امید شاهمرادی سنندجی متهم به جاسوسی که از خرداد ماه ۹۱، ۱۶ ماه را در بلاتکلیفی در حبس به سر میبرد و ۷ ماه از این مدت را در انفرادی ۲۴۰ بسر برده است، با ارسال نامهای به وزیر دادگستری، شرح سختیها و محدودیتهای غیر قانونی خود را از جمله نداشتن وکیل، طولانی شدن رسیدگی و تطویل بازداشت موقت را مطرح کرده است.
متن این نامه که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به شرح زیر است:
به: مرد خوش سخن وزیر دادگستری
وزارتی از جنس داد، از جنس عدالت
سلام علیکم
سخنان موافق و مخالف شما را شنیدم نه به عنوان یک صاحب نظر و نه به عنوان یک انسان ایرانی عادی! بلکه به عنوان یک زندانی امنیتی!
نمیدانم این نامه به دست شما میرسد یا نه؟ نمیدانم از همهٔ فیلترهایی که در این عمر کوتاه خود دیدهام و تجربه کردهام میگذرد یا نه؟ اما خوب میدانم از فیلتر سینهام میگذرد و آرام میشوم، در این روزگار که هیچ چیز زندگی مرا آروم نمیکند همین آرامش مرا کافی ست!
جناب حجت الاسلامپور محمدی
من سخنان عدالت محور شما را در صحن مجلس از تلوزیون سلول یکی از زندانهای امنیتی تهران دیدم و شنیدم، اما من در دولتی به زندان افتادهام که شعار اولیهاش عدالت بود و با این واژه خاطره خوبی ندارم! عدالت شما از کدام گونه است؟
وزیر عدالت: هیچ میدانی که من و امثال من در این زندان، با عدالت و بی عدالتی محکوم به دوری از خانواده و جامعه و درس و دانش و... هستیم؟! هیچ میدانی قدرت ناشی از همین عدالت پروری، بنیان خانوادههایمان را به فنا داده است؟ هیچ میدانی هر دو کودک من طعم زندگی پدرانه را در گرد و خاک آوارگی تجربه میکنند؟ آنهم فقط به خاطر همین عدالت؟ من یک جوان ایرانیام بی هیچ انگیزهای برای دشمنی با ایران و ایرانی و اکنون دربند بی هیچ انگیزهای برای زندگی! هیچ میدانی در زندانهای عدالت این دلار چه میگذرد؟ از آنجا که میدانم تجربهای کامل در این امور داری، میدانم که خوب میدانی!: غم دوری، عقده زندگی، روح خستگی طلاق، اشکهای پنهان مادرانه،... همه و همه رنجهای یک جوانی ست که زندگی و دارائی و احساسش نابه خاطر احقاق عدالت، بلکه آنچه عدالت نیست به فنا رفته است! نمیدانم این سیاست است یا آزمایش الهی؟! اما اگر آموختن و آموزش درست زندگی کردن عدالت است، زندگی دیگران را به بازی گرفتن، نابود کردن، عدالت نیست! امیدوارم عدالت شما از این جنس نباشد، من و ما قشری از جوانان این مرز و بوم هستیم که روزی قالب تپندهای برای کشورمان داشتیم و اکنون با هزاران برچسب ناروا، قلبمان برای زندگی خودمان و خانوادهمان هم دیگر نمیتپد! این ثمرهٔ عدالتی ست که ما را اسیر خود کرده است، امیدواریم عدالت شما که قرار است زندگی فردای فرزندان ما را، تحت الشعاع قرار دهد از این جنس نباشد...
وزیر عدالت دولت یازدهم:
من یک جوان ایرانی با برچسب اتهامات امنیتی هستم، آیا عدالت شما، مبارزه با فساد شما، شعارهای ارزنده شما، هیچ وقت میتواند شامل حال و اوضاع من بشود؟ یا شما هم مانند همهٔ دولت مردان و سیاست پیشه گان، عدالت را در گرو ثروت و قدرت میبینند؟! و نازندگیهای از دست رفته و انسانهای رو به پوچی؟! ما زندانیانی هستیم که به دست ناعدالتی، رفته رفته به دست فراموشی سپرده میشوم، همه امیدها و آرزوها کم کم از ما جدا شده با خانوادهایمان زیر بار هزینههای مادی و معنوی بدست جبر زمانه فراموشمان میکنند، بی آنکه حق این چنین باشد، بی آنکه عدالتی اجرا شده باشد!...
دوست دارم به آینده کشورم امیدوار باشم، امید ما را ناامید نکنید...
بیست و سه خرداد ماه نود و دو
زندان اوین، بند سیصد و پنجاه
امید شاهمرادی سنندجی
رونوشت:
-وزارت دادگستری، جناب آقای حجت الاسلام والمسلمینپور محمدی
-روزنامه اطلاعات
-روزنامه شرق
-روزنامه بهار
-روزنامه قانون
-روزنامه صنعت جهان
-روزنامه خورشید
-روزنامه حمایت
سخنان موافق و مخالف شما را شنیدم نه به عنوان یک صاحب نظر و نه به عنوان یک انسان ایرانی عادی! بلکه به عنوان یک زندانی امنیتی!
نمیدانم این نامه به دست شما میرسد یا نه؟ نمیدانم از همهٔ فیلترهایی که در این عمر کوتاه خود دیدهام و تجربه کردهام میگذرد یا نه؟ اما خوب میدانم از فیلتر سینهام میگذرد و آرام میشوم، در این روزگار که هیچ چیز زندگی مرا آروم نمیکند همین آرامش مرا کافی ست!
جناب حجت الاسلامپور محمدی
من سخنان عدالت محور شما را در صحن مجلس از تلوزیون سلول یکی از زندانهای امنیتی تهران دیدم و شنیدم، اما من در دولتی به زندان افتادهام که شعار اولیهاش عدالت بود و با این واژه خاطره خوبی ندارم! عدالت شما از کدام گونه است؟
وزیر عدالت: هیچ میدانی که من و امثال من در این زندان، با عدالت و بی عدالتی محکوم به دوری از خانواده و جامعه و درس و دانش و... هستیم؟! هیچ میدانی قدرت ناشی از همین عدالت پروری، بنیان خانوادههایمان را به فنا داده است؟ هیچ میدانی هر دو کودک من طعم زندگی پدرانه را در گرد و خاک آوارگی تجربه میکنند؟ آنهم فقط به خاطر همین عدالت؟ من یک جوان ایرانیام بی هیچ انگیزهای برای دشمنی با ایران و ایرانی و اکنون دربند بی هیچ انگیزهای برای زندگی! هیچ میدانی در زندانهای عدالت این دلار چه میگذرد؟ از آنجا که میدانم تجربهای کامل در این امور داری، میدانم که خوب میدانی!: غم دوری، عقده زندگی، روح خستگی طلاق، اشکهای پنهان مادرانه،... همه و همه رنجهای یک جوانی ست که زندگی و دارائی و احساسش نابه خاطر احقاق عدالت، بلکه آنچه عدالت نیست به فنا رفته است! نمیدانم این سیاست است یا آزمایش الهی؟! اما اگر آموختن و آموزش درست زندگی کردن عدالت است، زندگی دیگران را به بازی گرفتن، نابود کردن، عدالت نیست! امیدوارم عدالت شما از این جنس نباشد، من و ما قشری از جوانان این مرز و بوم هستیم که روزی قالب تپندهای برای کشورمان داشتیم و اکنون با هزاران برچسب ناروا، قلبمان برای زندگی خودمان و خانوادهمان هم دیگر نمیتپد! این ثمرهٔ عدالتی ست که ما را اسیر خود کرده است، امیدواریم عدالت شما که قرار است زندگی فردای فرزندان ما را، تحت الشعاع قرار دهد از این جنس نباشد...
وزیر عدالت دولت یازدهم:
من یک جوان ایرانی با برچسب اتهامات امنیتی هستم، آیا عدالت شما، مبارزه با فساد شما، شعارهای ارزنده شما، هیچ وقت میتواند شامل حال و اوضاع من بشود؟ یا شما هم مانند همهٔ دولت مردان و سیاست پیشه گان، عدالت را در گرو ثروت و قدرت میبینند؟! و نازندگیهای از دست رفته و انسانهای رو به پوچی؟! ما زندانیانی هستیم که به دست ناعدالتی، رفته رفته به دست فراموشی سپرده میشوم، همه امیدها و آرزوها کم کم از ما جدا شده با خانوادهایمان زیر بار هزینههای مادی و معنوی بدست جبر زمانه فراموشمان میکنند، بی آنکه حق این چنین باشد، بی آنکه عدالتی اجرا شده باشد!...
دوست دارم به آینده کشورم امیدوار باشم، امید ما را ناامید نکنید...
بیست و سه خرداد ماه نود و دو
زندان اوین، بند سیصد و پنجاه
امید شاهمرادی سنندجی
رونوشت:
-وزارت دادگستری، جناب آقای حجت الاسلام والمسلمینپور محمدی
-روزنامه اطلاعات
-روزنامه شرق
-روزنامه بهار
-روزنامه قانون
-روزنامه صنعت جهان
-روزنامه خورشید
-روزنامه حمایت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر