۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۵, پنجشنبه

بازگشت حسن طفاح به زندان بدون انجام درمان






حسن طفاح زندانی ۸۵ ساله زندان رجایی شهر که حاضر نبود بصورت دست‌بند و پابند به تخت بیمارستان بسته شود به زندان رجایی شهر بازگردانده شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حسن طفاح زندانی امنیتی ۸۵ ساله سالن ۱۲ زندان رجایی شهرکرج که به سرطان خون و همچنین آرتروز گردن مبتلاست شب گذشته چهارشنبه ۲۴ آذر ماه پس از ماه‌ها پیگیری به مراکز درمانی خارج از زندان منتقل شد.
نگهبانان اعزام این زندانی کهنسال را از شب گذشته به تخت بیمارستان دست‌بند و پابند کردند و همین موضع باعث اعتراض این زندانی امنیتی شد.
یکی از نزدیکان وی که نخواست نامش فاش شود در این خصوص به گزارشگر هرانا گفت: «حسن طفاح توان ایستادن را هم بدلیل سن بالا و بیماری سرطان خون از دست داده. ولی با این حال نگهبانان وی را دستبند و پابند از شب گذشته به تخت بستند و رفتار بسیار توهین آمیزی با این زندانی داشتند. زمانی که حسن طفاح به این موضوع اعتراض می‌کند ماموران با توهین بسیار وی را به زندان برمیگردانند و حتی حاضر نمی‌شوند دستبند و پابند وی را بازکنند تا لباس خود را عوض کند که این موضوع هم با اعتراض شدید طفاح روبرو می‌شود.»
وی در ادامه سخنانش وضعیت حسن طفاح را خطرناک و نگران کننده عنوان کرد و گفت: «اگر مسئولان زندان سریعا فکری بحال این زندانی نکنند وی جانش را از دست خواهد داد.»
گفتنی است، حسن طفاح ساعت ۸ شب وارد سالن ۱۲ زندان رجایی شهرکرج شد.

اعدام یک متهم به قتل در سمنان





حکم اعدام یک متهم به قتل در محوطه زندان مرکزی سمنان به اجرا درآمد.
بنا به گزارش فارس، یک زندانی به نام «ع-س» به اتهام قتل عمد، سحرگاه پنج‌شنبه ۲۵ اردیبهشت ماه در محوطه زندان مرکزی سمنان از طریق چوبه دار اعدام شد.
این زندانی در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان سمنان به قصاص نفس (اعدام) محکوم شده بود.
این منبع همچنین افزود، حکم این فرد پس از سیر تشریفات قانونی و تائید دیوان عالی کشور با حضور مقامات رسمی و با رعایت موازین شرعی و قانونی در محوطه زندان مرکزی سمنان اجرا شد.


اعدام یک متهم به قتل در سمنان





حکم اعدام یک متهم به قتل در محوطه زندان مرکزی سمنان به اجرا درآمد.
بنا به گزارش فارس، یک زندانی به نام «ع-س» به اتهام قتل عمد، سحرگاه پنج‌شنبه ۲۵ اردیبهشت ماه در محوطه زندان مرکزی سمنان از طریق چوبه دار اعدام شد.
این زندانی در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان سمنان به قصاص نفس (اعدام) محکوم شده بود.
این منبع همچنین افزود، حکم این فرد پس از سیر تشریفات قانونی و تائید دیوان عالی کشور با حضور مقامات رسمی و با رعایت موازین شرعی و قانونی در محوطه زندان مرکزی سمنان اجرا شد.


حسین فرزین به مرخصی اعزام شد






حسین فرزین زندانی سیاسی زندان وکیل‌آباد مشهد برای مدت ۳ روز به مرخصی اعزام شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حسین فرزین از سرداران سابق سپاه، معاون سابق شهردار مشهد و کارگردان تلویزیون در تاریخ ۳ اسفند ماه سال جاری پس از احضار به دادگاه انقلاب بازداشت و به زندان وکیل آباد مشهد منتقل شد تا محکومیت ۱۵ ماه زندان و ۲۰ ضربه شلاق خود را در این زندان تحمل کند.
وی طی روزجاری برای مدت ۳ روز به مرخصی اعزام شده است و باید روز شنبه خود را مجددا به زندان وکیل‌آباد مشهد معرفی کند.
گفتنی است، حکم ۲۰ ضربه شلاق این سردار بازنشسته سپاه روز پنج‌شنبه ۲۲ اسفند ماه سال ۹۲ در اجرای احکام زندان وکیل‌آباد مشهد به اجرا درآمد.
حسین فرزین بیستم مهرماه سال ۱۳۸۹با یورش نیروهای اطلاعات سپاه مشهد به منزلش دستگیر شده و بعد از ۳ ماه با قرار وثیقه‌ای ٣٠۰ میلیون تومانی، موقتا از زندان آزاد شده بود.

حسن طفاح و امان الله مستقیم به بیمارستان منتقل شدند




شب گذشته حسن طفاح و امان الله مستقیم دوتن از زندانیان بیمار در زندان رجایی شهرکرج به مراکز درمانی خارج از زندان منتقل شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حسن طفاح زندانی امنیتی ۸۵ ساله سالن ۱۲ زندان رجایی شهرکرج که به سرطان خون و همچنین آرتروز گردن مبتلاست پس از ماه‌ها پیگیری شب گذشته چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت ماه به مراکز درمانی خارج از زندان منتقل شد.
حسن طفاح در سال ۱۳۸۷ توسط نیروی‌های امنیتی دستگیر و از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی به اتهام جاسوسی و تبلیغ علیه نظام به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
امان الله مستقیم از همکاران موسسه علمی بهائیان دیگر زندانی سالن ۱۲ بود که شب گذشته به مراکز درمانی اعزام شد.
این زندانی عقیدتی زندان رجایی شهر کرج که پیشتر نیز از سوی پزشکی قانونی حکم عدم تحمل کیفر دریافت کرده بود از مشکلات حاد قلبی رنج می‌برد و بدلیل اینکه سال گذشته جراحی قلب باز انجام داده بود در وضعیت جسمی خطرناکی بسر می‌برد.
امان الله مستقیم که در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به دلیل همکاری با موسسه علمی بهائیان به ۵ سال زندان محکوم شده روز دوشنبه ۳۰ اردیبهشت ماه سال ۹۲ و پس از معرفی خود به زندان اوین، به جهت اجرای مدت محکومیت خود بازداشت شده بود.
لازم به یادآوری‌ست که موسسهٔ علمی بهائیان ایران در سال ۱۳۶۶، چند سال پس از انقلاب فرهنگی در ایران که اخراج دانشجویان بهایی و دگراندیشان سیاسی از دانشگاه‌های کشور را در پی داشت، تاسیس شد. هدف این آموزشگاه، ادامه تحصیل دانشجویان بهایی بوده است.

بازداشت دو شهروند اهل‌سنت در بانه




فاضل چوپانی معلم مدرسه و یک نوجوان ۱۵ ساله بنام لقمان روز چهارشنبه در شهر بانه بازداشت شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت ماه نیروهای امنیتی شهر بانه دو شهروند را در این شهر بازداشت کردند.
یکی از بازداشت شدگان که فاضل چوپانی نام داشت، معلم یکی از مدارس شهر بانه بوده و به گفته نزدیکانش بدلیل فعالیت مذهبی بازداشت شده است.
بازداشت شده دیگر یک نوجوان ۱۵ ساله بنام لقمان بود که وی نیز در ارتباط با فعالیت‌های مذهبی بازداشت شده است.
از اتهامات دقیق و محل نگهداری این دو شهروند کرد اهل‌سنت تا لحظه تنظیم این خبر اطلاع دقیقی بدست نیامده است.
یک منبع مطلع در این خصوص به گزارشگر هرانا گفت: «دستگیری این دو نفر در بانه در ادامه بازداشت‌های فعالان اهل سنت غرب کشور در هفته‌های اخیر بوده و اتهام آن‌ها نیز فعالیت‌های مذهبی عنوان شده است.»
گفتنی است، احمد کریمی، ناصر زارعی و عادل مجرد سه شهروند سقزی و از فعالان مذهبی اهل‌سنت هستند که طی روز سه‌شنبه ۲۳ اردیبهشت ماه در شهر سقز توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
ﺭﻭﺯ ﺷﻨﺒﻪ ۳۰ ﻓﺮﻭﺭﺩﯾﻦﻣاه ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺑﻮﮐﺎﻥ ۵ ﻓﻌﺎﻝ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡﻫﺎﯼ ﻣﺴﻌﻮﺩ ﺟﻮﺍﺩﯼ، ﻧﺎﻣﻖ ﺩﻟﺪﻝ، ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺳﻮﻟﯽﺯﺍﺩﻩ، ﻣﺤﻤﺪ ﻣﺤﻤﺪﯼ ﻭ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺭﺳﻮﻟﯽ ﻭ ﺻﺒﺢ ﺭﻭﺯ ﺟﻤﻌﻪ ۲۹ ﻓﺮﻭﺭﺩﯾﻦ ﻣﺎﻩ، ﺳﻪ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﻫﻞﺳﻨﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﻧﺎﻡﻫﺎﯼ ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺣﯿﻢ ﭼﺎﻧﺎ ۳۷ ﺳﺎﻟﻪ، ﺳﻮﺭﺍﻥ ﻓﺎﺗﺤﯽ ۳۲ ﺳﺎﻟﻪ ﻭ ﻋﺒﺪﺍﻟﻬﺎﺩﯼ ﺁﺫﺭﻡ ۲۷ ﺳﺎﻟﻪ ﻭ ﺭﻭﺯ ﭘﻨﺞﺷﻨﺒﻪ ۴ ﺍﺭﺩﯾﺒﻬﺸﺖ ﻣﺎﻩ ۱۳۹۳، ﺩﻭ ﻓﻌﺎﻝ ﺍﻫﻞﺳﻨﺖ ﺑﻪ ﻧﺎﻡﻫﺎﯼ ﺟﻌﻔﺮ ﻏﻔﻮﺭﯼ (ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺑﻪ ﻫﺎﻭﮐﺎﺭ) ﻭ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻗﺪﺭﯼﻓﺮ ﺗﻮﺳﻂ ﻧﯿﺮﻭﻫﺎﯼ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﻫﺎﯼ ﺑﻮﮐﺎﻥ ﻭ ﻣﻬﺎﺑﺎﺩ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ ﺍﺯ ﻣﺤﻞ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﺒﺮﯼ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ.
اکثر این افراد، در حالی بازداشت شده‌اند که به تازگی و در چند ماه گذشته از زندان رجایی شهر کرج آزاد شده بودند.

ممانعت از ملاقات حضوری حشمت الله طبرزدی




از ملاقات حضوری حشمت الله طبرزدی با دخترش به‌دستور دادستان تهران ممانعت به عمل آمد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز پنج‌شنبه ۲۵ اردیبهشت ماه به تمام زندانیان سیاسی سالن ۱۲ زندان رجایی شهرکرج به مناسبت روز پدر ملاقات حضوری داده‌شد اما بدستور دادستان تهران حشمت الله طبرزدی مشمول این ملاقات نشد.
یک منبع مطلع به گزارشگر هرانا گفت: «فاطمه طبرزدی دختر حشمت الله طبرزدی که به ملاقات پدر خود رفته بود نتوانست پدر خود را بصورت حضوری ملاقات کند. این درحالی است که به تمام زندانیان ملاقات حضوری داده شده بود.»
حشمت الله طبرزدی، دبیر جبهه دمکراتیک ایران است و سابقه چندین بازداشت و بیش از ۱۰ سال زندان را در پرونده خود دارد؛ وی در ظهر روز ۷ دی‌ماه ۱۳۸۸ بازداشت و به ۹ سال زندان محکوم گردید.
این روزنامه نگار پیش‌تر مدیر مسئول نشریاتی همچون «پیام دانشجو»، «ندای دانشجو»، «هویت خویش» و «گزارش روز» بوده است.

نامه ۱۰۴ تن از شهروندان بهایی محروم از تحصیل برای محمدجواد لاریجانی





محمد جواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه ایران ۱۸ فروردین ماه با رد «هرگونه تبعیض و تضییع حقوق افراد به خاطر بهایی بودن» در ایران، اعلام کرد که افراد به صرف بهایی بودن در ایران محاکمه یا از تحصیل منع نمی‌شوند.
در همین خصوص ۱۰۴ تن از دانشجویان محروم از تحصیل بهایی در طی نامه‌ای برای محمدجواد لاریجانی از محرومیت خود از تحصیل می‌گویند.
متن کامل این پیام‌ها که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته در زیر می‌آید:
به نام خدا
ستاد محترم حقوق بشر
با سلام و تقدیم احترام به دنبال مصاحبهٔ تلویزیونی ریاست محترم آن ستاد با شبکهٔ ۲ صدا و سیما و همچنین خبرگزاری ایلنا مورخ ۱۸/۱/۹۳ و اظهار این مطلب که هیچ فرد بهایی در ایران به صرف اعتقاداتش از تحصیل در دانشگاه محروم نگردیده و نمی‌گردد و فراخوان جهت اعادهٔ حقوق از دست رفتهٔ این عده، اینجانبان – تعدادی از دانشجویان اخراجی، نقص پرونده و محروم از شرکت در کنکور سراسری که همگی بهایی و ساکن شهر یزد هستیم – خواهان رسیدگی به وضعیت محرومیتمان از تحصیلات دانشگاهی می‌باشیم.
باتشکر
۱۱/۲/۹۳
رونوشت: دفتر محترم ریاست جمهوری ستاد حقوق شهروندی
اینجانب هوشنگ مقیمی فیروز آباد فارغ التحصیل رشته بهداشت صنعتی پس از گذراندن طرح در سال ۶۴ به علت بهایی بودن از گرفتن مدرک تحصیلیم محروم ماندم.
اینجانب شایان مقیمی فیروز آباد فرزند هوشنگ در سال ۸۵ موفق به شرکت در کنکور و پذیرفته شدن در دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد گردیدم ولی بعد از دو ترم به علت بهایی بودن اخراج گردیدم.
اینجانب ادیب مقیمی فیروز آباد فرزند هوشنگ پس از شرکت در کنکور سال ۹۲ و کسب رتبه ۵۳۰ به علت بهایی بودن اجازه انتخاب رشته نداشتم و نقص پرونده اعلام شدم.
اینجانب پیام بهرام شاهمردانی فرزند پرویزمتولد ۱۳۶۰ در سال ۷۸ از شرکت در کنکور سراسری به دلیل بهایی بودن محروم شده و در سال ۸۴ که توانستم در کنکور شرکت کنم به دلیل بهایی بودن تحت عنوان نقص پرونده از حضور در دانشگاه باز ماندم.
اینجانب شمیم بهرام شاهمردانی فرزند پرویز در سال ۸۴ در کنکور شرکت کردم ولی به علت اعتقادم، نقص پرونده اعلام شدم و از حضور در دانشگاه محروم شدم.
اینجانب مهبد اتحادی فرزند پرویز اتحادی متولد ۷۳ در سال ۹۲ در کنکور سراسری شرکت کرده‌ام و هنگام جواب نتایج به من نقص پرونده اعلام گردید و از حضورم در دانشگاه ممانعت شد.
اینجانب مهنوش اتحادی فرزند پرویز متولد ۷۲ در سال ۹۰ در کنکور سراسری شرکت کردم و سه ترم در دانشگاه اردکان یزد در رشتهٔ مرتع و آبخیز داری تحصیل کردم ولی متاسفانه به علت اعتقادم بعد از سه ترم از دانشگاه اخراج شدم. شماره دانشجویی: ۹۰۱۶۱۲۲۰۳
اینجانب رستم لر مهدی آبادی فرزند جمشید متولد ۱۳۳۶ و دانشجوی زبان انگلیسی دانشگاه اصفهان ورودی سال ۵۵ به علت بهایی بودن بعد از انقلاب فرهنگی اخراج شده‌ام.
اینجانب رزیتا یزدان مهدی آبادی فرزند فرشید متولد ۱۳۶۹ در کنکور سراسری سال ۸۶ شرکت کردم و در دانشگاه حضرت رقیه یزد پذیرفته شدم که پس از ۲ ماه به دلیل اعتقادم اخراج شدم
اینجانب رعنا بیک‌نژاد منشادی فرزند جهانگیر متولد سال ۱۳۷۰ در سال ۸۸ در کنکور سراسری شرکت نمودم و با رتیه خیلی خوب نقص پرونده اعلان شدم و از دانشگاه محروم شدم.
اینجانب رویا بیک‌نژاد منشادی فرند جهانگیر در سال ۸۶ به دانشگاه امام علی راه یافتم ولی به دلیل اعتقادم به دین بهایی اخراج گردیدم.
اینجانب مهرافروز اعرابی دهج متولد ۱۳۶۵در سال ۸۴ در کنکور شرکت کردم و با رتبه ۱۲۶۰ به عنوان نقص پرونده به دلیل اعتقادم مرا از تعیین رشته و ادامه تحصیل باز داشتند.

نامه شاهین دادخواه از زندان اوین





جنگ نیابتی تندرو‌ها با روحانی به مجرد اینکه معاون اول رئیس جمهور اعلام کرد دولت اسامی ۵۷۵ نفر از بدهکاران بزرگ بانکی را به قوه قضاییه ارائه داده است و پس از اعلام اینکه برخی از بدهکاران، ارتباطاتی با برخی از مسئولین گذشته داشته و از سوی آن‌ها حمایت می‌شدند، به صورت هماهنگ آغاز شد.
در همین راستا مدیر مسئول روزنامه کیهان اعلام کرد: ادامه کار دولت روحانی آب ریختن به آسیاب دشمن است. به این دلیل که به زعم وی برخی مسولان دولتی در حالی که اروپا در حال غرق شدن اقتصادی است و روسیه هم حاضر نیست به آن گاز بفروشد، اعلام کرده‌اند ایران آماده صادرات گاز به اروپا است.
شاید آقای حسین شریعتمداری نمی‌دانست که چند روز بعد رئیس مجلس هم همین حرف را تکرار خواهد کرد. حال سوال این است که آنچه وی در مورد دولت گفته در مورد مجلس هم صادق است؟ سخت نیست که بفهمیم چرا همایش دلواپسان مقارن با این حرکت دولت برگزار شد و عده‌ای هم در مقابل وزارت کشور، بدون مجوز تجمع کردند.
دست آخر اینکه دبیر سابق بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی در یک مناظره صراحتا اعضای تیم مذاکره کننده هسته‌ای و بنده را بدون برگزاری دادگاهی محکوم به جاسوسی کرد. صورت مساله روشن است پاشنه آشیل بسیاری از اصولگرایان مسایل مالی است. بسیاری از آن‌ها در سالهای گذشته بی‌هیچ واهمه‌ای و در پناه تندروی سیاسی و انقلابی‌گری متظاهرانه به حیف و میل اموال عمومی بصورت مستقیم و غیر مستقیم مشغول بودند.
امثال بابک زنجانی و مه آفرید خسروی چگونه می‌توانستند بدون حمایت مقامات بسیار ارشد دولتی و حاکمیتی این همه پول را جابه جا کنند؟ اینکه حسن روحانی می‌گوید عده‌ای از تحریم‌ها سود می‌بردند و به همین دلیل مخالف هر نوع توافقی هستند، حرفی است در خور تامل که پیش‌تر در نوشته‌ها بدان اشاره کرده و نمونه‌های عینی در این مورد داده‌ام.
بنا براین تصادفی نیست که تندرو‌ها یکباره احساس خطر کرده و نیروهای دست چندم خود را به میدان آورده‌اند تا آقای روحانی را وادار به عقب نشینی کنند.
آن‌ها می‌دانند که روحانی می‌تواند در ازای پروژه امنیتی جاسوس و براندازی سازی، در چهار سال آخر ریاست جمهوری احمدی‌نژاد، پروژه دستگیری مفسدان اقتصادی را کلید بزند و تندرو‌ها را در تنگنای سختی قرار دهد. لذا از همین الان برای دولت خط ونشان می‌کشند.
چرا در حالی که چهرهای سر‌شناس اصوا گرا نظیر قالیباف، ولایتی، رضایی و حتی حدادعادل و لاریجانی می‌گویند مذاکرات هسته‌ای با اطلاع و نظارت رهبری در حال انجام است، تندروهایی که سنگ ولایت را به سینه می‌زنند هم چنان بر طبل مخالف می‌کوبند.
مگر غیر از این است که بسیاری از آن‌ها پشت پرده مسایل کلان مالی سالهای گذشته قرار داشته‌اند. بگذریم از اینکه برای سر پوش نهادن بر گاف‌های امنیتی خود عده‌ای را به اتهام همکاری با دول متخاصم گرفته‌اند تا مثلا بگویند اطلاعات حساس را این‌ها لو داده‌اند.
تندرو‌ها با توسل به عده‌ای از جوانان صادق اما ناآگاه می‌خواهند پروژه مهار روحانی را پیش ببرند. آن‌ها که شش ماه قبل تصور نمی‌کردند روحانی بتواند در موضوع هسته‌ای و تا حدی اقتصادی به موفقیت دست یابد، اکنون احساس نگرانی کرده‌اند.
بدون هیچ گونه ضابطه‌ای و در اقدامی خودسرانه یک نهاد امنیتی کتابهایی را که نمی‌پسندد، از نمایشگاه کتاب جمع می‌کند. روزنامه قانون و سایت دانا به اتهام پخش برخی اخبار توقیف و فیل‌تر می‌شوند. برخی فرماندهان نظامی رسما برای دولت خط ونشان کشیده و آن را تهدید می‌کنند. مگر غیر از این است که آن‌ها بیم دارند نیات پشت پرده‌شان، از اینهمه «وا انقلابا» و «واسلاما» سردادن معلوم شود؟
اگر حیدر مصلحی از کرده خود در وزارت اطلاعات مطمئن است چرا مرتب مصاحبه می‌کند که پروژه دستگیری ریگی اینگونه بوده است و آنگونه. بقول ضرب المثل معروف، «گفتی باور کردم، اصرار کردی شک کردم، قسم خوردی مطمئن شدم دروغ می‌گویی».
اگر ایشان و دوستان پشت پرده‌اش مدارک مستندی از جاسوسی تیم هسته‌ای و شورایعالی امنیت ملی در دوره روحانی دارند، چرا برای تعیین تکلیف و بستن دهان منتقدان هم که شده اسناد خود را یکبار رو نمی‌کنند؟
مگر سایتهایی که دربست در اختیار آن‌ها هستند از انتشار اسناد می‌ترسند؟ بنده و دوستانم کتبا و رسما و مکررا اعلام کرده‌ایم حاضریم در یک دادگاه علنی بی‌طرف محاکمه شده و هر حکمی را که صادر شد، بپذیریم. مشکل این است که سنگ را بسته‌اند و برخی را‌‌‌ رها کرده‌اند! حیدر مصلحی و دوستان ایشان که از ریز‌ترین مسائل مربوط به زندگی شخصی افراد چشم پوشی نمی‌کنند، چطور در مدت این سه سال هیچ مدرکی علیه تیم روحانی بدست نیاورده‌اند تا یکبار برای همیشه خیال همه را راحت کنند؟ مگر نه این است که پروژه مزبور به قدری ناشیانه و مفتضحانه اجرا شد که حتی کار‌شناسان پرونده هم نتوانستند از آن دفاع کنند و اعلام کردند ما تحت فشار بودیم تا هر جوری شده برای افرادی از تیم روحانی پرونده سازی کنیم.
وقتی کار به جایی می‌رسه که «ب. اسدی» به اتهام فساد مالی دستگیر می‌شود، کسی که پیش‌تر در مورد او نوشته بودیم، واضح است که کار به جاهای باریک کشیده است و تندرو‌ها به شدت از آن بیم دارند که دم خروس بیرون زده و قسم حضرت عباس آن‌ها را کسی باور نکند.
آن وقت است که خدمتکار از خائن، دلسوز از «جیبدوز» معلوم خواهد شد. و معلوم خواهد گردید دلواپسی آقایان برای منافع خودشان بوده است یا منافع مردم؟
دلواپسی به خاطر آن بوده است که اندک اندک معلوم می‌شود در پس پرده ژستهای انقلابی و اصول گرایانه برخی آقایان میلیارد‌ها تومان پول بی‌زبان ملت خوابیده است و زمین‌های خریداری شده به ثمن و بخس و دلارهای جا به جاشده از خارج به حسابهای شخصی.
اگر آقایان ریگی به کفششان نیست اینهمه ترس از چیست؟ چرا بعد از چند سال و درست در زمانی که فهرست عده‌ای برای دستگیری به قوه قضاییه داده می‌شود، تازه یادشان می‌افتد قوه قضاییه باید مستقل باشد؟
اما تا دیروز که دوستانشان در نهادهای امنیتی جاخوش کرده بودند می‌گفتند نظر نهادهای امنیتی (و نه مستندات محکمه پسند) برای ما حجت است؟ آیا طی یک سال گذشته شرایط این همه دگرگون شده است و یا دوستان ایشان ابزارهای پرده پوشی خود را از دست داده‌اند؟ شاهین دادخواه زندانی سیاسی بند ۳۵۰ اوین
مشاور پیشین شورایعالی امنیت ملی به ریاست حسن روحانی
شاهین دادخواه

یک شهروند ساکن سلماس اعدام شد





سحرگاه روز سه شنبه، ٢٣ اردیبهشت ماه ١٣٩٣، یک شهروند سلماسی در زندان ارومیه به دار آویخته شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حکم اعدام «مجید جلیلی عیان» شهروند ٣٧ ساله واهل شهرستان سلماس که پیش‌تر از سوی شعبه‌ ۲ دادگاه شهرستان سلماس و همچنین از سوی دیوان عالی کشوربه اتهام مشارکت درقتل یک شهروند و تجاوز به عنف در بهمن ماه سال ١٣٩١ امروز صبح بدون آگاهی وکیل مدافع وی و خانواده این شهروند در زندان مرکزی ارومیه به اجرا گذشته شد.
مجید جلیلی عیان به همراه وحید پژوهیده، قادر انبری، اصلان عمویی میلان روز گذشته در زندان ارومیه اعدام شدند.
یکی از نزدیکان جلیلی عیان به هرانا گفت: «هیچ اقرار به قتل و تجاوز و یا شاهدی در پرونده‌ای که منجر به صدور این حکم شده وجود نداشته است و تنها به گزارش اداره‌ آگاهی و کلانتری استناد شده است.»