیقه‌ای و توهین به اعتقادات زندانیان اهل‌سنت موجبات ناراحتی زندانیان را به وجود آورده‌اند.
یک منبع مطلع که نخواست نامش فاش شود به گزارشگر هرانا گفت: «مسئولین با زندانیان برخوردهای سلیقه‌ای و برخی مواقع دستوری با زندانیان اهل‌سنت می‌کنند و بین شیعه و سنی فرق می‌گذارند. در این زندان همیشه سنی‌ها مورد ظلم قرار می‌گیرند و به نوعی همیشه حق با شیعه هاست.»
وی در ادامه گفت: «این مسئله در بین تمام زندانیان مشهود است، اما در بین زندانیان امنیتی و سیاسی جلوه بیشتری دارد. زندانبانان حتی بین زندانی فارس و بلوچ نیز فرق قائل می‌شوند و به اعتقادات اهل‌سنت و بلوچ‌ها توهین می‌کنند.»
وی ضمن اینکه این روش را شیوه اکثر زندانبانان زندان مرکزی زاهدان توصیف کرد گفت: «مدیران زندان اجازه ورود کتب مذهبی اهل‌سنت به‌ داخل زندان را نمی‌دهند.»
وی در جواب این سئوال که چه توهین‌هایی به اعتقادات اهل‌سنت می‌شود گفت: «در مرکز فرهنگی [تلویزیون مداربسته] زندان برنامه‌هایی تهیه و پخش می‌شود که توهین به اعتقادات اهل‌سنت است. زندانیان بار‌ها به این برنامه‌ها اعتراض کرده‌اند اما هیچ‌گاه به اعتراض زندانیان رسیدگی نشده است.»
این منبع در ادامه گفت: «برخی از زندان‌بانان و کارمندان زندان نیز صراحتا توهین می‌کنند مثلا به صحابه و حتی به ظاهر زندانیانی که ریش می‌گذارند نیز توهین می‌کنند و می‌گویند که خود را شبیه ابوسفیان و معاویه درست کرده‌اید و زندانیان هم گفته‌اند که ریش جزء عقاید ماست.»
وی در پایان خاطرنشان کرد: «حتی عکس مسجد مکی زاهدان که برروی تقویمی در نمازخانه بند بود را نیز پاره کردند و اعتراض ما به جایی نرسید.»

برگزاری دادگاه چهار درویش گنابادی پس از ۱۰ ماه





چهار درویش گنابادی محبوس در بند امنیتی «عبرت» زندان عادل آباد شیراز، پس از تحمل ۱۰ ماه بازداشت موقت، به دادگاه انقلاب شیراز اعزام شدند.
به گزارش مجذوبان نور؛ صبح امروز جلسه رسیدگی به پرونده محسن اسماعیلی٬ ابراهیم بهرامی٬ محمدعلی صادقی و محمدعلی دهقان از دراویش گنابادی که به اتهام «تشکیل گروه تروریستی علیه نظام»، «شرکت در تجمعات به قصد براندازی» و «محاربه با خدا» و «حمل سلاح»، مدت ۱۰ ماه را در بازداشت موقت سپری می‌کنند، برگزار شد.
جلسه رسیدگی به این پرونده با حضور وکلای این دراویش آقایان هرسینی، نظری، منتظری، صادقی و یداللهی در شعبه ۲ دادگاه انقلاب شیراز به ریاست قاضی یزدانیان انجام شد.
وکلای زندانیان با توجه به اتهامات موکلان خود، از قاضی یزدانیان خواستار ارائه شواهد موجود در پرونده مبنی بر هر گونه کشف و ظبط اسلحه مرتبط با دراویش شدند، اما نسبت به این خواسته آنها پاسخی داده نشد.
گفتنی است که در طول برقراری دادگاه عده‌ای از دراویش طربقت نعمت اللهی گنابادی در حمایت و ابراز همدلی با برادران زندانی خود در مقابل دادگاه حضور پیدا کردند.
دراویش یاد شده در جریان غائله‌ آفرینی تندروان مذهبی و بسیجی‌ نمایان کوار علیه دراویش نعمت‌ اللهی گنابادی آن شهرستان دستگیر شده و از کمترین حقوقی که در قانون اساسی برای یک زندانی در نظر گرفته شده، محروم هستند به طوری که هم اکنون بیش از ۱۰ ماه را بر خلاف قانون در حالت بازداشت موقت در زندان به سر می‌برند.

الک دلک / سعید ماسوری





سعید ماسوری در دی ماه سال ۱۳۷۹ به همراه غلام حسین کلبی به اتهام رابطه با سازمان مجاهدین خلق در شهرستان دزفول بازداشت و تا این لحظه را بدون هیچ‌گونه مرخصی در بازداشت‌گاه اداره اطلاعات اهواز، اوین و رجایی شهر سپری کرده است.
نامبرده در سال ۱۳۸۱ و در دادگاه انقلاب تهران به اعدام محکوم شد ولی در ‌‌‌نهایت حکم وی به حبس ابد تقلیل پیدا کرد.
سعید ماسوری از زمان دستگیری مدت ۱۴ ماه را در سلول انفرادی اداره اطلاعات اهواز سپری کرد و سپس او را به بند ۲۰۹ زندان اوین انتقال دادند.
متن کامل نامه سعید ماسوری که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته را در زیر می‌خوانید:
الک دلک
چند روز پیش دو خبر به فواصل کوتاه در روزنامه‌ها مورد توجه و عنایت علاقه مندان قرار گرفته و انبوه در باب آن سخنرانی و قلم فرسایی کردند.
اولی دعوت ضرغامی از هنرمندان در یک تجمع بزرگ بود که کلی از آن سخن رانده شد و قلم فرسوده گشت، دیگری منشور حقوق شهروندی بود که آن هم در همین سیاق مورد توجه و عنایت وافر قرار گرفت. اگر چه چند سطر بالا با آنچه که در زیر می‌آید ربطی ندارد ولی چنانچه کسی آن‌ها را به هم مرتبط ساخت. خیالی نیست.!! که صلاح مملکت خویش خسروان دانند.
درجایی خوانده بودم که روزگارانی تعقل و اندیشه ورزیدن، فلسفیدن و علم جز در چهارچوب منطق ارسطویی نه پذیرفته بود و نه قابل درک. ولو اینکه حتی چیزی با چشم دیده می‌شد و یا از درون تلسکوپ گالیله هم رویت می‌گردید چون با آن منطق و دستگاه تفکری همخوانی نداشت پذیرفته نمی‌شد. چرا که اصالت با آن منطق و دستگاه تفکری بود و پدیده‌ها می‌‌بایست در آن قالب بگنجند و گرنه اساسا موجودیتشان انکار می‌شد و اینگونه‌‌‌ همان عقلانیتی که قرار بود راهگشایی کند، به مانع و سدی شدید مبدل گشته بود و جالب‌تر اینکه همه هم به این قضیه عادت کرده و مقصود به کلی فراموش شده بود و لذا دستگاه تفکری غالب تبدیل به مانع اصلی شده و کسی را یارای تخطی از آن نبود.
راستش پاراگراف اول نمی‌دانم چرا، چند سطر اخیر را در ذهنم تداعی کرد و سطور اخیر هم به‌‌‌ همان اندازه بی‌دلیل طنزی را در خاطرم زنده کرد. با نام الک دلک که اگر اشتباه نکنم توسط ایتالیو کالینو و اگر باز هم اشتباه نکنم نویسنده ایتالیایی نوشته شده بود.
داستان هم به طور خلاصه از این قرار بود که در یک شهر در کشوری نا‌معلوم، بی‌هیچ دلیلی کودتایی رخ داد و به دنبال آن مردم آن شهر باز هم بی‌هیچ دلیلی ازهر گونه کار و فعالیت به جز الک دلک بازی کردن به شدت منع شدند. انبوهی از مردم به دلیل تمرض به الک دلک بازی نکردن دستگیر و محاکمه می‌شدند.
فشار‌ها آنقدر افزایش یافت تا نهایتا و به تدریج همهٔ مردم عادت کردند که به جز الک دلک تن به هیچ کاری دیگری ندهند.
بعد از سالیان که حاکمیت کودتا تثبیت شد حاکمان تصمیم به برداشتن آن ممنوعیت‌ها کردند ولی شهروندان آن شهر بنای مخالفت نهاده و دست به تظاهران زدند و عاقبت حکومت را ساقط و مشتاقانه به بازی الک دلک خود ادامه دادند.
اگر درست به خاطر داشته باشم (چون زندان است و عدم امکانات) طنز کالینو در همین جا به پایان می‌رسد ولی من دوست داشتم که آن را ادامه دهم. بدین صورت که وقتی تمام شهر به جز الک دلک کار دیگری نمی‌کنند پیشرفت و توسعه احتمالا به چه شکلی در می‌آید و مسایل و معضلات از چه نوعی می‌بود.
من اینگونه تجسم می‌کنم که وقتی تعداد بازیکنان الک دلک در شهر بی‌نام و نشان خیلی زیاد می‌شوند، قطعا با بحران فضا و مکان برای بازی کردن مواجه خواهند شد و این طبعا یک مدیریت شهری را می‌طلبد. به دنبال آن تولید وسایل و لوازم ضروری الک دلک و کمبودهای آن مطرح شده و چون تقاضا نسبت به ارزش افزایش یافته است کارگاه‌ها و یا کارخانجاتی باید در دستور ساخت قرار گیرد و در آن کنار آن بازارهایی برای عرضه و مبادله و خلاصه آنکه اقتصادی هدایت شده و یا نشده (که البته اینجای بحث دارد) ضرورت می‌یابد و هم بازار آزاد و یا کنترل شده (که البته این هم جای بحث و بررسی دارد!!) و البته مدیریتی کارآمد می‌طلبد.
پرواضح است که مقولاتی مثل نوبت بازی، زمان اختصاص یافته به هر بازی، تیم بندی بازیکنان، رده بندی سنی، استانداردهای زمین و قوانین و مقرارات بازی و غیره همه و همه تضمین یک نظام حقوقی را بلافاصله در اولویت قرار می‌دهد و این نیز می‌بایست مبتنی بر عرف اجتماعی بوده و قطعا یک سری تاثیرات اجتماعی را در پی خواهد داشت که لازم است در رسانه‌های جمعی رادیو و تلویزیون، نشریات، تئا‌تر و حتی موسیقی در غالب یک هنر الک دلکی توجه کافی به آن مبذول داشته شود و قطعا نظام آموزشی هم نباید از آن مهم غفلت کند.
خلاصه آنکه در آموزشهای عالی و تحصیلی باید ارتباط مستقیم داشته باشد. لذا رشته‌های مثل اقتصاد الک دلکی، مدیریت الک دلکی، حقوق الک دلکی و همین طور مهندسی، جامعه‌شناسی و فلسفه الک دلکی هم باید در نظر گرفته شود، چون یقینا یک جامعه الک دلکی به کلیه نخبگان و فرهیختگان نیاز دارد آن هم در سطح عالی و تخصصی.
بالاخص آنجا که مردم به سبب عدم آگاهی و حتی ضعف حافظه تاریخی به هدایت و راهنمایی این قشر تحصیل کرده و روشن فکر نیاز دارند و اینجاست که نقش روشن فکر از اقتصاددان و جامعه‌شناس گرفته تا فیلسوف و مورخ و هنرمند و حقوق‌دان و غیره در یک جامعه الک دلکی کاملا ضروری می‌گردد و نقش همه، اهم از هنرمند یا دانشمند، همانا باز نمایاندن و باز شناساندن حقیقت الک دلک است.
آن هم با بیرون کشیدن چالش‌ها و مسایل الک دلک از متن جامعه و بیان ساده‌تر آن به زبان هنر و علم و دادن راهکار برای توسعه الک دلک سنتی به دوران مدرنیتسم و بعد پست مدرنیسم و باز پست پست مدرنیسم و همین طور الی آخر تا پست به توان ان مدرنیسم است و به خاطر اهمیت موضوع است که پیش از ورود به پراکتیک اجتماعی، تعیین و تکلببف کردن یک سری از قوانین ضروری می‌یابد.
مباحثی نظیر تقدم و تاخر آگاهی الک دلکی و هستی اجتماعی الک دلک و حقوق ذاتی و موضوعه در الک دلک، هنر برای الک دلک، هنر برای هنر (طبعا در جامعه الک دلکی) الک دلک در علوم انسانی و جایگاه آن در جامعه الک دلکی، هنرمند و الک دلک، الک دلک در سراشیب مدرنیته، الک دلک و قومیت‌ها، جامعه‌شناسی سیاسی الک دلک و غیره و برخی مسایل کلیدی دیگر که پیش از هر تغییرو تحولی باید در‌‌‌ همان جامعه الک دلکی و به یاری‌‌‌ همان فرهیختگان و روشن فکران به نقد کشیده شده و پاسخ در خور خود را بیابند.
راستش پاسخ‌های ذهنی به این موضوعات آنقدر جالب و جذاب می‌نماید که چون الک دلک را لحظاتی در ذهن خودم احساس کردم پس بهتر است فیصله‌اش دهم.
سعید ماسوری. بند۴ سالن ۱۲. گوهر دشت
اول بهمن ۹۲