۱۳۹۲ خرداد ۱۴, سه‌شنبه

وزارت اطلاعات و عملکرد باندهای درونی / شاهین دادخواه







شاهین دادخواه مشاور پیشین شورای عالی امنیت ملی و از اعضای تیم مذاکره کننده هسته‌ای حسن روحانی در دوران خاتمی که به ٧سال زندان محکوم شده و هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین بسر می‌برد طی نامه‌ای از باندهای داخلی وزارت اطلاعات طی چند سال اخیر و سوء استفاده ایشان از قدرت پنهان خود در این نهاد امنیتی می‌نویسد.
متن کامل این نامه که یک نسخه از آن در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته را در زیر می‌خوانید:
هر چند وزارت اظلاعات ایران توسط نیروهای موسوم به چپ دهه ۶۰ و اصلاح طلبان امروز تاسیس شد،اما این نهاد نیز مثل بسیاری از نهادهای دیگر به سرعت به عرصه ی رقابت بر سر قدرت میان جناح های مختلف تبدیل شد و مخفیانه بودن عملکرد این وزارت خانه، جذابیت رقابت در آن را افزایش داد.
با اینکه یکی از اهداف تاسیس وزارت اطلاعات به جای سازمان اطلاعات، پاسخگو بودن آن در برابر نمایندگان مجلس و جلوگیری از تکرار تجربه ی ساواک در دوران رژیم گذشته بود،تشدید رقابت های داخلی در وزارت اطلاعات از زمان پایان جنگ ایران و عراق مانع عمده در برابر پاسخگویی این وزارت خانه و عملکرد قانونی آن حتی برای مسئولین بوده است.
بحران میکونوس اولین درگیری داخلی جناح ها در وزارت اطلاعات در دوران فلاحیان بود که علنی شد، اما نظام کوشید مانع از تاثیر گذاری عمیق این بحران بر ساختار وزارت اطلاعات شود.
درحالیکه بحران مذبور به بحرانی جدی در روابط ایران و اروپا نبدیل شده بود،در قتل های موسوم به زنجیره ای (بعد از روی کار آمدن سید محمد خاتمی) بود که وزارت اطلاعات شاهد بوجود آمدن عمیق ترین شکاف خود بود، در این اتفاق گرایش افراطی وزارت برای تضعیف اصلاح طلبان داخل وزارت خانه اقدام به کشتن تعدادی از روشنفکران و فعالان سیاسی کرد تا موجب تضعیف اعتبار دولت خاتمی شود.
افشای این فاجعه و کشیده شدن آن به رسانه ها و درز کردن بازجویی زن سعید امامی به بیرون از بازداشتگاه ضربه ای اساسی بر مدیریت وزارت اطلاعات بود که در دوره ی فلاحیان نه تنها سیاسی بلکه اقتصادی و به تبع آن دچار فساد و زد و بند مالی شده بود، قتل های زنجیره ای باعث تضعیف موقعیت جناح تندروی راست در داخل وزارت اطلاعات شد و تعداد زیادی از آنها از وزارت اطلاعات به نهادهای دیگر امنیتی منتقل شدند.
اما با روی کار آمدن احمدی نژاد و عدم آشنایی وی با مسایل امنیتی و اطلاعاتی، جناح افراطی زخم خورده دوباره به وزارت اطلاعات بازگشت.
احمدی نژاد که در سال ۱۳۸۴ درصدد تثبیت قدررت خود در میان جناح های سیاسی موجود بود به ائتلاف با بخش افراطی وزارت اطلاعات روی آورد و با باج گیری و سرکوب و ساکت کردن مخالفان خود را در دستور کار قرار داد.
وزارت اطلاعات در یک چرخش آشکار وارد درگیری های سیاسی شد و از مسئولیت اصلی اطلاعاتی و امنیتی خود تا حد قابل توجهی غافل شد.
بستن و محدود کردن موسسات پژوهشی منتقد دولت، توقیف کردن روزنامه ها و نشریات منتقد، بازجویی و احضار مکرر استادان دانشگاه، فعالان سیاسی و روشنفکران از جمله ی این اقدامات بود.
اما جناح افراطی داخل وزارت اطلاعات در این دوران پروژه ای را آغاز کرد که تا آن زمان بی سابقه بود و بر خورد گسترده با مخالفان و منتقدان خود در نهادها و وزارت خانه های دولتی به اتهام جاسوسی برای بیگانگان عنوان اسم رمز تازه ای بود که جناح مذبور، آن را در دستور کار خود قرار داد تا پروژه های جدید خود را ذیل این عنوان اجرا کند؛ چرا که قتل های زنجیره ای باعث شده بود که اسم رمز براندازی اعتبار خود را از دست بدهد، سید حسین موسویان سفیر سابق ایران در آلمان و از نزدیکان هاشمی، علیرضا عسگری معاون وزارت دفاع در دوران شمعخانی از حامیان خاتمی و موسوی، اکبری از معاونان شمعخانی و دهها نفر دیگر از مقامات جمهوری اسلامی از جمله کسانی بودند که جناح مذبور ذیل اتحاد موقتی با احمدی نژاد به دستگیری و سرکوب و تبعید غیر مستقیم آنها پرداخت.
علیرضا عسگری که بنابر نوشته ی رسانه ها ۱۸ ماه به اتهام جاسوسی در بازداشت وزارت اطلاعات به سر میبرد از جمله ی کسانی بود که سرنوشت تلخ او محصول قدرت گرفتن جناح افراطی بود، او که در سوریه و ترکیه به تجارت زیتون مشغول بود، وی بعد از این بازداشت سرخورده شد و از ایران رفت و از آن رو که بیم آن وجود داشت که اطلاعات سری وی مورد استفاده ی سرویس های اطلاعاتی بیگانه قرار گیرد، ناپدید شد (بنا بر تحقیقات پلیس ترکیه گروهی که در قتل سیم مال‌کی یهودی الاصل دست داشت باعث ناپدید شدن عسگری شده بودند).
سید حسین موسویان از دیگر قربانیان معروف این پروژه بود که به دلیل داشتن روابط گسترده در داخل حاکمیت، توانست از چنگ وزارت اطلاعات گریخته و با عبرت گرفتن از سرنوشت علیرضا عسگری، همراه خانواده ی خود به آمریکا مهاجرت کرد.
وزارت اطلاعات که پیش از تحولات ۸۸ آشکارا وارد درگیری ها و رقابت های سیاسی شده بود، با وقوع تحولات ۸۸ شکافی دیگر را شاهد بود که تصفیه ی باز هم بیشتر نیروهای اطلاعاتی طرفدار اصلاح طلبان و روی کار آمدن نیروهای جوان کم تجربه و فاقد پیشینه و مهارت اطلاعاتی بود.
درست در همین دوران بود که ترور برخی دست اندرکاران فعالیت های هسته ای ایران آغاز شد، آنهم در حالیکه وزارت اطلاعات در اوج قدرت سیاسی و در ضعیف ترین وضعیت قدرت اطلاعاتی قرار داشت.
نسبت دادن این ترورها به سرویس های اطلاعاتی جهان باعث میشد "پروژه ی جاسوسی برای بیگانکان" تقویت شود و از این زمان بود که دستگیریهای گسترده ی منتقدان دولت و روشنفکران و دانشگاهیان و فعالان سیاسی به اتهام همکاری با دول بیگانه آغاز شد. جمال منشی و محمد حیدری از قربانیان بی کس و کار این پروژه بودند و اتفاقاً هر دو از نیروهای سابقاً حزب الهی د ر حاکمیت بودند و مخصوصاً حیدری که از نیروهای بسیج و سپاه بود.
همه ی اینها در حالی بود که وزرات اطلاعات درگیر مسائل امنیتی ناشی از جنبش سبز شده بود و ناتوانی در مدیریت زودهنگام آن باعث شده بود نارضایتی از این وزارتخانه در میان مسئولان رده بالای نظام بیشتر شود، نفوذ در میان اپوزیسیون خارج از ایران از طریق پروژه ی "مدحی" فرصت تنفس به وزارت اطلاعات داد تا در پی ناتوانی های مکرر خود روی این پروژه مانور داده و آنرا بزرگترین موفقیت خود جلوه دهد. غافل از آنکه حسین مدحی توسط معاونت دیگری از وزارت اطلاعات بازداشت خواهد شد.
نسبت دادن انفجارهای صورت گرفته در سفارتخانه های اسرائیل در هند، گرجستاند و تایلند و نسبت دادن آنها به ایران، آنهم به دلیل دستگیر شدن یکی از عوامل انفجار در تایلند درگیریهای داخلی وزارت اطلاعات را باز هم تشدید کرد و این همزمان شد با بحران مصلحی در وزارت اطلاعات که در آن جناح افراطی این وزارتخانه دست از ائتلاف با احمدی نژاد برداشت، مصلحی که حالا از حمایت رهبری برخوردار بود دستور بازداشت رئیس سابق خود حسین مدحی، برادر و دامادش را صادر کرد، دستوری که اختلافات درونی وزارت اطلاعات را بازهم بیشتر کرد.
جناح افراطی وزارت اطلاعات که آرزوی دیرین تسلط بر وزارت اطلاعات را در سر می پروراند در دوره ی احمدی نژاد تا زیادی به این خواسته ی خود نزدیک شد، برخوردهای شدید با منتقدان، مخالفان و دستگیریهای گسترده به قصد ایجاد ارعاب در دوره ی احمدی نژاد پوششی بود که جناح رادیکال وزارت اطلاعات بتواند در پوشش آن اقدامات سیاسی خود را توجیه کند.
بدون شک جمهوری اسلامی در سالهای آینده بابت این سیاسی شدن هزینه های سنگینی متحمل خواهد شد، وزارت اطلاعات اکنون به یک شرکت سهامی تبدیل شده است که در آن هر جناحی درصدد افزایش سود سیاسی جناح خود به زیان منافع ملی است.
لذا این سوال مطرح می شود که بهبود روابط ایران با جهان خارج منافع چه گروه هایی را در وزارت اطلاعات تهدید می کند؟
پیشرفت مذاکرات هسته ای در دولت خاتمی چه تهدیدی را متوجه گروه های رادیکال در این وزارت خانه می کرد که باعث واکنش تند آنها در قبال تیم هسته ای دولت خاتمی و کارشناسان این تیم شد.
شاهین دادخواه
مشاور سابق شورای عالی امنیت ملی
خرداد ۹۲ بند ۳۵۰ اوین

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر