جنگ نیابتی تندروها با روحانی به مجرد اینکه معاون اول رئیس جمهور اعلام کرد دولت اسامی ۵۷۵ نفر از بدهکاران بزرگ بانکی را به قوه قضاییه ارائه داده است و پس از اعلام اینکه برخی از بدهکاران، ارتباطاتی با برخی از مسئولین گذشته داشته و از سوی آنها حمایت میشدند، به صورت هماهنگ آغاز شد.
در همین راستا مدیر مسئول روزنامه کیهان اعلام کرد: ادامه کار دولت روحانی آب ریختن به آسیاب دشمن است. به این دلیل که به زعم وی برخی مسولان دولتی در حالی که اروپا در حال غرق شدن اقتصادی است و روسیه هم حاضر نیست به آن گاز بفروشد، اعلام کردهاند ایران آماده صادرات گاز به اروپا است.
شاید آقای حسین شریعتمداری نمیدانست که چند روز بعد رئیس مجلس هم همین حرف را تکرار خواهد کرد. حال سوال این است که آنچه وی در مورد دولت گفته در مورد مجلس هم صادق است؟ سخت نیست که بفهمیم چرا همایش دلواپسان مقارن با این حرکت دولت برگزار شد و عدهای هم در مقابل وزارت کشور، بدون مجوز تجمع کردند.
دست آخر اینکه دبیر سابق بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی در یک مناظره صراحتا اعضای تیم مذاکره کننده هستهای و بنده را بدون برگزاری دادگاهی محکوم به جاسوسی کرد. صورت مساله روشن است پاشنه آشیل بسیاری از اصولگرایان مسایل مالی است. بسیاری از آنها در سالهای گذشته بیهیچ واهمهای و در پناه تندروی سیاسی و انقلابیگری متظاهرانه به حیف و میل اموال عمومی بصورت مستقیم و غیر مستقیم مشغول بودند.
امثال بابک زنجانی و مه آفرید خسروی چگونه میتوانستند بدون حمایت مقامات بسیار ارشد دولتی و حاکمیتی این همه پول را جابه جا کنند؟ اینکه حسن روحانی میگوید عدهای از تحریمها سود میبردند و به همین دلیل مخالف هر نوع توافقی هستند، حرفی است در خور تامل که پیشتر در نوشتهها بدان اشاره کرده و نمونههای عینی در این مورد دادهام.
بنا براین تصادفی نیست که تندروها یکباره احساس خطر کرده و نیروهای دست چندم خود را به میدان آوردهاند تا آقای روحانی را وادار به عقب نشینی کنند.
آنها میدانند که روحانی میتواند در ازای پروژه امنیتی جاسوس و براندازی سازی، در چهار سال آخر ریاست جمهوری احمدینژاد، پروژه دستگیری مفسدان اقتصادی را کلید بزند و تندروها را در تنگنای سختی قرار دهد. لذا از همین الان برای دولت خط ونشان میکشند.
چرا در حالی که چهرهای سرشناس اصوا گرا نظیر قالیباف، ولایتی، رضایی و حتی حدادعادل و لاریجانی میگویند مذاکرات هستهای با اطلاع و نظارت رهبری در حال انجام است، تندروهایی که سنگ ولایت را به سینه میزنند هم چنان بر طبل مخالف میکوبند.
مگر غیر از این است که بسیاری از آنها پشت پرده مسایل کلان مالی سالهای گذشته قرار داشتهاند. بگذریم از اینکه برای سر پوش نهادن بر گافهای امنیتی خود عدهای را به اتهام همکاری با دول متخاصم گرفتهاند تا مثلا بگویند اطلاعات حساس را اینها لو دادهاند.
تندروها با توسل به عدهای از جوانان صادق اما ناآگاه میخواهند پروژه مهار روحانی را پیش ببرند. آنها که شش ماه قبل تصور نمیکردند روحانی بتواند در موضوع هستهای و تا حدی اقتصادی به موفقیت دست یابد، اکنون احساس نگرانی کردهاند.
بدون هیچ گونه ضابطهای و در اقدامی خودسرانه یک نهاد امنیتی کتابهایی را که نمیپسندد، از نمایشگاه کتاب جمع میکند. روزنامه قانون و سایت دانا به اتهام پخش برخی اخبار توقیف و فیلتر میشوند. برخی فرماندهان نظامی رسما برای دولت خط ونشان کشیده و آن را تهدید میکنند. مگر غیر از این است که آنها بیم دارند نیات پشت پردهشان، از اینهمه «وا انقلابا» و «واسلاما» سردادن معلوم شود؟
اگر حیدر مصلحی از کرده خود در وزارت اطلاعات مطمئن است چرا مرتب مصاحبه میکند که پروژه دستگیری ریگی اینگونه بوده است و آنگونه. بقول ضرب المثل معروف، «گفتی باور کردم، اصرار کردی شک کردم، قسم خوردی مطمئن شدم دروغ میگویی».
اگر ایشان و دوستان پشت پردهاش مدارک مستندی از جاسوسی تیم هستهای و شورایعالی امنیت ملی در دوره روحانی دارند، چرا برای تعیین تکلیف و بستن دهان منتقدان هم که شده اسناد خود را یکبار رو نمیکنند؟
مگر سایتهایی که دربست در اختیار آنها هستند از انتشار اسناد میترسند؟ بنده و دوستانم کتبا و رسما و مکررا اعلام کردهایم حاضریم در یک دادگاه علنی بیطرف محاکمه شده و هر حکمی را که صادر شد، بپذیریم. مشکل این است که سنگ را بستهاند و برخی را رها کردهاند! حیدر مصلحی و دوستان ایشان که از ریزترین مسائل مربوط به زندگی شخصی افراد چشم پوشی نمیکنند، چطور در مدت این سه سال هیچ مدرکی علیه تیم روحانی بدست نیاوردهاند تا یکبار برای همیشه خیال همه را راحت کنند؟ مگر نه این است که پروژه مزبور به قدری ناشیانه و مفتضحانه اجرا شد که حتی کارشناسان پرونده هم نتوانستند از آن دفاع کنند و اعلام کردند ما تحت فشار بودیم تا هر جوری شده برای افرادی از تیم روحانی پرونده سازی کنیم.
وقتی کار به جایی میرسه که «ب. اسدی» به اتهام فساد مالی دستگیر میشود، کسی که پیشتر در مورد او نوشته بودیم، واضح است که کار به جاهای باریک کشیده است و تندروها به شدت از آن بیم دارند که دم خروس بیرون زده و قسم حضرت عباس آنها را کسی باور نکند.
آن وقت است که خدمتکار از خائن، دلسوز از «جیبدوز» معلوم خواهد شد. و معلوم خواهد گردید دلواپسی آقایان برای منافع خودشان بوده است یا منافع مردم؟
دلواپسی به خاطر آن بوده است که اندک اندک معلوم میشود در پس پرده ژستهای انقلابی و اصول گرایانه برخی آقایان میلیاردها تومان پول بیزبان ملت خوابیده است و زمینهای خریداری شده به ثمن و بخس و دلارهای جا به جاشده از خارج به حسابهای شخصی.
اگر آقایان ریگی به کفششان نیست اینهمه ترس از چیست؟ چرا بعد از چند سال و درست در زمانی که فهرست عدهای برای دستگیری به قوه قضاییه داده میشود، تازه یادشان میافتد قوه قضاییه باید مستقل باشد؟
اما تا دیروز که دوستانشان در نهادهای امنیتی جاخوش کرده بودند میگفتند نظر نهادهای امنیتی (و نه مستندات محکمه پسند) برای ما حجت است؟ آیا طی یک سال گذشته شرایط این همه دگرگون شده است و یا دوستان ایشان ابزارهای پرده پوشی خود را از دست دادهاند؟ شاهین دادخواه زندانی سیاسی بند ۳۵۰ اوین
مشاور پیشین شورایعالی امنیت ملی به ریاست حسن روحانی
شاهین دادخواه