۱۳۹۱ بهمن ۲۸, شنبه

اقتصاد مقاومتی؛ دکترین تسلیم و توکل / عزت درویشی









مدتی است که آنچه "اقتصاد مقاومتی" نامیده می شود، به عنوان راهکاری در جهت برون رفت از شرایط دشوار اقتصادی که بر تمام ارکان تولید و معیشت سایه  کشور سایه انداخته است، مورد تاکید و توصیه قرار گرفته است. از همین روست که مجموعه ی کاملی از رسانه ها اعم از رادیو و تلوزیون، خبرگزاریها و روزنامه ها به بازخوانی، باز تعریف و نیز تبلیغ و ترویج  آن  در ابعاد و زوایای مختلف می پردازند. تا جایی که همایشهایی نیز در همین رابطه برگزار و پایگاه اطلاع رسانی اختصاصی ای نیز راه اندازی می شود.
تمام این مجموعه نیز در اقدامی نسبتا هماهنگ، دست اندرکار تبیین این مسئله هستند که الگوی " اقتصاد مقاومتی " ، الگویی کاملا بومی است که ضمن پویایی،از الگوهای اقتصاد لیبرالی نیز متابعت نکرده و در عین برقراری نسبت با " سود جویی " (1) و با وجود استفاده از " سرمایه داران سالم " (2) از نوع آمریکایی سرمایه داری متمایز است.
آنچه در تمام این مجموعه گسترده از تحلیها به چشم میخورد، اذعان بر منحصر به فرد بودن این الگو است. الگویی راهگشا و نهایی و در عین حال بی نیاز از هر گونه خط و ربط غربی.
چنین می نماید که در رابطه با موضوعاتی از این دست، بخشی از دستگاه ایدئوژیک کشور، دائما دست اندر کار بررسی و تحلیل مجموعه متکثری از الگوهای مدیریتی، از اقتصاد سیاسی تا مسائل پارلمانی و دیپلماسی و از نظام آموزشی تا حتی الگوهای جنسی و جمعیتی، ذیل سپهر اندیشه اسلامی هستند. و در این فرایند است که به بازتولید و بازتعریف مفاهیم و راهکارهای بومی و روزآمد توفیق می یابند. اما آنچه به عنوان با اهمیت ترین مولفه تحلیل، یا در نظر گرفته نمی شود و یا در جهت تلطیف تصمیات هیئت حاکمه، مورد استفاده قرار می گیرد، همین " مردم"  در مقام " سوژه آگاه " است.
گمان می رود این الگو را باید در غیاب درکی حداقلی از " جامعه مدنی " و در بستر آنچه " شرایط بدر و خیبر " نامیده می شود، درک کرد. شرایطی که به عینی ترین وجه ممکن، موقعیت تصمیم سازان را در موضع " حق " ترسیم و مردم را به رعایت حقوقی که به صلاحشان تشخیص داده شده است، ملزم می کند.
شرایطی که  سایت خبری تحلیلی رجا نیوز، از آن تعریف درستی ارائه کرده و نوشته است : "اما راه حل بهینه برای کشور ما مدلی اقتصادی است که بتواند کشور ما را در شرایط جنگ و مبارزه به پیش ببرد. شرایطی که بر خلاف سایر کشورها برای ما شرایط گذرا نیست و حالت دائمی دارد."(4)
" حالتی دائمی " برای مردمی که پس از گذشت بیش از سه دهه از عمر حکومت، و تجربه هشت سال جنگ و الزام مردم کشور به صرفه جویی و رقم خوردن زندگی روزمره شان در صفهای طولانی نان و شکر و پنیر و روغن، مسئولان بار دیگر از آنها در خواست صبر و صرفه جویی دارند.
بنابراین است که می توان اذعان کرد؛ نقش در نظر گرفته شده برای مردم در چهارچوب این الگو، در جریان تبلیغات سیاسی، بنیادین، اما در عرصه سیاست عملی، نقشی است منعل که در قالب بازتعریف نظام وظایف اجتماعی ذیل ارزشهای اخلاقی و اسلامی تبیین می گردد.
می توان به نمونه هایی از این تلاشهای جدی دستگاههای مختلف کشور، از صدر تا ذیل، نگاهی انداخت تا مشاهده کرد که کمترین نشانه ای از تنظیم ساز و کاری دموکراتیک در ایضاح نقش مردم در پیاده سازی " اقتصاد مقاومتی "  به چشم نمی خورد و رهبران کشور با وجود اذعان خود به احتمال بروز تضاد بین خود و مردم، در نهایت به همین مقدار قناعت می کنند که، مردم ما محاسبات دشمنان را بر هم خوهند ریخت. تلاشی که در رابطه با میزان توقع از مردم و میزان اثر بخشی بر آگاهی آنها، تلاشی است برآمده از جداسازی مردم از فرایند واقعی تصمیم گیری و نیز ساز و کارهای اجرایی آن.
گوشه ای از این تلاش را می توان در نصایح و تاکیدات مسئولان امر در پرهیز از " اسراف " و " صرفه جوئی "، ردیابی کرد. توصیه ای که در همایشی تحت عنوان " اقتصاد مقاومتی، مردم و رسانه" پیگیری شده است، یا در همایش دیگری تحت عنوان " افق رسانه "، رئیس سازمان صدا و سیما از اهمیت  " طراحی و ترویج سبک زندگی متناسب با اقتصاد مقاومتی " داد سخن داده است.
و یا آنچه نائب رئیس مجلس، "ایستادگی در مقابل زیاده خواهی ها " قلمداد می کند6 توسط ، رئیس کمیسیون صنایع اتاق بازرگانی ایران ، ضمن مقایسه شرایط تحریمها و زمان جنگ، رسالت مردم  برای  " صرفه جوئی " ارزیابی می گردد.(7)
این توصیه ها و تجویزها، در رسانه ها تبدیل به ادبیاتی می شوند تا مردم را در مقابل شرایط موجود به صبر دعوت و با ارجاع به آموزه های دینی، " رضا و تسلیم " را بار دیگر به خصلت اصلی زندگی و " قناعت " را به سبک زندگی تبدیل نماید.
اگر بتوان گفت که آنچه ذیل برنامه های " تعدیل ساختاری " دولت سازندگی، نوعی سفت کاری زیر بنایی تغییر چشم انداز گذارایران به اقتصاد بازار آزاد بوده است ، می توان مجموعه تلاشهای فرهنگی صورت گرفته در دولت اصلاحات را نیز به مثابه استمرار منطقی همان زیربنا در نظر گرفت. تلاشی که البته با غلظت بیشتری در جهت ترمیم روبنای فرهنگی و سیاسی این چشم انداز نمایان می شد.
آنچه محمد مالجو ذیل "سازوکارهای انحلال حمایت­ها " صورت بندی کرده است به دقت استمرار چنین شرایطی در این دولتها و نیز دولتهای پس از اصلاحات نیز نشان می دهد. با این وجود چیزی که قصد دارم توجه را بدان جلب نمایم این است که ، با حرکت روز افزون ساز و کارهای تولید در ایران به سمت و سوی الگوهای نئولیبرالی ، گفتمان دینی نیز از نقطه نظر کارکردی، بازتعریف و خود به عنوان سیمان در ملات ایدئولوژی سرمایه استفاده می گردد.
با " منفرد شدن نیروی کار " از سویی و تسریع در روند خصوصی سازی و تحقق طرحهای نئولیبرالی، احساس نیاز دستگاه ایدئولوژیک به سکه رایج کردن نوعی پروتستانتیسم اقتصادی فزونی می یابد. مضاف بر اینکه چنانکه پیشتر ذکر شد، اساسا " مردم " نیز در چنین دستگاه نظری، حائز اعتبار " سوژه آگاه " بودن نیستند و به  آگاهی آنها تنها در لحظات مورد نیاز بازتولید دستگاه، به طور ضمنی  اشاره می شود.
در چنین شرایطی است که سیستم جهت دعوت مردم به صبر و تمایل به ریاضت، با توسل به آمار و ارقام کمی، کمترین رمق موشکافی را از سوژه گرفته و او را در هپروت اعداد دانه درشت سرگردان می کند. به عنوان نمونه در حالیکه سازمان تامین تامین اجتماعی و اقمار آن در حال بررسی طرح افزایش سن بازنشستگی در کشور هستند، همزمان به انتشار آماری مبنی بر افزایش بیست ساله ی سن امید به زندگی در ایران مبادرت می ورزند.
سیستم با این رویکرد در منطق عقل سلیم جامعه نیز دست کاری کرده و زمینه را برای پذیرش اینکه معیار بازنشستگی نه سن، که توان  بازتولید نیروی کار است آماده می کند. این منطق با اشاعه این شبه آگاهی در ذهن فرد که او مسئول رتق و فتق زندگی و معاش خویش است و تنها اوست که می تواند موجبات شرافتمندانه زیستن یا سقوط در ویل فقر و نداری را ایجاد کند ، بار مسئولیت را از دولت سلب می کند.  پایگاه اطلاع رسانی رادیو قرآن با ارائه تعریفی از اقتصاد مقاومتی که " در زمان پیامبر اکرم نیز وجود  داشته است و باید توجه داشت که نقطه شروع اقتصاد مقاومتی، سیاستگذاری برای اصلاح الگوی مصرف است " یادآور میشود که از این پس برنامه ویژه ای خواهد داشت که در آن به طور اختصاصی در رابطه با اهمیت اقتصاد مقاومتی که سنگ بنای آن " با برنامه ریزی صحیح در اقتصاد خانواده بر پایه الگوی اسلامی گذاشته شود" صحبت خواهد شد.(8)
روزنامه جام جم نیز در صفحه اجتماعی خود ضمن اشاره به اینکه: " اين روزها دخل و خرج خانواده‌ها (بويژه قشر كارمند و كارگر) با هم نمي‌خواند و به بيان ديگر بيشتر مواقع «هشت آنها گروي نه» است" به عنوان راه مدیریت این شرایط اقتصادی می نویسد : " توكل را از دست ندهيد و باور داشته باشيد هنر آن است كه در شرايط سخت، مدير اقتصادي خوبي باشيد. " (9) مشابه محتوای همین یادداشت طی هفته های گذشته در صفحات اجتماعی و برنامه های خانوادگی مدام تکرار می شود. سایت ها و روزنامه های دولتی دائما از اهمیت صرفه جوئی صحبت می کنند و حتی باشگاه خبرنگاران جوان، در یادداشتی از خانواده ها می خواهد نه تنها از رفتن به سینما و پیک نیک در چنین شرایطی پرهیز کنند، بلکه بهتراست خریدهای روزمره خود را نیز از آنچه " سوپر مارکت های معمولی " می نامد، انجام دهند! (10)
حال پرسشی با اهمیت ولی ساده از مسئولان حکومتی در ذهن شکل می گیرد. آیا هزاران کارگری که طی مراحل اجرای اقتصاد مقاومتی به طرق مختلف از کار بیکار شده اند، میلیونها شهروندی که با بحران ارز و سقوط ارزش پول حتی در تهیه مایحتاج اولیه زندگی دچار مشکل شده اند، تا کجا با دکترین صبر و رضا ادامه خواهند داد؟ آیا هزاران امضایی که از طرف کارگران به نشانه اعتراض به اوضاع اقتصادی کشور جمع آوری شده است، بیش از آنکه نشانی از تنگناهای زندگی و معیشت باشد، نماد عناد آنها با آموزه های مذهبی و ارزشهای اسلامی است؟
نویسنده: عزت درویشی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر