۱۳۹۲ آبان ۸, چهارشنبه

جدال مغفرت خداوند و اهمال قاضی/ مهدی خدایی








طی روزهای اخیر در میان اخبار و تحلیل های سیاسی، یک خبر بیش از پیش اذهان عمومی داخل و خارج از کشور را به خود مشغول کرده است. “زنده شدن فرد محکوم به اعدام به فاصله‌ی یک روز پس از اجرای حکم”، خبری بود که تیتر بسیاری از روزنامه‌ها شد.
این بار پس از گذشت دهه‌ها از اجرای احکام اعدام در کشور، برای نخستین بار اتفاق بدین گونه اذهان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. بسیاری آن‌را فرصت دوباره‌ی خداوند برای زندگی به فرد محکوم تلقی می‌کنند و برخی دیگر آن‌ را اهمال قاضی ناظر بر اجرای حکم در عدم رعایت کامل تشریفات مراسم اعدام می‌دانند. این اتفاق طی روزهای اخیر در روزنامه‌ها و در میان افراد بسیاری از جمله هم‌بندیان من در بند ۳۵۰ زندان اوین نیز، به موضوعی جدی تبدیل شده است. آن دسته از افرادی که معتقدند این رخداد تنها در اثر اهمال قاضی ناظر صورت پذیرفته و بر اجرای مجدد حکم اعدام تاکید دارند، با خلاء قانونی در این زمینه مواجه هستند؛ به صورتی که قانون در هیچ کجا به صراحت در مورد اجرای مجدد حکم موضع گیری نداشته است و در چنین مواردی باید تفسیر رای به نفع متهم صورت پذیرد که در این موارد می‌تواند عدم اجرای مجدد حکم باشد.
در ادامه باید افزود در صورتی که قبول کنیم از سوی مجریان حکم در این مورد اهمال صورت پذیرفته است، در این‌جا فرد محکوم نیز در مقام مدعی قرار می‌گیرد؛ چرا که ایشان تنها به یک‌بار حکم اعدام محکوم شده بود و گواهی نماینده‌ی پزشکی قانونی حاضر در محل موید این امر است که محکوم پس از اجرا و تحمل درد و رنج اعدام با طناب در بالای چوبه‌ی دار، از نظر علم پزشکی فاقد هرگونه علائم حیاتی بوده است که مرگ وی را تایید می‌کند، اما اجرای دوباره‌ی حکم اعدام یعنی تحمیل مجدد همان رنج‌ها به صورت مضاعف به فردی که قانوناً در دادگاه تنها به تحمل یک‌بارِ آن محکوم شده و در نتیجه، اهمال قاضی ناظر بر نحوه‌ی اجرای حکم، موجب ایجاد حق برای متهم نیز می‌شود و ضروری است در صورت اصرار بر اجرای مجدد حکم اعدام، پیش از آن تکلیف این حق از سوی دادگاه صالحه روشن شود.
اما اگر به مانند بسیاری دیگر، از زاویه‌ای به موضوع نگاه کنیم که تمام این رخدادها را نشانه‌ای از لطف، بخشش و رحمانیت خداوند متعال بدانیم، جریان به گونه‌ای دیگر رقم خواهد خورد. در شرایطی که هر روز در رسانه‌ها و روزنامه‌های کشور از رحمت و مغفرت خداوند و معجزات الهی صحبت می‌شود، چرا نباید این واقعه را فرصتی دوباره از سوی آفریدگار به یکی از بندگان خود قلمداد کنیم؟ و چرا نباید تمامی مسائل رخ داده، از روند اجرای تشریفات حکم اعدام (که طی بیش از سی سال اجرای حکم اعدام در کشور بی سابقه بوده است) تا توجه اتفاقی متصدی سردخانه‌ی محل نگهداری جسد فرد معدوم به بخار جمع شده بر پوشش پلاستیکی جنازه را، نشانه ای از مغفرت الهی قلمداد کنیم؟
در مورد آن دسته از افرادی که رعایت کامل عدالت و قوانین را در اجرای مجدد حکم اعدام می‌دانند، با کمی تامل آن‌ها نیز به این نتیجه خواهند رسید که در واقع عدالت مدنظر آن‌ها در این مورد رعایت شده و قوانین به اجرا درآمده است چرا که اولاً اگر از منظر تاثیر اجرای علنی احکام در افکار عمومی نگاه کنیم، واقعیت امر این است که حاضران در صحنه، شاهد اجرای کامل مراسم اعدام و جان دادن محکوم بر بالای چوبه‌ی دار بودند و بدین نحو از حتمیت اجرای حکم و جدیت دستگاه قضا در مجازات محکومین اطمینان حاصل کرده‌اند و ثانیاً اگر از منظر ستاندن جان محکوم که قصد قانون‌گذار در حکم اعدام است نگاه کنیم، محکوم بنا به تایید نماینده‌ی پزشکی قانونی یک بار به صورت کامل جان خود را از دست داده است.
در پایان این نکته را باید مدنظر داشت که، پس از سال‌ها اجرای مجازات‌های سنگین مانند اعدام که متاسفانه نه تنها کمکی به کاهش جرائم نکرده بلکه منجر به خنثی تر شدن جرائم نیز شده است، اکنون بهترین زمان برای آزموندن روش‌های جایگزین اعدام است، اگر خداوند بنده‌ی محکوم به اعدام خود را بخشیده است، ما نیز می‌توانیم با بهره‌گیری از رافت و رحمانیت وی عفو و بخشودگی را پیشه کنیم. باشد که این بار دستاوردی بزرگ‌تر از گذشته را شاهد باشیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر