۱۳۹۳ فروردین ۲۰, چهارشنبه

بی‌خبری از وضعیت نیکا خلوصی، زندانی بهایی





از محل نگهداری نیکا خلوصی شهروند بهایی با وجود گذشت ۱۰ روز هیچ اطلاعی در دست نیست.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، با گذشت بیش از ده روز از بازداشت نیکا خلوصی شهروند بهایی ساکن مشهد در شهر بابلسر از محل نگهداری این شهروند بهایی هیچ اطلاعی دردست نیست.
یکی از نزدیکان این فرد بهایی در این رابطه به هرانا گفت: «در روز یک شنبه ۱۰ فروردین ماه ماموران امنیتی بابلسر با حکم جلب سیار به منزل یکی از خویشان نیکا خلوصی در بابلسر رفته و نامبرده را که در کنار خانواده‌اش در مسافرت نوروزی بوده است را جهت اجرای حکم بازداشت می‌کنند. ماموران با آنکه فقط حکم جلب نیکا را داشته‌اند ولی منزل خویشاوند او را هم بازرسی می‌کنند و لپ تاب و تعدادی از کتب مربوط به آیین بهایی را هم ضبط می‌کنند. ابتدا نیکا را به زندان ساری برده تا با هواپیما به مشهد اعزام کنند اما پس از یک روز تحت این عنوان که پرواز کنسل شده وی را به بند عمومی زندان بابل منتقل می‌کنند و به خانواده‌اش می‌گویند که بعد از تعطیلات به مشهد اعزام می‌شود. در طی این روز‌ها نیکا هر روز با خانواده‌اش تلفنی گفتگو داشته است اما ناگهان از روز شنبه ۱۶ فروردین هیچ خبری از نیکا نمی‌رسد و مسئولین هم پاسخی نمی‌دهند… پس از دو روز نیکا در تماس تلفنی کوتاهی به خانواده‌اش اطلاع می‌دهد که مدت دو روز است که در سلول انفرادی در ساری نگهداری می‌شود. پس از این، در روز سه شنبه یک خانم نا‌شناس با یکی از اعضای خانواده نیکا تماس تلفنی می‌گیرد و فقط می‌گوید نیکا در مشهد است.»
این فرد مطلع در دنباله اظهارات خود می‌گوید: «با توجه به اینکه نوا خلوصی، خواهر نیکا در زندان مشهد است و هیچ اطلاعی از نیکا ندارد و از طرف دیگر، نیکا خلوصی ده روز پیش جهت اجرای حکم بازداشت شده، مشخص نیست چرا تاکنون به زندان مشهد برده نشده است و مسئولین هم از وضعیت وی اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند.»
وی در دنباله سخنان می‌گوید: «با توجه به اینکه نیکا خلوصی ساکن مشهد و حکم حبس او را هم دادگاه انقلاب مشهد صادر نموده، نگهداشتن وی پس از بازداشت جهت اجرای حکم در شهری دیگر از منظر قانونی خلاف می‌باشد همچنین پرونده نیکا خلوصی بسته شده و او دارای حکم می‌باشد لذا نگهداری او در سلول انفرادی که در دوران بازجویی اعمال می‌شود، غیر قانونی محسوب می‌شود.»
لازم به ذکر است که نیکا خلوصی دارای محکومیت شش سال حبس تعزیری می‌باشد همچنین نوا خلوصی (خواهر) هم دارای محکومیت ۴ سال و ۶ ماه حبس می‌باشد که نامبرده نیز در تاریخ ۱۰ فروردین ماه در مشهد بازداشت و جهت اجرای حکم به زندان وکیل آباد مشهد منتقل شده است.

بلاتکلیفی ۴ ساله یک زندانی بلوچ در زندان مرکزی زاهدان





عمادالدین ملازیی زندانی بلوچ زندان مرکزی زاهدان از چهار سال پیش بصورت بلاتکلیف در زندان بسر می‌برد و از شرایط جسمی نامساعدی رنج می‌برد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، عمادالدین ملازیی زندانی سیاسی بلوچ در زندان مرکزی زاهدان اسفند ماه سال ۸۸ از روستای محل سکونت خود «انزاء» واقع در شهرستان سرباز توسط ماموران امنیتی بازداشت شد در طی مدت بازداشت خود با اتهام‌های متفاوتی رو به رو شده است که برخی از این اتهامات پس از گذشت ۴ سال همچنان بلاتکلیف مانده است.
یک منبع مطلع به گزارشگر هرانا گفت: «نهادهای امنیتی در ابتدا برای عمادالدین ملازهی شاکی خصوصی پیدا کردند تا بتوانند وی را برای مدت بیشتری در زندان نگهدارند ولی این شکات پس از مدتی همگی رضایت دادند.»
گفتنی است، عمادالدین ملازیی که از ناراحتی‌های قلبی، خونریزی معده و مشکلات عصبی رنج می‌برد با بی‌توجهی مسئولین زندان نسبت به درمان خود روبروست.

یک زندانی در اردبیل اعدام شد





یک زندانی متهم به قاچاق مواد مخدر در زندان مرکزی اردبیل اعدام شد.
به گزارش مدیریت روابط عمومی و ارتباطات دادگستری کل استان اردبیل، فردی با هویت معلوم که به جرم نگهداری ۹۶۴ گرم مواد مخدر از نوع هروئین دستگیر شده بود به مجازات اعدام محکوم گردیده و پس از طی مراحل قضایی و قطعیت حکم و تایید آن از سوی ریاست قوه قضاییه اول طلوع آفتاب امروز در محوطه زندان مرکزی اردبیل اجرا شد.
اعدام زندانیان متهم به حمل و نگهداری مواد مخدر همواره مورد اعتراض سازمان ملل قرار گرفته است چرا که صدور حکم برای زندانیان متهم به مواد مخدر از نظر کارشناسان سازمان ملل متحد جزء جدی ترین جرائم تلقی نمی شود.

ابهام در قتل طلبه اهل‌سنت دارالعلوم زاهدان





جسد حامد ریگی طلبه اهل‌سنت در مسیر خاش- زاهدان پیدا شده و نزدیکان وی این قتل را به نهادهای امنیتی نسبت می‌دهند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حامد ریگی طلبه اهل سنت که در حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان به مدیریت مولانا عبدالحمید مشغول تحصیل بود هفته پیش در تاریخ ۲۲ اسفند ماه به طور ناگهانی ناپدید شد و روز دوشنبه جسدش در مسیر خاش- زاهدان یافته شد.
حبیب الله سربازی فعال حقوق بشر و برنامه ساز تلویزیون در این خصوص به گزارشگر هرانا گفت: «حامد ریگی برادر‌زاده یکی از علمای معروف شهرستان خاش به نام حافظ احمد گوهرکوهی است.»
تا لحظه تنظیم این خبر هیچ اطلاعی از نحوه قتل و عاملین آن بدست نیامده است اما نزدیکان این طلبه اهل‌سنت آن را به نهادهای امنیتی نسبت می‌دهند.
سال ۹۱ نیز در موردی مشابه یکی از علمای اهل سنت زاهدان به نام مولوی عبدالله براهوی به قتل رسید.

بخشی از حمام صفویه نیاسر کاشان فرو ریخت





بخشی از اثر ملی ˈحمام صفویهˈ در شهرستان کاشان به سبب آبریزی از آبشار نیاسر تخریب شد.
شهردار شهر تاریخی نیاسر روز دوشنبه به خبرنگار ایرنا گفت: بدنبال افزایش بارندگی و آب آبشار نیاسر و بی توجهی به لایروبی مسیر خروجی آب آسیاب در قسمت فوقانی حمام، محراب نماز این اثر تاریخی فرو ریخت.
ˈجمشید اسماعیلیˈ با ابراز نگرانی از تخریب محراب نماز این بنای ارزشمند تاریخی افزود: در قسمت اصلی حمام صفویه خزینه، محراب نماز یا نمازخانه وجود دارد که در این مکان با کمی ارتفاع از سطح حمام جهت قبله مشخص شده است.
به گفته وی قبل از ورود به نمازخانه حمام، پاها در حوض کوچکی که به پاشویه معروف بود شست و شو می شد، سپس داخل محراب نماز می شدند.
همچنین در قسمت دیگری از این اثر تاریخی سنگ سلمانی و لباس کن قرار دارد.
شهردار نیاسر در ادامه گفت: پشت بام این حمام تاریخی دارای روزنه هایی است که در صورت عدم توجه و رسیدگی مسوولان، احتمال سقوط گردشگران به داخل حمام را افزایش می دهد.
وی گفت: سقف حمام صفویه در مسیر آبشار و همسطح جاده قرار دارد.
اسماعیلی افزود: این اثر ملی قابلیت تبدیل شدن به موزه مردم شناسی را دارد.
شهردار شهر تاریخی نیاسر در پاسخ به خبرنگار ایرنا از تجمع زباله های شهری در این مکان ابراز بی اطلاعی کرد و گفت: در ماه های اخیر مکاتباتی برای تعیین تکلیف و استفاده از حمام برای موزه مردم شناسی و جلوگیری از تخریب با میراث فرهنگی کاشان انجام شده، اما تاکنون پاسخی دریافت نکرده ایم.
نایب ریس شورای شهر نیاسر نیز به خبرنگار ایرنا گفت: متولی خاصی برای این حمام تاریخی وجود ندارد.
ˈمهدی تقی پورˈ از اینکه این اثر تاریخی و میراث ملی کشور به زباله دان و مکانی متروکه تبدیل شده است، ابراز نگرانی کرد.
وی تصریح کرد: در صورت همکاری و هماهنگی دست اندرکاران با میراث فرهنگی، این بنای تاریخی از خطر تخریب در امان خواهد ماند.
سرپرست پایگاه میراث فرهنگی نیاسر نیز با حضور در مکان تخریب شده حمام صفویه گفت: در چندین مرحله این بنا مرمت و بازسازی شده، اما در سالهای اخیر توجه چندانی به این اثر تاریخی نشده است.
ˈعلی ابوالفضلیˈ افزود: شهر تاریخی نیاسر دارای مجموعه ای از آثار باستانی است که نیاز به اعتبار ملی دارد تا بتوان آن را از تخریب حفظ کرد.
یک کارشناس میراث فرهنگی نیز گفت: حمام صفویه نیاسر به مدت ۱۰ سال از اداره اوقاف اجاره شده، اما به علت نبود اعتبار لازم در حال تخریب است.
حمام تاریخی و آسیاب آبی در دوران صفویه بنا شده است.
نحوه انتقال آب به داخل حمام بدین شکل بوده که آب از آبشار بوسیله آبراه های گلی به داخل هدایت می شد و از آنجا به کل حمام انتقال می یافت و آب شرب آن نیز بوسیله آین آبراه ها جداگانه به داخل حمام هدایت می شده است.
شهر تاریخی نیاسر در ۱۵ کیلومتری کاشان دارای مجموعه ای از آثار باستانی است که آسیاب آبی و حمام تاریخی صفویه نیز از جمله این آثار است.

خودکشی یک کارگر در شرکت راه‌آهن





کارگری در اداره نیروی کشش راه آهن به دلیل آنچه که همکارش مشکلات معیشتی و خانوادگی بیان می کند، با طناب خود را حلق آویز کرد.
یکی از کارگران اداره نیروی کشش در این باره به ایلنا گفت: جسد «حجت. ش»، کارگر اداره نیروی کشش راه آهن صبح امروز (سه شنبه ۱۹ فروردین) در حالی که با طناب دار از جرثقیل سقفی کارگاه آویزان شده بود، پیدا شده است.
وی با بیان اینکه به نظر می‌رسد خود آقای «ش» هدایت جرثقیل را از طریق کنترل از راه دور برعهده داشته است از احتمال خودکشی وی سخن گفت و ادامه داد: جسد آویزان شده «حجت» توسط جرثقیل بیش از یک متر از زمین فاصله داشت.
وی با بیان اینکه «حجت» ۲ فرزند دارد، افزود: پلیس از نزدیک شدن کارگران به جسد «حجت» جلوگیری می‌کند اما گفته می شود نامه‌ای از او به همراه عکس‌های فرزندانش به جا مانده است.
این کارگر اداره نیروی کشش بیان کرد: «حجت. ش» متولد سال ۵۵ بود، از سال ۷۹ به استخدام اداره نیروی کشش راه آهن درآمده بود، مشمول قرارداد کار رسمی شده بود و همانند سایر همکارانش وظیفه تعمیر و نگهداری از لکوموتیو‌ها را بر عهده داشت.
وی تصریح کرد: روایت‌ها از زمان خودکشی «حجت» متفاوت است، گروهی معتقدند وی شب گذشته به زندگی‌اش پایان داده است و گروهی دیگر می‌گویند او صبح امروز وارد اداره شده و خودش را دار زده است.
به گفته وی، «حجت» روز گذشته با همکارنش خداحافظی کرد و از همگی آنان حلالیت طلبید اما کسی گمان نمی‌کرد مقصود او خودکشی باشد.
وی مشکل مالی و خانوادگی را از جمله دلایل احتمالی این خودکشی دانست.
این کارگر اداره نیروی کشش همچنین از اختلاف نظری که گفته می‌شود این اوخر میان کارگر متوفی با کارفرما برسر محاسبه حق اضافه کاری به وجود آمده بود به عنوان یکی از دلایل تشدید وضعیت وخیم مالی آقای «ش» یاد کرد.

برخورد توهین آمیز مسئولین با زینب جلالیان





مسئولین زندان زنان کرمانشاه هنگام انتقال زینب جلالیان به بهداری وی را دستبند و پابند کرده و رفتار توهین آمیزی با وی داشتند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، زینب جلالیان زندانی سیاسی زندان زنان کرمانشاه که جهت مداوای بیماری چشم خود به بهداری زندان مراجعه کرده بود، هنگام انتقال مورد توهین نگهبانان قرار گرفت و با دست‌بند و پابند انتقال شد.
از حدود شش ماه پیش بند زنان زندان دیزل‌آباد کرمانشاه به ساختمانی معروف به کانون اصلاح تربیت که زندانیان نوجوان زیر ۱۸ سال نیز نگهداری می‌شوند منتقل شده و این مکان حدود ۵ کیلومتر با زندان دیزل‌آباد فاصله دارد و زندانیان نوجوان و زنان که قرار است به بهداری منتقل شوند از کانون اصلاح و تربیت با اتومبیل به زندان دیزل‌آباد منتقل می‌شوند.
یک منبع مطلع به گزارشگر هرانا گفت: «مسئولین از مدتی پیش نسبت به زینب جلالیان سخت‌گیری‌های زیادی اعمال می‌کنند. حتی یکبار تلفن‌های بند را قطع کردند و به زندانیان عادی گفتند به خاطر زینب جلالیان تلفن‌ها را قطع کرده‌ایم تا اینگونه جو را بر علیه وی کنند. طی روز گذشته نیز این آزار اذیت‌ها و دستبند و پابند که غیر معمول می‌باشد در همین راستا صورت گرفت.»
وی در ادمه گفت: «مسئولین بهداری نیز مشکلات جدی چشم زینب را نادیده گرفته و تنها به دادن یک نوع قطره چشم اکتفا کردند که هیچ دردی از وی درمان نکرد.»
زینب جلالیان در سال ۸۶ از سوی مأموران اداره اطلاعات کرمانشاه دستگیر شد و در دادگاه انقلاب ابتدا به اعدام و سپس به حبس ابد محکوم شد. این زندانی سیاسی در سالهای گذشته به شدت تحت فشار قرار داشته است و بار‌ها در اعتراض به وضعیت خود دست به اعتصاب غذا زده است.

ممانعت از آزادی حمیدرضا برهانی زندانی سیاسی رجایی شهر به همراه تصویر





مسئولین اجرای احکام زندان رجایی شهر بدلایل نامعلومی از آزادی حمیدرضا برهانی ممانعت به عمل آوردند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حمیدرضا برهانی زندانی سیاسی زندان رجایی شهر کرج که سابقه زندان در دهه شصت را نیز دارد طبق قرار تعیین وضعیت خود قرار بود ۱۳ فروردین ماه سال جاری با پایان دوره محکومیت خود از زندان آزاد شود اما بدلایل نا‌معلومی آزادی وی برای مدت سه ماه به تعویق افتاد.
یک منبع مطلع به گزارشگر هرانا گفت: «این سومین باری است که آزادی حمیدرضا برهانی به تعویق می‌افتد و مسئولین اجرای احکام هیچ دلیلی برای آن ذکر نکرده‌اند.»
وی که به سه سال حبس قطعی محکوم شده در اردیبهشت ماه سال ۹۲ بازداشت و روانه بند ۳۵۰ زندان اوین شد و در ۱۷ دی ماه ۱۳۹۲ از زندان اوین به زندان رجایی شهرکرج تبعید شد. وی پیش‌تر نزدیک به ۲ سال را در بازداشت سپری کرده بود و این مدت از محکومیت ۳ ساله‌اش کم شده بود.
اتهام وی در پرونده “اقدام علیه امنیت کشور از طریق ارتباط با گروهک” عنوان شده است اما از شواهد دادگاه برای وارد کردن چنین اتهامی اطلاع دقیقی در دست نیست.

1

2
3

جلوگیری از اعزام زانیار مرادی به بیمارستان





یکی از مسئولین شعبه اعزام زندان رجایی شهر از انتقال زانیار مرادی به بیمارستان با وجود دستور دادستانی جلوگیری کرد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، زانیار مرادی زندانی سیاسی کرد زندان رجایی شهر کرج که از مشکلات کمر و بیضه رنج می‌برد طبق قرار قبلی و پس از صدور مجوز از سوی دادستانی و موافقت ریاست زندان روز جاری سه‌شنبه ۱۹ فروردین ماه در حین انتقال به مراکز درمانی خارج از زندان با مخالفت یکی از مسئولین شعبه اعزام روبرو شد و از اعزام بازماند.
یک منبع مطلع در این خصوص به گزارشگر هرانا گفت: «قرار بود صبح امروز زانیار مرادی را به بیمارستان ابن سینا منتقل کنند تا بابت مشکلات بیضه و مهره‌های کمرش که در حین بازجویی و شکنجه پدید آمده تحت درمان قرار گیرد. ولی یکی از مامورین اعزام به نام اصغر سمیعی مخالفت کرد و نگذاشت وی را به بیمارستان منتقل کنند.»
وی در خصوص علت ممانعت این مامور شعبه اعزام گفت: «مامور شعبه اعزام دلیل قانع کننده‌ای در این خصوص بیان نکرد و فقط ذکر کرده بود چون کرد هستی من نمی‌گذارم بروی.»
زانیار مرادی متهم است به همراه پسر عموی خود لقمان مرادی و دو تن دیگر بنامهای بختیار معماری و هژیر ابراهیمی، پسر امام جمعه مریوان را به قتل رسانده‌اند.
لازم به یاد آوریست، این اتهام بار‌ها توسط زانیار و لقمان مرادی رد شده است.

بازداشت و بی‌خبری از یک دانشجوی کُرد





صابر شیخ عبدالله دانشجوی ترم آخر کار‌شناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی در مهاباد بازداشت شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صابر شیخ عبدالله دانشجوی ترم آخر کار‌شناسی ارشد رشته بیمه دانشگاه علامه طباطبایی تهران، اهل مهاباد روز ۲۴ اسفند ماه ۹۲ بعد از بازگشت به مهاباد توسط اداره اطلاعات شهر مهاباد دستگیر شده و تاکنون هیچ خبری از این دانشجوی در دست نیست.
یک منبع مطلع در این رابطه به گزارشگر هرانا گفت: «یک روز پس از بازگشت به مهاباد برای سپری کردن تعطیلات نوروزی در تاریخ ۲۴ اسفند ماه ۹۲ در حالیکه برای کارهای شخصیش به بیرون مراجعه می‌کنند سر خیابان خانه پدریشان توسط لباس شخصی‌های اداره اطلاعات مهاباد دستگیر می‌شوند و همچنین نیروهای اطلاعات به خانه پدری ایشان مراجعه و لب تاب و وسایل شخصیش را ضبط می‌کنند.»
گفتنی است، تا لحظه تنظیم این خبر وی با بستگان خود تماس نگرفته و از علت بازداشت و محل نگهداری او هیچ اطلاعی در دست نیست.

سال حقوق بشر و حقوق شهروندان بهایی





حشمت الله طبرزدی روزنامه نگار و زندانی سیاسی سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج طی نامه‌ای می‌نویسد: «سال ۹۳ را سال حقوق بشر بدانیم و هر کدام از ما، به هر نحو ممکن به افشای قوانین، سیاست‌ها، برنامه‌ها و عملکرد رژیم که در تباین با اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر و حقوق اساسی شهروندان ایرانی با هر عقیده، جنسیت، قوم، طبقه و گرایش است، بپردازیم.»
متن کامل این نامه که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته را در زیر می‌خوانید:
سال نود و سه از سوی زندانیان سیاسی، سال حقوق بشر نامیده شده است. این نامگذاری ناظر به مطالبات اساسی ملت ایران و توجه نهادهای بین المللی به این مهم است. از دیگر سو، دولت روحانی با سر و صدای زیاد اما بیهوده، مطالبی در مورد حقوق شهروندی مطرح کرد. اینک مستند به یکی از مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی که اگر چه مهر محرمانه خورده، اما در برخی سایت‌های اینترنتی افشا گردیده است، نشان خواهم داد که در دوران حکومت این رژیم به اصطلاح اسلامی، تا چه اندازه حقوق اسای شهروندان نقض گردیده و شوربختانه این نقض سیستماتیک هنوز ادامه دارد. سند مورد اشاره نامه‌ای است که در پایان سال ۱۳۶۹ آقای دکتر سید محمدرضا هاشمی گلپایگانی دبیر وقت شورای عالی انقلاب فرهنگی، خطاب به حجت الاسلام محمدی گلپایگانی رییس دفتر رهبر جمهوری اسلامی نوشته و در آن نامه به مصوبات آن شورا در مورد حقوق بهاییان که در جلسات شانزدهم بهمن شصت و نه و بیستم بهمن شصت و نه به تصویب رسیده است، اشاره می‌کند.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، خطاب به آقای محمدی گلپایگانی می‌نویسد: «عطف به نامه شماره س۱/۷۸۲س، مورخ ۱۰/ ۱۰/ ۶۹ دائر بر ابلاغ اوامر مقام معظم رهبری به ریاست محترم جمهوری در رابطه با مسائل بهاییان به استحضار می‌رساند، حسب ارجاع ریاست محترم جمهور و رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی، موضوع جهت طرح و بررسی در دستور جلسه ۱۳۸ مورخ ۱۶/ ۱۱/ ۶۹ و جلسه ۱۳۹ مورخ ۲۰/ ۱۱/ ۶۹ شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گرفت و در تعقیب مذاکرات و مراتبی که در جلسه ۱۳۲ مورخ ۲۰/ ۵/ ۶۶ شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست مقام معظم رهبری رییس وقت شورای عالی در این خصوص بعمل آمده بود، نظرات و اوامر اخیر مقام معظم رهبری در رابطه با مسائل بهاییان به اطلاع شورای عالی رسید و با عنایت به مفاد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و مسائل شرعی و قانونی و سیاست‌های عمومی کشور و عطف توجه خاص به اوامر مقام عظیم الشان رهبری جمهوری اسلامی ایران دائر بر اینکه در این رابطه باید سیاستگذاری درستی بشود، تا همه بفه‌مند چه کار باید بشود و چه کار نباید بشود و ریاست جمهوری و ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی ضمن مناسب دانستن نتیجه مذاکرات و پیشنهادات مقرر فرمودند مراتب به استحضار مقام معظم رهبری رسانده شود تا ضمن گزارشات لازم به هر ترتیب که صلاحدید می‌فرمایند عمل شود.»
با توجه به مقدمه این سند که گزارش گردش کار تا حصول نتیجه را ارائه داده، آقای خامنه‌ای در زمان ریاست جمهوری و ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی، اقداماتی در مورد بهاییان انجام داده و در دوره رهبری خود پی گیر ادامه این اقدامات از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی می‌شود. بنابر این شورای عالی انقلاب فرهنگی در زمان ریاست آقای هاشمی رفسنجانی وفق نظرات آقای خامنه‌ای، مواردی زیر عنوان جمع بندی نتایج مذاکرات و پیشنهادات که به مواردی از آن اشاره خواهم کرد، تهیه و به ایشان ارائه می‌دهد. آقای خامنه‌ای در مورد این جمع بندی می‌نویسد: «بسمه تعالی. مصوبه شورای عالی محترم، کافی به نظر می‌رسد. از بذل توجه و اهتمام آقایان متشکرم. سید علی خامنه‌ای»
حال ببینیم که این مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی که زیر نظر هاشمی رفسنجانی تهیه و تصویب شده و به تایید آقای خامنه ایی می‌رسد چیست؟
اولین بند از این مصوبه تاکید می‌کند:
۱- «بدون جهت آنان از مملکت خارج نمی‌شوند.»در واقع می‌خواهد بگوید فشار بر آن‌ها که منجربه خروجشان از کشوشان می‌شوند یک اقدام قابل دفاع است!؟ پرسش این است که کدام اصل از اعلامیه جهانی حقوق بشر یا حتی کدام اصل قانون اساسی موجود، فشاربرای خروج یک شهروند از کشور خود به دلیل داشتن عقیده ایی متفاوت را تایید می‌کند؟
در بند بعدی آورده است:
۲-  «بی‌دلیل آنان دستگیر، زندانی و مجازات نمی‌شوند.» با توجه به اینکه عنوان کلی این مصوبات در مورد پیروان یک عقیده یا مذهب خاص است ونه مثلا در مورد مجرمان، باید گفته شود، آقایان در این مصوبهٔ مورد نظر خود، به صورت صنفی بهایی بودن را جرم دانسته‌اند و شایان توجه است که طی سی و پنج سال گذشته، صد‌ها و بلکه هزاران بهایی زندانی، شکنجه ویا اعدام شده‌اند.
و در بند ۳ از این مصوبه با صراحت می‌گوید:
۳- «برخورد نظام باید با آنان طوری باشد که راه ترقی و توسعه آنان مسدود شود.» باید از آقایان خامنه‌ایی و رفسنجانی پرسیده شود؛ کدام اصل از قانون اساسی به آن‌ها اجازه داده است، جلوی ترقی و توسعه گروهی از شهروندان گرفته شود!؟ ایشان و همکارانشان به کدام مجوز، قانون اساسی که به تعبیر خودشان خون بهای هزاران شهید بود را زیر پا گذاشته وبرخلاف نص صریح آن، قانون تصویب نموده‌اند!؟ اخراج از کشور، زندان و اعدام، شکنجه و جلوگیری از پیشرفت، با کدام مجوز قانونی!؟ همین سند، در بخش (ب) که مربوط به جایگاه فرهنگی بهاییان است و در بند ۱ می‌گوید: ۱- «در مدارس چنانچه اظهارنظر نکردند بهایی‌اند ثبت نام شوند.» آیا در قانون اساسی، داشتن عقیده موجب محرومیت از تحصیل می‌شود؟ آیا اعلامیه جهانی حقوق بشر، هر نوع تبعیض عقیدتی را نفی نمی‌کند؟ آقای خامنه ایی که مسئولیت رهبری بر پایهٔ همین قانون اساسی را داشته است، چرا باید آن را زیر پا بگذارد؟ آیا این عمل، مصداق بارز خیانت در امانت و یا سوء استفاده از قدرت نیست؟
بند ۳ از همین بخش می‌گوید:
۳- «در دانشگا‌ها چه در ورود و چه در حین تحصیل، چنانچه که احراز شد که بهایی‌اند از دانشگاه محروم شوند.» آیا قانون اساسی به شورای عالی انقلاب فرهنگی و شخص هاشمی به عنوان ریس جمهور وقت، چنین اجازه‌ایی داده بود که بخشی از شهروندان را به صرف داشتن عقیده ایی متفاوت، از تحصیل محروم کنند؟ آیا خامنه ایی خود را فوق قانون اساسی تصور کرده که به این راحتی، قانون را زیر پا می‌گذارد؟ با تصویب این قانون از سال ۶۹ تاکنون هزاران بهایی از تحصیلات عالی در کشور محروم و یک نسل کشی آموزشی اتفاق افتاده است. چه کسی جز خامنه‌ایی مسئول این جنایت علیه بشریت است؟ آیا روحانی که مدعی حقوق شهروندی است، جسارت لغو این مصوبهٔ ظالمانه که بر خلاف قانون اساسی و در مغایرت با اعلامیهٔ جهانی حقوق بشراست را دارد؟ هرگز! برای این کار او اختیاری ندارد.
در بند ۴ از این بخش از مصوبه صراحت دارد:
۴- «فعالیت‌های سیاسی (جاسوسی) آن‌ها…» خامنه‌ایی و رفسنجانی در جایگاه رهبر و ریس جمهوری، با استناد به کدام قانون و بدون دادگاه صالحه و دادرسی منصفانه، پیشاپیش، فعالیت سیاسی یک جمعیت بزرگ از شهروندان ایرانی را جاسوسی تلقی می‌کنند؟ آیا این نحو برخورد با شهروندان به مفهوم زیر پا گذاشتن قانون اساسی، شهروندی و داوری ظالمانه در مورد هزاران زن و مرد که حتا هیچ یک را از نزدیک نشناخته‌اند، نیست؟ چنین داوری ظالمانه‌ای مصداق بارز سوء استفاده از قدرت و زیر پا گذاشتن قانون که یاداور حکومت جنگل است، نمی‌باشد؟ این چگونه منطق و روش حکمرانی است که مقاماتی که می‌بایست پاسدار قانون باشند، آن قانون را زیر پا گذاشته و با چنین مصوباتی، فرهنگ قانون شکنی و ستم‌گری را ترویج می‌دهند! مساوی دانستن فعالیت سیاسی یک جمعیت با جاسوسی، خود جرم است.
در بند ۳ از بخش (ج) این مصوبه که به جایگاه حقوقی و اجتماعی بهاییان اشاره داشته، می‌گوید:
۳- «در صورت ابراز بهایی بودن اجازه استخدام ندارند.» ودر بخش ۴ از همین بخش دارد:
۴- «پستهای موثر (مانند علمی و…) به آنان داده نشود.» این مصوبه که در مغایرت اصولی با حقوق اساسی فرد، قانون اساسی موجود و به ویژه اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر است، با صراحت و وقاحت، بر تبعیض عقیدتی و مذهبی تاکید قانونی، اجرایی وسیستماتیک می‌گذارد.
باور ندارم جز انجمن حجتیه و رهبران و تئوری پردازان فرقه گرای آن، تا این اندازه در به ابتذال کشاندن قانون اساسی و حقوق شهروندی، اصرار داشته و یک جمعیت را به جرم عقیده، مجرم پنداشته و آنان را از شغل، آموزش و استخدام در امور دولتی، محروم کرده باشد.
سال ۹۳ را سال حقوق بشر بدانیم و هر کدام از ما، به هر نحو ممکن به افشای قوانین، سیاست‌ها، برنامه‌ها و عملکرد رژیم که در تباین با اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر و حقوق اساسی شهروندان ایرانی با هر عقیده، جنسیت، قوم، طبقه و گرایش است، بپردازیم.
من این مبارزه را با دفاع از حقوق اساسی هم میهنان بهایی شروع کردم. برای اینکه آن‌ها را از سایرین ستم دیده‌تر دانسته و خود در گذشته، حساسیت لازم برای دفاع از حقوق این جمعیت، نشان نداده‌ام. باشد که تا حدودی جبران گذشته باشد.
لازم است یاداوری کنم، سال ۹۳ بیستمین سال تولد هفته نامهٔ توقیف شدهٔ پیام دانشجو است؛ به امید روزی که شاهد انتشار آزادانهٔ بیان، عقیده و نشریات باشیم.
حشمت الله طبرزدی
زندان رجایی شهر
فروردین ۱۳۹۳