۱۳۹۳ تیر ۲, دوشنبه

بهمن خالقی جهت اجرای محکومیت خود را به زندان معرفی کرد





 بهمن خالقی فعال مدنی و شهروند بنابی جهت اجرای محکومیت ۶ ماهه خود را به زندان مرکزی تبریز معرفی کرد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بهمن خالقی که سال ۹۱ در یک تجمع اعتراضی بازداشت و در شعبه ۱ دادگاه انقلاب تبریز به ۶ ماه حبس تعزیری و ۶ ماه حبس تعلیقی محکوم شده بود، جهت اجرای محکومیت، خود را به زندان مرکزی تبریز معرفی کرد.
یک منبع مطلع در این خصوص به گزارشگر هرانا گفت: “پیش تر وی به دلیل فعالیت‌های خود مورد تهدید، شکنجه و بازداشت قرار گرفته بود و هفته‌های گذشته اطلاعات نیروی انتظامی محل کسب وی را پلمپ کرد. این فعال مدنی آذربایجانی در روز جهانی زبان مادری نیز توسط اداره اطلاعات به مدت دو روز ربوده شده بود؛ در حالی که خانواده‌اش از محل نگهداری وعلت دستگیری‌اش اطلاعی نداشتند.”

اعتراض خانواده های دانش‌آموزان شین‌آبادی





گویا مشکلات دانش‌آموزان شین‌آبادی همچون دانش‌آموزان درودزنی بی‌پایان است و آنها افزون بر صدمات آتشی که بر جانشان افتاده است باید آتش بی‌مهری مسئولان را نیز تحمل کنند.
درحالی‌که هنوز اعتراض‌ها به نحوه درمان شنیده می‌شود والدین برخی دانش‌آموزان شین‌آبادی به میزان دیه نیز اعتراض دارند. نماینده مردم پیرانشهر در مجلس شورای اسلامی اعلام کرد: هنوز چند خانواده دیه نقدی خود را دریافت نکرده‌اند و معتقدند مبلغ آن کم است و باید بیشتر شود. دانش‌آموزان حادثه دیده شین‌آباد پیرانشهر تا‌کنون ۲دیه عمر به مبالغ ۶۰و ۷۲میلیون تومان دریافت کرده‌اند که این دیه‌های عمر به اسم دانش‌آموزان مصدوم است.
رسول خضری به ایلنا گفته سقف دیه نقدی ۱۱۰میلیون تومان است و دیه نقدی بنا به درصد سوختگی دانش‌آموزان از ۱۰، ۲۰، ۳۰، ۶۰، ۷۰میلیون تومان پرداخت شده و بیشترین میزانی هم که تعلق گرفته ۱۱۰میلیون تومان بوده است. وی با تأکید بر لزوم پرداخت مستمری به دانش‌آموزان شین‌آبادی از توابع پیرانشهر افزود: در ابتدای شروع به‌کار دولت یازدهم درخواست کردیم که برای این دانش‌آموزان مستمری درنظرگرفته شود و بحث‌هایی هم دراین زمینه مطرح شد اما هنوز به قطعیت نرسیده است.
آذر۹۱ بخاری نفتی یکی از کلاس‌های دبستان انقلاب اسلامی شین‌آباد دچار آتش‌سوزی شد که بر اثر آن ۲۷دانش‌آموز، ۲معلم و خدمتگزار این دبستان دچار مصدومیت شدند. متأسفانه ۲نفر از دانش‌آموزان مصدوم این حادثه بر اثر شدت سوختگی جان باختند. آذر ۸۵ نیز مدرسه‌ای در روستای درودزن استان فارس آتش گرفت که بر اثر آن ۸دانش‌آموز مصدوم شدند. پرداخت دیه‌ آنها بیش از زمان معالجه به درازا کشید.

یک فعال جنبش سبز برای گذراندن دو سال حبس به اوین رفت





سید مهدی تدینی که در حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ دستگیر و محکوم شده بود برای گذراندن دوران محکومیت خود به زندان اوین مراجعه کرد.
به گزارش جرس، وی پس از راهپیمایی ۲۵ بهمن سال ۸۹ با هجوم ماموران اطلاعات به منزلش بازداشت شد و بیش از یک ماه را در سلول های انفرادی بندهای ۲۰۹ و ۲۴۰ تحت بازجویی گذراند.
این فعال جنبش سبز پس از گذشت سه سال در زمستان ۹۲ در دادگاه انقلاب به اتهام اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور به چهار سال حبس تعزیری و به اتهام توهین به احمدی نژاد به ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد که حکم حبس وی در دادگاه تجدیدنظر به دو سال کاهش یافت.
لازم به ذکر است که وی پس از مراجعه به زندان اوین به جای بند ۳۵۰ به بند هشت که متعلق به مجرمان مالی می باشد منتقل شده است.

وضعیت نامساعد یک زندانی سیاسی در زندان کارون





جابر صخراوی در زندان کارون در وضعیت نگران کننده‌ جسمی بسر میبرد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، جابر صخراوی جوان ٣٠ ساله و فارغ التحصیل رشته کامپیوتر از اهالی کوی علوی (حی الثوره) شهر اهواز که چهارشنبه ۶ فروردین ماه سال‌جاری بدلیل تغییر مذهب از تشیع به تسنن و فعالیتهای مذهبی بازداشت شده بود، روز ۲۷ خرداد ماه از بازداشتگاه اداره اطلاعات به زندان کارون اهواز انتقال داده شد.
کریم دحیمی فعال حقوق بشر در این خصوص به گزارشگر هرانا گفت: “جابر صخراوی در اثر شکنجه شدید پاهایش فلج شده و بینایی‌اش به شدت کاهش یافته بطوری که فاصله یک متری خود را نمی تواند ببیند.”
وی در ادامه بیان داشت: “جابر صخراوی از تومور مغزی رنج می برد و نیازمند درمان فوری در بیمارستان است. همچنین وی سه سال پیش سکته قلبی خفیف داشته است.”
پسر عموی جابر، شکرالله صخراوی که پیشتر در روز ۲۱ فروردین ماه سال جاری بازداشت شده بود، روز ۱۷ خرداد ماه از بازداشتگاه اطلاعات به زندان کارون انتقال داده شده است.
دحیمی در خصوص شکرالله گفت: “وضعیت روحی و روانی شکرالله صخراوی در اثر شکنجه در بازداشتگاه اطلاعات، وخیم گزارش شده است.”
شکرالله صخراوی معروف به شاکر ۴۵ ساله، جوان اهل سنت شهر اهواز، متأهل و دارای دو فرزند است که به دلیل فعالیتهای مذهبی‌اش روز ۲۱ فروردین ماه سال جاری توسط اداره اطلاعات اهواز بازداشت شده و حدود دو ماه در بازداشتگاه اطلاعات بسر برده است.
خانواده صخراوی از سازمانهای مدافع حقوق بشر درخواست کمک و یاری جهت اعزام و بستری شدن جابر صخراوی در بیمارستان شده اند.

شمس الواعظین به دادسرای اوین احضار شد





ماشاالله شمس‌الواعظین، روزنامه‌نگار، از احضارش به دادسرای اوین و ممنوع‌الخروج شدنش خبر داد.
به گزارش تابناک، وی در این مورد توضیح داد:« صبح امروز (شنبه) دو احضاریه به منزل من ارسال شد؛ احضاریه اول از سوی دادسرای اوین است و در آن درخواست شده که تا سه روز آینده خود را برای ادای پاره‌ای از توضیحات به این دادسرا معرفی کنم، در غیر اینصورت حکم جلب من صادر خواهد شد.»
وی درباره احضاریه دوم نیز اظهار کرد: «در احضاریه دوم که مشخص نیست از سوی چه دستگاهی صادر شده؛ ممنوع‌الخروجی به من اعلام و گفته شده است که در صورت اعتراض به این حکم می‌توانم تا بیست روز آینده به دادگاه مراجعه کنم.»

اعدام پنج زندانی در زندان بیرجند





پنج زندانی که گفته می‌شود به اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر به اعدام محکوم شده‌اند در زندان مرکزی بیرجند اعدام شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، شب پنج‌شنبه پنج زندانی که گفته می‌شود اتهام همگی حمل و نگهداری مواد مخدر بوده در زندان مرکزی بیرجند از طریق چوبه دار اعدام شدند.
یکی از اعدام شدگان یک تبعه افغانستان به‌نام مولوی رحیم‌الله بود که از دو سال پیش در زندان بیرجند بسر میبرد.
گفتنی است، این اعدام از سوی رسانه‌های رسمی ایران اعلام نشده است.

ریحانه طباطبایی جهت اجرای حکم بازداشت شد





ریحانه طباطبایی که برای پرونده تبلیغ علیه نظام خود به دادسرای اوین احضار شده بود برای اجرای ۲ سال محکومیت قبلی خود بازداشت شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، طی روز جاری شنبه ۳۱ خرداد ماه ریحانه طباطبایی روزنامه نگار که برای اتهام تبلیغ علیه نظام خود به دادسرای اوین احضار شده بود و بابت این پرونده قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی برایش صادر شد، پس از تدارک سند از سوی بستگانش به‌دلیل اجرای حکم ۲ سال حبس که از قبل برای وی صادر شده بود بازداشت و روانه زندان شد.
طباطبایی که سابقه کار در مجلات چلچراغ و ایران فردا،‌ شبکه خبری سینا و روزنامه‌های فرهیختگان، کلمه سبز، بهار و شرق را دارد.

بهنام موسیوند و مجید مقدم آزاد شدند





بهنام موسیوند و مجید مقدم که روز گذشته در مراسم سالگرد ندا آقاسلطان بازداشت شده بودند صبح روز جاری آزاد شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز گذشته مصادف با پنجمین سالگرد ندا آقا سلطان مراسمی در بهشت زهرای تهران برگزار شد که برخورد ماموران امنیتی و بازداشت بهنام موسیوند و مجید مقدم را در پی داشت.
این دو فعال سیاسی شب گذشته در پلیس امنیت شاه عبدالعظیم در بازداشت بودند و صبح روز جاری آزاد شدند.
یک منبع مطلع به گزارشگر هرانا گفت: “بهنام موسیوند و مجید مقدم شب گذشته مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند.”

بیانیه اعتراض به بازداشت سعید شیرزاد





جمعی از فعالان مدنی و سیاسی در طی بیانیه‌ای خواستار آزادی سعید شیرزاد فعال حقوق کودک شدند که ۲۰ روز پیش بازداشت شده بود.
متن کامل این بیانیه که یک نسخه از آن در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته به شرح زیر است:
بیش از ۲۰ روز از بازداشت سعید شیرزاد فعال حقوق کودک در محل کار او در پتروشیمی تبریز توسط ماموران وزارت اطلاعات می‌گذرد. این در حالی است که تاکنون این فعال مدنی از حقوق اولیه و بدیهی خود چون تماس تلفنی، دیدار با خانواده و دسترسی وکیل به پرونده محروم بوده. به همین دلیل از وضعیت جسمی، روحی و موارد اتهامی او هیچ اطلاعی در دست نیست.
سعید شیرزاد در سال‌های گذشته فعالیت پیگیر و مستمر در زمینه‌ی حقوق کودک و اقشار آسیب‌پذیر جامعه در تعدادی از NGOهای دارای مجوز در استان تهران داشته است.
این فعال اجتماعی در شهریور سال ۹۱ نیز در جریان امدادرسانی به زلزله‌زدگان استان آذربایجان‌شرقی بازداشت و در دادگاه انقلاب تهران به ۱ سال حبس تعلیقی محکوم شده بود.
با این اوصاف بازداشت سعید شیرزاد در محل کار وی در پتروشیمی تبریز که خارج از حوزه‌ی فعالیت مدنی اوست، نگرانی ما را نسبت به وضعیت و اتهامات وارده به وی افزایش داده است.
ما بر این باوریم بازداشت غیرقانونی سعید شیرزاد توسط ماموران وزارت اطلاعات و بی‌توجهی رئیس جمهور و دستگاه‌های دولتی به امر دفاع از حقوق اساسی ملت نظیر آزادی‌های مدنی، در راستای سرکوب همیشگی جامعه‌ی مدنی و فعالان اجتماعی در چند دهه‌ی اخیر است.
این قبیل بازداشت‌ها نشان‌گر این است که آن چه در روزهای منتهی به انتخابات سال گذشته شنیده‌ایم، تنها شعارهای انتخاباتی بوده و همچنان اراده و خواست قدرتمندان بر اراده و خواست مردم اولویت دارد.
ما امضا کنندگان این بیانیه با تاکید مجدد بر روند غیرقانونی و غیرانسانی بازداشت سعید شیرزاد، خواستار رسیدگی فوری به وضعیت حقوقی وی نظیر دسترسی وکیل به پرونده، ملاقات خانواده و آزادی فوری وی هستیم.
بشیر احسانی
عبدالتراب احمدی
بهزاد احمدی نیا
منصور اسانلو
رضا اسدآبادیان
مرتضی اسماعیل پور
مریم اشراقی
مریم افشارى
محمد امیرانی
امیر امیرقلی
مهدی امینی‌زاده
ونداد اولاد‌عظیمی
مسعود ایروانی
امیرعباس آذرم‌وند
احمد باطبی
احد باقردائی
پویان برزگر
سید علی بنی جمالی
محمد بهبودی
حسن بهگر
آذر بیان
حامی پرهام
نازی پیغمبریان
امیر تحصن
مهدی توپچی
محسن ثقفی
بهروز جاوید تهرانی
علی جزایری
حمید جعفری
رضا جعفریان
پویا جهاندار
رباب جوزَق
بهیه جیلانی
امیر چمنی
مسعود چناسی
آرش چوپانی
شهرام حاج حسینى
میترا حسامی
امجد حسین پناهی
سید رضا حسینی
جمال حسینی
محمدرضا حمیدی
خسرو خواجه نوری
رضا درگاهى
معصومه دهقان
علی دوستکام
فریبا راد
امیر رحیمی
سعید رضایی
عماد رضیعی
سیمین روزگرد
جواد ریاحی
مهدی زمانی
بهرنگ زندی
مهدی سامع
فتاح سبحانی
فاطمه سعادت
اصغر سعیدپور
راضی سعیدی
کامبیز سلطانین
مهرسیما سیمایی
بهرام شجاعی
سوسن شهبازی
بانو صابری
سمیرا صادقی
ساقی صالحی
مجد پویا صبوری
هومن طاهری
رباب عبدالرحیمی
علی عجمی
غلام عسگری
برهان عظیمی
مهوش علاسوندی
جواد علیخانی
شادیار عمرانی
نرگس غفاری
فرشید فاریابی
فرید فرحان
رضا فلاحی
شهاب فیضى
شیما کرمی
علی کلائی
ناهید گرجی
احمد لطفى
ساقی لقایی
مسعود لواسانی
مصطفی مالکی
دانیال محمدزاده
حسن محمودی
سام محمودی سرابی
فرهاد مرادی
کیومرث مرزبان
فریبا مرزبان
عبدالحمید معصومی تهرانی
پویان مکاری
ژیلا مکوندی
عمار ملکی
سعید منصوری
احسان منصوری
ابراهیم مهتری
همایون مهمنش
محسن نادری
بابک نجاتى
شیدا نصیرزاده
شاهین نصیری
سعید نعمتی‌پور
رضا نگاهداری
محسن نوربهر
نسرین هزاره‌مقدم
الهام هومین فر
حمید رضا واشقانی فراهانی
وحید ولی زاده
حسین یعفوبی
علیرضا یعقوبی
کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

۸۰۰ سینماگر فرانسوی: مهناز محمدی را آزاد کنید!





۸۰۰ سینماگر از اعضای انجمن کارگردانان فرانسه از دولت فرانسه خواستند که برای آزادی مهناز محمدی بکوشد. آن‌ها محکمومیت مهناز محمدی به تحمل حبس در زندان اوین را «یک بی‌عدالتی بزرگ» خوانده‌اند. سینماگرانی مانند برتراند تاورنیه، انیس ژائویی و گوستاو گاوارس این بیانیه را امضاء کرده‌اند.
مهناز محمدی نخستین بار در مرداد ۱۳۸۸ به همراه جعفر پناهی به جرم فیلمسازی از رویدادهای بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بازداشت شد. او در تیر ماه ۱۳۹۰ دوباره در خانه‌اش بازداشت و پس از یک ماه با قید وثیقه آزاد شد. در مهر ماه سال ۱۳۹۲ اما به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد. مهناز محمدی جمعه ۱۶ خرداد برای اجرای حکمش به زندان فراخوانده شد و اکنون در زندان اوین محبوس است.
کریستف روگیا، پاسکال فران و کاتل کیله‌وره از اعضای هیأت مدیره انجمن کارگردانان فرانسه بیانیه دفاع از مهناز محمدی را تهیه کرده‌اند و به امضای ۸۰۰ سینماگر فرانسوی رسانده‌اند.
در این بیانیه آمده است که مهناز محمدی به دلایل سیاسی و به خاطر عقاید آزادیخواهانه‌اش به زندان محکوم شده است. امضاءکنندگان این بیانیه نوشته‌اند که مهناز محمدی در روزی که بازداشت شد، گفته بود: «من زن هستم و سینماگرم و هر دوی این‌ها در کشور ما جرم محسوب می‌شود. به گفته آن‌ها جرم واقعی مهناز محمدی زن بودن و سینماگر بودنش است.»
امضاءکنندگان این بیانیه از وزارت فرهنگ فرانسه خواسته‌اند برای آزادی مهناز محمدی و حمایت از او از هیچ کوششی فروگذار نکند.
سینماگران نام‌آشنای فرانسه این بیانیه را امضاء کرده‌اند. در بین امضاءکنندگان به نام‌هایی مانند برتراند تاورنیه، انیس ژائویی و گوستاو گاوارس و ژیل ژاکوب برمی‌خوریم.
انجمن سینماگران فرانسه و همچنین جشنواره فیلم کن هم از بیانیه انجمن کارگردانان فرانسه برای آزادی مهناز محمدی دفاع کرده‌اند.
افزون بر این، جشنواره «اوپن سیتی داکس» هم که تا یکشنبه ۲ مرداد (۲۷ ژوئن) در لندن ادامه دارد، میزگردی به مهناز محمدی اختصاص داده است.
مهناز محمدی در زمینه حقوق زنان فعال بود و مستندهایی چون «ما نیمی از جمعیت ایران هستیم» را درباره مطالبات زنان در کارنامه‌اش دارد. «زنان بدون سایه» از مهم‌ترین آثار اوست. این فیلم درباره زنانی است که در یک آسایشگاه روانی بستری شده‌اند. «کوچ‌نامه» و «بچه‌های خاک» از دیگر آثار این سینماگر متعهد و فعال حقوق زنان است.

درخواست عروس‌محکوم به اعدام از قوه‌قضاییه





زنی که شوهرش را در نوجوانی به قتل رسانده و اکنون در انتظار اجرای حکم‌ است با بیان جزییاتی از زندگی‌اش از رییس قوه‌‌قضاییه درخواست کمک کرد.
این زن که راضیه (مریم) نام ‌دارد و ۲۱ساله‌ است وقتی ۱۷ساله بود شوهرش را به قتل رساند. پیش از این وکیل‌مدافع راضیه با ارسال نامه‌ای سرگشاده به رییس قوه‌قضاییه درخواست کرده ‌بود اجرای حکم قصاص راضیه برای اعمال ماده ۹۱ قانون مجازات جدید به تعویق بیفتد. راضیه که در زندان سپیدار اهواز به سر می‌برد، روز گذشته در گفت‌وگویی تلفنی، ضمن درخواست از رییس قوه‌‌قضاییه برای نجات جانش جزییاتی از زندگی‌اش را توضیح داد.
‌ وقتی ازدواج کردی نوجوان بودی. رابطه‌ات با شوهرت چطور بود؟
وقتی ۱۴ساله‌ بودم ازدواج کردم. شوهرم با من بدرفتاری می‌کرد. من هم بچه‌ بودم و نمی‌توانستم او را درک کنم همین هم علت اصلی اختلاف ما بود. خیلی اذیت می‌شدم حتی چندین‌‌بار از او کتک خوردم چون می‌دانستم کسی کمکم نمی‌کند و گفتن اینکه چقدر با شوهرم اختلاف دارم فقط خودم را جلوی دیگران خراب می‌کند. به همین خاطر سکوت می‌کردم و تلاشم این بود که خودم اختلافات را حل کنم. او هیچ‌وقت جلو دیگران آنطور که در خانه تنها بودیم با من رفتار نمی‌کرد. همیشه جلو دیگران من را مقصر نشان می‌داد.

چرا از هم جدا نشدید؟
مدتی بعد از ازدواج‌ بچه‌دار شدیم وجود بچه وضعیت را سخت‌تر کرد. طلاق هم سخت‌ شده‌ بود البته به‌خاطر مشکلاتی که داشتم یکبار تصمیم به جدایی گرفتم اما‌ مساله با وساطت خانواده حل شد و من دوباره به زندگی‌ با شوهرم برگشتم. رفتار شوهرم طوری بود که همیشه تحقیر می‌شدم هر وقت سر مساله‌ای با هم بحث می‌کردیم دعوا راه می‌افتاد و او با فحاشی سعی می‌کرد من را ساکت کند.
این رفتارها خسته‌ام کرده‌ بود تا اینکه روز حادثه به میهمانی رفتیم و برگشتیم و دوباره با هم بحث کردیم. او دو سیلی به صورتم زد و بعد خوابید آنقدر ناراحت شدم که تا صبح نتوانستم بخوابم. خیلی ناراحت بودم. اصلا متوجه کاری که می‌کردم نبودم اگر می‌فهمیدم چه ضربه‌ای به خودم و فرزندم و اطرافیانم می‌زنم این کار را نمی‌کردم نمی‌دانستم اگر شوهرم را بکشم چه عاقبتی در انتظارم است.
به سمتش شلیک و بعد هم جسد را دفن کردم. آنقدر بچگانه فکر می‌کردم که دروغ گفتم و مدعی ‌شدم شوهرم گم شده ‌است. در عالم بچگی خودم فکر می‌کردم اگر این حرف را بزنم کسی متوجه نمی‌شود. حتی با یکی از برادرشوهرهایم به دانشگاه شوهرم رفتیم تا مثلا دنبال او بگردیم پدر و برادرشوهرم از بویی که در خانه من بود متوجه شده و جسد را پیدا کرده ‌بودند. بعد که با برادرشوهرم به آگاهی رفتیم آنها به من گفتند جسد پیدا شده و من هم خیلی راحت موضوع را تعریف کردم.
‌می‌دانستی اگر شوهرت را بکشی قصاص می‌شوی؟
هیچ درکی از کاری که کرده‌ام نداشتم. می‌دانم اشتباه‌های زیادی انجام دادم ضربه بزرگی به خانواده شوهرم و فرزندم زدم و با هیچ چیز نمی‌توان آن را جبران کرد اما در آن زمان واقعا بچه‌ بودم. فکر می‌کردم بعد از اینکه شوهرم را بکشم وقتی علتش را بگویم من را آزاد می‌کنند نمی‌دانستم چه کار زشتی مرتکب می‌شوم.
‌پیش از این یک‌بار پای چوبه‌‌دار رفتی. درباره آن روز توضیح بده.
اول اردیبهشت بود ساعت ۱۲ظهر به من گفتند قرار است حکم اجرا شود. خانواده‌ام را خبر کرده‌ بودند. آنها آمدند و ملاقات آخر انجام شد فقط خدا می‌داند من تا صبح چه زجری کشیدم. ساعت ۹ صبح بود که من و زنی دیگر را برای اجرای حکم بردند. بعد از اینکه حکم آن زن اجرا شد نوبت به من رسید. مادرشوهرم آمده بود به دست و پایش افتادم به او گفتم فکر می‌کنی اگر خوشبخت بودم و زجر نمی‌کشیدم دست به چنین کاری می‌زدم؟ فکر می‌کنی اگر می‌توانستم کاری را که می‌کنم، درک کنم خودم را این‌طور بدبخت می‌کردم؟
مادرشوهرم خیلی ناراحت بود گریه می‌کرد و می‌گفت این حکم باید اجرا شود تا تو عبرتی باشی برای کسانی که شوهرشان را می‌کشند. گفتم زمانی که این اتفاق افتاد من ۱۷ساله‌ بودم شما که می‌دانید چقدر بچه ‌بودم خواهش می‌کنم من را این‌طور تنبیه نکنید. واقعا نادان بودم.
مادرشوهرم رضایت نداد گفت باید حکم اجرا شود. پایم را روی صندلی گذاشتم تا برای اجرای حکم بالا بروم همانجا گفتم من فقط ۱۷سالم بود در این موقع خانم محمدی (قاضی اجرای حکم) که در محل حضور داشت گفت صبر کنید. او با چند مسئول هماهنگی کرد و بعد گفت حکم فعلا اجرا نمی‌شود او گفت دستور آمده تا درباره پرونده با توجه به نوجوان‌بودن من در زمان وقوع جرم یک‌بار دیگر استعلام گرفته ‌شود.
حال بدی داشتم تا چند روز کاملا گیج بودم. واقعا مردم. تحمل آن لحظات خودش مثل اعدام‌شدن است، هم برای من که داشتم بالای چوبه‌‌دار می‌رفتم و هم برای مادرشوهرم که اشک می‌ریخت و گریه می‌کرد. او داغدار فرزندش است چهارسال است بچه‌ام را ندیدم و می‌دانم ممکن است تا آخر عمرم هم او را نبینم درد مادرشوهرم را می‌فهمم اما از او خواهش می‌کنم به جوانی‌ام رحم کند. اشتباهاتم را می‌پذیرم و درخواست دارم من را زن ۱۷ساله‌ای ببینند که قدرت تصمیم‌گیری درستی نداشت.
‌دقیقا چه خواسته‌ای از مسئولان قضایی داری؟
آنطور که وکیلم گفته درخواست اعاده دادرسی رد شده و حالا فقط رییس قوه‌‌قضاییه می‌تواند به من کمک کند. از آیت‌الله لاریجانی خواهش می‌کنم داستان زندگی‌ام را بخواند و برای بررسی وضعیتم فرصتی دوباره بدهد.
روزنامه شرق