۱۳۹۳ اردیبهشت ۶, شنبه

نامه شهرام احمدی به مناسبت سالگرد دستگیری





شهرام احمدی زندانی اهل‌سنت زندان رجایی شهرکرج در تاریخ ۶ اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۸ بازداشت شد. چندی بعد برادر کوچک وی بهرام احمدی نیز در سنندج بازداشت شد. 
برادر وی در تاریخ ۷ دی ماه ۱۳۹۰ در زندان قزل‌حصار کرج به همراه ۵ زندانی اهل‌سنت دیگر اعدام شد و شهرام احمدی همچنان در زندان بسر می‌برد.
متن کامل نامه شهرام احمدی به مناسبت فرارسیدن سالگرد بازداشتش را در زیر می‌خوانید:
ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮﺣﯿﻢ
«یک سال دیگر از جوانیم گذشت. ۶ ﺍﺭﺩﯾﺒﻬﺸﺖ ﻣﺎﻩ ﺳﺎﻝ ۱۳۸۸ ﺑﻮﺩ. ﺟﻮ ﺍﻣﻨﯿﺘﯽ ﺳﻨﻨﺪﺝ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺳﭙﺎﻩ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ ﮐﻨﻨﺪ. ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ.
ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺳﭙﺎﻩ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺳﻨﻨﺪﺝ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺑﺎﺯﺟﻮﯾﯽ ﺗﻮﺍﻡ ﺑﺎ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﻫﺎﯼ ﺭﻭﺣﯽ ﻭ ﺟﺴﻤﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ. ﻧﻪ ﻣﻼﻗﺎﺗﯽ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ، ﻧﻪ ﺗﻠﻔﻨﯽ، ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﯼ ﺍﻧﻔﺮﺍﺩﯼ.
ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺍﺯ ﭘﯽ ﻫﻢ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺑﺎﺯﻫﻢ ﻣﻦ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺳﻨﻨﺪﺝ ﺑﻮﺩﻡ. ﭼﻨﺪ ﻣﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﮔﺬﺷﺖ. ﺷﻬﺮﯾﻮﺭ ﻣﺎﻩ ۱۳۸۸ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﻡ ﺑﻬﺮﺍﻡ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﺑﻬﺮﺍﻡ ﻣﺘﻮﻟﺪ ۱۳۷۱ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮﯼ ﺯﯾﺮ ۱۸ ﺳﺎﻝ ﺳﻦ ﺩﺍﺷﺖ. ﺍﻭ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﻣﻦ ﻣﻮﺭﺩ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﺪ.
ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﻣﺎﻩ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻡ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻨﻮﺍﻝ ﺩﺭ ﺳﻠﻮﻝ ﻫﺎﯼ ﺍﻧﻔﺮﺍﺩﯼ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺳﻨﻨﺪﺝ ﮔﺬﺷﺖ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﺩﺍﺩﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺧﺎﺭﺝ ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺳﺮ ﺍﺯ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺯﻧﺠﺎﻥ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﻡ. ﭼﻬﺎﺭ ﻣﺎﻩ ﺍﻭﻝ ﻧﻪ ﻫﻮﺍﺧﻮﺭﯼ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻧﻪ ﺗﻠﻔﻦ ﻭ ﻧﻪ ﻣﻼﻗﺎﺗﯽ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻬﺎﺭﻣﺎﻩ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﯾﮏ ﺗﻤﺎﺱ ﺑﮕﯿﺮﻡ.
ﻣﺪﺕ ۲۱ ﻣﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺯﻧﺠﺎﻥ ﻧﮕﻪﺩﺍﺭﯼ ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﻧﻪ ﺩﮐﺘﺮﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﻧﻪ ﺩﺭﻣﺎﻧﮕﺎﻫﯽ. ﻓﻘﻂ ﺯﻭﺭ ﻭ ﮐﺘﮏ ﻭ ﺣﺮﻑ ﺯﺷﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺣﻘﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺑﺎ ﭘﻮﺩﺭ ﻓﻠﻔﻞ، ﺑﺎﺗﻮﻡ ﺑﺮﻗﯽ ﻭ ﺩﺳﺘﺒﻨﺪ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﻟﻪ ﻫﻮﺍﺧﻮﺭﯼ ﺩﺭ ﺳﺮﻣﺎﯼ ﺳﺮﺩ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺍﺯ ﻣﺎ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ. ﻓﻘﻂ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﻭ ﮐﺮﺩ ﺑﻮﺩﯾﻢ.
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﺣﮑﻢ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﺑﻬﺮﺍﻡ ﺻﺎﺩﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﻭﺍﺭﺩ ﺁﻣﺪ. ۳۳ ﻣﺎﻩ ﺩﺭ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺳﻨﻨﺪﺝ ﻭ ﺯﻧﺠﺎﻥ ﺑﻪ ﺑﺪﺗﺮﯾﻦ ﺷﯿﻮﻩ ﮔﺬﺷﺖ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺑﻨﺪ ۳۵۰ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻭﯾﻦ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﮐﺮﺩﻧﺪ.
ﺍﻣﺎ ﻃﻮﻟﯽ ﻧﮑﺸﯿﺪ ﮐﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺮﺍ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﺩﻧﺪ. ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺗﺒﻌﯿﺪﮔﺎﻩ ﻣﺮﮒ، ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﻫﺎ، ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﺟﺎﯾﯽ ﺷﻬﺮ. ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺣﺪﻭﺩ ۳ ﺳﺎﻝ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﺑﻬﺮﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺩﯾﺪﻡ. ﺣﮑﻢ ﺍﻋﺪﺍﻣﺶ ﻗﻄﻌﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺷﺪﻧﺶ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺖ.
ﯾﺎﺯﺩﻩ ﻣﺎﻩ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺳﺎﻟﻦ ۱۰ ﺑﻨﺪ ۴ ﺭﺟﺎﯾﯽ ﺷﻬﺮ ﺳﭙﺮﯼ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﻣﺎ ﺣﺘﯽ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺍﺣﻀﺎﺭ ﻧﺸﺪﻡ ﻭ ﺣﺘﯽ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﮐﺎﺳﺘﻪ ﻧﺸﺪ.
ﺑﺎ ۴۵ ﻣﺎﻩ ﺑﻼﺗﮑﻠﯿﻔﯽ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺑﺮﺩﻧﺪ. ﺭﺋﯿﺲ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﻘﯿﺴﻪ ﺑﻮﺩ. ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ۱۰ ﺩﻗﯿﻘﻪ ۱۰ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﮐﺮﺩ. ﺩﺍﺩﮔﺎﻫﯽ ﻓﻘﻂ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻃﻮﻝ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﻣﺮﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ.
ﻓﻘﻂ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺗﻬﺎﻣﺎﺕ ﻭﺍﻫﯽ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ. ﻭ ﺣﺘﯽ ﻗﺎﺿﯽ ﺑﻪ ﺩﻓﺎﻋﯿﺎﺕ ﻭﮐﯿﻠﻢ ﻫﻢ ﮔﻮﺵ ﻧﺪﺍﺩ. ﺧﻮﺏ ﺩﺍﺩﮔﺎﻫﯽ ﻫﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﻨﻮﺯ ﺣﮑﻤﯽ ﺭﺍ ﺻﺎﺩﺭ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ.
ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﺍﺩﮔﺎﻫﯽ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﻭ ۹ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻤﺎﻥ ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻗﺎﺿﯽ ﺑﻪ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻗﺰﻟﺤﺼﺎﺭ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺷﺎﯾﺪ ﺗﺼﻮﺭﺵ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﺳﺨﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺑﺮﺍﺩﺭﺕ ﺭﺍ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺑﺒﺮﻧﺪ. ﻭﻟﯽ ﻧﺘﻮﺍﻧﯽ ﻫﯿﭻ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻫﯽ!
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ۶ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﻬﺮﺍﻡ ﻫﻢ ﺟﺰﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﻣﻘﺪﺳﺎﺗﺸﺎﻥ، ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﮐﺮﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﻪ ﺩﺍﺭ ﺁﻭﯾﺨﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ. ﻭ ﺣﺘﯽ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ. ﻫﻨﻮﺯ ﺩﺍﻍ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﺳﺮﺩ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺣﮑﻢ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺻﺎﺩﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﮐﯿﻠﻢ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﺩﺍﺩﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﺑﻼﻍ ﮐﺮﺩﻧﺪ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﺼﯿﺒﺖ، ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﺩﺭ ﺗﯿﺮ ﻣﺎﻩ ۱۳۹۲ ﺑﻪ ﻣﻼﻗﺎﺗﻢ ﺁﻣﺪﻧﺪ؛ ﺧﺒﺮ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﮐﻬﻮﻟﺖ ﺳﻦ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻧﮕﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﻟﻦ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﻣﺎﻣﻮﺭ ﺳﺎﻟﻦ ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺳﮑﺘﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺷﺪ.
ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﺮﺧﯿﺺ ﺷﺪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﺑﻪ ﮐﻤﺎ ﺭﻓﺘﻨﺪ. ﻫﺮ ﺩﻭ ﺣﺎﻓﻈﻪ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﺪ. ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ ﯾﮏ ﭼﺸﻤﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﻧﺼﻒ ﺑﺪﻧﺶ ﻓﻠﺞ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺩﺭ ﻣﻬﺮ ﻣﺎﻩ ۱۳۹۲ ﻣﺮﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺍﻭﯾﻦ ﺑﻨﺪ ۲۴۰ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﺩﻧﺪ. ۴۰ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻧﻔﺮﺍﺩﯼ ﺳﭙﺮﯼ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺑﻨﺪ ۳۵۰ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﮐﺮﺩﻧﺪ. ۵ ﻣﺎﻩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺳﭙﺮﯼ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﻣﺎ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﺨﻮﻑ ﺭﺟﺎﯾﯽ ﺷﻬﺮ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﺩﻧﺪ.
۶ ﺑﻬﺎﺭ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻡ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﮔﺬﺷﺖ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﺼﯿﺒﺖ، ﺳﺨﺘﯽ، ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺯﻧﺪﺍﻥ، ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﻠﻮﻝ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺳﻠﻮﻝ، ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺩﺭ ﺭﺟﺎﯾﯽ ﺷﻬﺮ ﻫﺴﺘﻢ. ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﻭ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﻓﻘﻂ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻘﺪﺳﺎﺗﻢ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﻧﺸﻮﺩ، ﺗﺒﻌﯿﺾ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻭ ﻫﻢ ﮐﯿﺸﺎﻧﻢ ﺩﺭ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻧﺎﺕ، ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎﻥ، ﺗﺮﮐﻤﻦ ﺻﺤﺮﺍ ﻭ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺳﻨﯽ ﻧﺸﯿﻦ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﯾﺎﺑﺪ.
ﻓﻘﻂ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﺯﺍﺩﺍﻧﻪ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﺑﺎ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﺣﻘﻮﻗﻤﺎﻥ ﺑﻮﺩﻡ. ﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻋﻤﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭘﺸﺖ ﻣﯿﻠﻪ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺳﭙﺮﯼ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﻭ ﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﺑﻪ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﺁﺯﺍﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ.
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺑﺎ ﺗﺒﻌﯿﺾ، ﺑﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺑﺎ ﻇﻠﻢ ﻭ ﻧﺎﺑﺮﺍﺑﺮﯼ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ. ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻘﺪﺳﺎﺗﻢ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺷﻮﺩ، ﺍﻣﺎ ﻧﺘﻮﺍﻧﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﭼﺮﺍ؟!!! ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪ ﺩﺭﺟﻪ ﺩﻭ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ. ﺷﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﻣﻦ ﺭﻭﺯﯼ ﺍﯾﻦ ﻇﻠﻢ ﻫﺎ ﻭ ﺗﺒﻌﯿﺾ ﻫﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺑﺮﺳﺪ.
ﮔﯿﺮﻡ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﻭﺭﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﺎﮎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺳﺎﻗﻪ ﻫﺎﯼ ﺟﻮﺍﻧﻤﺎﻥ ﺍﺯ ﺿﺮﺑﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﺒﺮﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺯﺧﻢ ﺩﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺭﯾﺸﻪ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ؟ ﮔﯿﺮﻡ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻡ ﺑﻨﺸﺴﺘﻪ ﺩﺭ ﮐﻤﯿﻦ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺭﺍ ﻋﻼﻣﺖ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ، ﺑﺎ ﺟﻮﺟﻪ ﻫﺎﯼ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺩﺭ ﺁﺷﯿﺎﻧﻪ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ؟ ﮔﯿﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ، ﮔﯿﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ، ﮔﯿﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ ﺑﺎ رویش ﻧﺎﮔﺰﯾﺮ ﺟﻮﺍﻧﻪ ﻫﺎ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐنند؟
شهرام احمدی
اردیبهشت ماه ۱۳۹۳- زندان رجایی شهرکرج

اعتراض به ادامه حبس «نارنجی‌ها» توسط سپاه





بنیاد مرزهای الکترونیکی (ای اف اف) با انتشار گزارشی بر روی وبسایت خود، خواستار آزادی مسئولان و نویسندگان سایت نارجی شد.
به گزارش تارنمای رادیو فردا ، این بنیاد غیردولتی آمریکایی از مخاطبان خود نیز خواسته تا با امضای نامه‌ای خطاب به حکومت ایران و اطلاع رسانی درباره نارنجی‌ها در اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، به آزادی آن‌ها کمک کنند.
بنیاد مرزهای الکترونیکی از آزادی‌های مدنی در دنیای دیجیتال و اینترنت حمایت می‌کند.
نارنجی از سایت‌های پرطرفدار ایران در زمینه اخبار مربوط به دنیای فن‌آوری و ابزارک‌ها (گجت) بود. این سایت را گروهی چند نفره از بلاگرهای حوزه فن‌آوری از دفتری کوچک در شهر کرمان راه انداختند و خیلی زود آن را به یکی از سایت‌های مورد توجه علاقمندان تازه‌های فن‌آوری در ایران تبدیل کردند.
اما صفحه اول نارنجی، روز سه‌شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۲، از دستگیری علی‌اصغر هنرمند، عباس واحدی، علیرضا وزیری، نسیم نیک‌مهر، ملیحه نخعی، محمدحسین موسی‌زاده و سارا سجادپور، از اعضای فنی و نویسندگان خود توسط سپاه پاسداران خبر داد.
این سایت پرطرفدار از آن هنگام دیگر فعالیت نمی‌کند.

هشدار به معصومه دهقان از سوی ماموران وزارت اطلاعات





بر اساس آخرین گزارشات دریافتی معصومه دهقان، همسر عبدالفتاح سلطانی نیز از سوی ماموران وزارت اطلاعات اخطار گرفته است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ساعاتی پیش ماموران امنیتی با مراجعه به منازل خانواده زندانیان سیاسی و یا از طریق تماس تلفنی با ایشان، در خصوص تجمع خانواده ها در مقابل دادستانی هشدار می دهند.
طبق این گزارش خانم معصومه دهقان، همسر عبدالفتاح سلطانی از وکلای برجسته دادگستری و فعال حقوق بشر از سوی ایشان مورد تهدید قرار گرفته است تا در تجمع مقابل ساختمان دادستانی شرکت نکنند.
ماموران وزارت اطلاعات در همین راستا با مراجعه به منزل دو تن از زندانیان سیاسی، سعید حائری و یاشار دارالشفاء اقدام به تهدید ایشان و بازداشت کاوه درالشفاء مبادرت کردند.
گفتنی است، معصومه دهقان، همسر عبدالفتاح سلطانی دارای یک سال حبس تعلیقی است.

بازداشت و تهدید خانواده های زندانیان سیاسی کلید خورد





ساعاتی پیش ماموران وزارت اطلاعات با مراجعه به منازل خانواده‌های زندانیان سیاسی که در «پنج شنبه سیاه» مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌اند، اقدام به تهدید و بازداشت برخی از ایشان نمود.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ماموران وزارت اطلاعات با مراجعه به منزل تعدادی از خانواده‌های حادثه دیده در «پنج شنبه سیاه» با تهدید ایشان از آن‌ها خواستند که فردا تجمعی مقابل دادستانی نداشته باشند.
این ماموران حداقل در یک مورد با مراجعه به منزل یاشار دارالشفا، زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین، برادر وی کاوه دارالشفاء را بازداشت کردند، خانواده سعید حائری از دیگر خانواده‌هایی بود که ساعاتی پیش مورد تهدید حضوری ماموران وزارت اطلاعات قرار گرفته‌اند.
مامورین وزارت اطلاعات هم چنین به صورت تلفنی خانواده داور حسینی وجدان، از دیگر زندانیان سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین را به صورت تلفنی تهدید کردند.

عضویت ایران در کمیته سازمان‌های غیردولتی سازمان ملل





جمهوری اسلامی ایران چهارشنبه (۲۳ آوریل/ ۳ اردیبهشت) به عضویت کمیته سازمان‌های غیر دولتی سازمان ملل متحد درآمد.
این کمیته که ۱۹ عضو دارد موظف به حمایت از حقوق زنان و نظارت بر کار سازمان‌های حقوق بشری غیردولتی در کشورهای عضو سازمان ملل متحد است.
پذیرش ایران در این گروه با انتقاد شدید نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل متحد همراه شد.
سامانتا پاور ضمن انتقاد از نامزدی بدون مخالفت جمهوری اسلامی ایران برای عضویت در این کمیته گفت: «مقام‌های ایران به طور منظم مدافعان حقوق بشر را زندانی می‌کنند، آنها را مورد بدرفتاری و شکنجه قرار می‌دهند و حقوق اولیه آنها را نقض می‌کنند.»
 حضور جمهوری اسلامی ایران در این کمیته، نگرانی دیده‌بان حقوق بشر سازمان ملل را نیز برانگیخته است. دیده‌بان حقوق بشر سازمان ملل، انتخاب ایران در این کمیته را “روزی سیاه برای حقوق بشر” خواند.
دیده بان حقوق بشر سازمان ملل از شرکای مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در برگزاری برنامه  Geneva Summit است که همه ساله در مقر سازمان ملل متحد برگزار می شود.

حمید منافی از بند ۲۰۹ به بهداری اوین منتقل شد





حمید منافی از بازداشت شدگان روز جهانی زبان مادری در تهران که در بند ۲۰۹ زندان اوین در بازداشت وزارت اطلاعات بسر می‌برد به بهداری زندان اوین منتقل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، وی در پی وخامت حال جسمی‌اش و احساس درد از ناحیه قفسه سینه به بهداری منتقل شد.
همسر این زندانی آذربایجانی نیز در طی روزهای گذشته توسط بازپرس پرونده (رجبی) تهدید به بازداشت شده است.
لازم به ذکر است که پیش‌تر «منصور فتحی و رستم کاظم‌پور» دیگر بازداشت شدگان این موضوع با قرار وثیقه‌های سنگین ۵۰۰ میلیون و ۱ میلیارد ریالی آزاد شده‌اند. چهار بازداشتی دیگر به نامهای «اکبر آزاد»، «علیرضا فرشی»، «مجمود اجاقلو» و «بهنام شیخی» در زندان اوین بسر می‌برند.