۱۳۹۲ آذر ۷, پنجشنبه

کارون، رود نیمه مرده‌ای که ته مانده‌ی جانش به اصفهان می‌رود/ کوروش ضیغمی








«ما برای احیای زاینده رود، به آب کارون نیاز داریم.» همه چیز از این صحبت و مصاحبهٔ رسول زرگرپور، استاندار جدید اصفهان که توسط شبکهٔ خبری آب ایران منتشر شد و اقدام او در بازدید ۹ ساعته از طرح در حال انجام تونل سوم کوهرنگ برای انتقال آب سرشاخه‌های کارون به اصفهان شروع شد و واکنش سریع خوزستانی‌ها به این اقدام، جرقهٔ بحث و مشاجره میان کاربران اصفهانی و خوزستانی را در شبکه‌های اجتماعی زد.
«ما چگونه می‌توانیم به تماشا بنشینیم به یغما رفتن و مرگ کارون خروشان و پر از بغض و خاطره‌مان را توسط هموطنان عزیز اصفهانی که خود چند لولهٔ کوچک انتقال آب به کشاورزان یزدی را تاب نیاوردند و با بلدوزر و کلنگ جوابش را دادند؟ دولت‌مردان و مردم اصفهان تا کی می‌خواهند بر طبل تمامیت‌خواهی خود بر سرمایه‌های بومی مردم ایران بکوبند؟ تا کی باید مردم سرزمین ما قربانی سیاست‌ورزی‌هایی شوند که فقط به آبادانی چند شهر و استان خلاصه می‌شود و خرمشهر قهرمان ما با ستاره ستاره شهید و سنگر به سنگر افتخار، هنوز آب شرب نداشته باشد؟ تا کی شهروند خوزستانیِ فارق از ابتدایی‌ترین امکانات زندگی، باید سنگینی بار شهرهای آقازاده‌ها و دولت‌مردان را به دوش خستهٔ خود بکشد؟ این‌جا‌‌ همان خوزستانی است که پارهٔ تن ایران است و از این پارهٔ تن، هر روز جز زخم و درد و آلودگی نفت نصیب مردمش نمی‌شود.»
این فقط بخشی از جوابیهٔ تند و نامهٔ سرگشادهٔ ۱۵۵ تن از هنرمندان، فعالین سیاسی، اجتماعی، مدنی و محیط زیست خوزستانی به آقای حسن روحانی رئیس جمهور ایران و معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست بود که، در کمتر از چند ساعت بعد از اظهارات آقای زرگرپور، استاندار اصفهان، در خبرگزاری‌ها منتشر شد و سریعاً دست به دست در بازار اهواز پیچید و مورد حمایت شدیداللحن عبدالحسین مقتدایی، استاندار جدید خوزستان نیز قرار گرفت؛ تا جایی که خانم معصومه ابتکار سریعاً در سفری چند روزه به خوزستان، مخالفت خود را با این انتقال اعلام کرد و البته افزود: «با وجود گروه‌های فشار سیاسی که، به هر دلیل برای کسب منافع وارد می‌شوند، تصمیم برای ایجاد سد و انتقال آب فقط در حوزهٔ اختیارات سازمان حفاظت از محیط زیست نیست.»
داستان به همین جا ختم نشد و گروه‌های فعال محیط زیست در خوزستان، با انتشار بیانیه‌ای مردم را به برگزاری زنجیرهٔ انسانی موسوم به «زنجیرهٔ نجات کارون»، دعوت کردند و استانداری خوزستان با انتشار مصاحبهٔ عبدالحسین مقتدایی، استاندار خوزستان در خبرگزاری فارس، حمایت کامل خود را از این تجمع نشان داد.
اولین تجمع اهوازی‌ها، پنج شنبه دوم آبان ماه، با حضور بیش از ده هزار نفر در کنار ساحل کارون برگزار شد. تجمع کنندگان که در کمال آرامش و با در دست داشتن پلاکاردهایی به دو زبان فارسی و عربی و با شعارهایی چون: «کلنا لِکارون»، «هوا را از من بگیر، کارون را نه»، «کارون خط الأحمر» و «کارون را نجات می‌دهیم»، مخالفت خود را با انتقال آب کارون نشان دادند. در واکنش به حرکت مردمی دوستداران محیط زیست اهواز نیز، رسانه‌های درون و خارج از ایران و حتی صدا و سیمای ایران نیز خبرهای مربوط به این تجمع را پوشش دادند؛ اما طرح تونل سوم کوهرنگ و سد سازی بر سرشاخه‌های کارون، هم‌چنان مورد حمایت وزارت نیرو و استانداری اصفهان روی میز دولت قرار داشت…
نطق شدید اللحن سید شریف حسینی، نمایندهٔ مردم اهواز در مجلس و انتشار خبر استعفای دسته جمعی هر ۱۸ نمایندهٔ خوزستان که با وساطت سایر نمایندگان پس گرفته شد، پایه ریز تجمع و زنجیرهٔ بعدی خوزستانی‌ها در حمایت از کارون بود که روز ۹ آبان و این بار با حضور جمعیتی بالغ بر ۲۰ هزار نفر از مردم اهواز و شهرستان‌هایی چون آبادان، خرمشهر، بندر ماهشهر و شادگان و با حضور چهره‌های سر‌شناس هنری و ورزشیِ خوزستانیِ کشور و سید شریف حسینی نمایندهٔ مجلس، عبدالحسین مقتدایی، استاندار خوزستان و اعضای شورای شهر اهواز برگزار شد که تجمع کنندگان باز با شعارهای قبلی خواستار توقف کامل طرح انتقال آب کارون به زاینده رود شدند.
ولی چند روز بعد مسعود اسدی، رئیس سازمان صنفی کشاورزی استان خوزستان، در نامه‌ای به آیت الله موسوی جزایری، امام جمعهٔ اهواز و آیت الله شفیعی که در سایت خوزنیوز منتشر شد، از پشت پرده‌هایی دیگر از این ماجرا و عزل و نصب‌های جهت‌دار در ادارهٔ معاونت آبفای وزارت نیرو، استانداری‌ها و مدیریت منابع آب کشور پرده برداشت.
دکتر قمشی، استاد دانشگاه اهواز و مشاور استانداری خوزستان هم، در مخالفت با این انتقال آب در مصاحبه‌ای با خبرگزاری مذکور گفت: «اول آب کارون تماما می‌تواند به منظور کشاورزى در خوزستان به کار گرفته شود. دوم این‌که، انتقال از سرشاخه‌هاى کارون کسب انرژى برقابى از پنج نیروگاه بزرگ واقع در سدهاى ساخته در مسیر را تحت تاثیر قرار می‌دهد و از این بابت به منافع ملى ضرر عمده‌اى وارد می‌کند. هم‌چنین هزینه‌هاى انتقال بسیار زیاد است. در یک مورد که تونلى به طول ۶۰ کیلومتر در عمق بین ۳۰۰ مترى تا ۱۲۰۰ مترى زمین باید ایجاد شود، حداقل هزینه‌اى برابر هفت هزارمیلیارد تومان باید صرف شود؛ در حالى که با این سرمایه در استان خوزستان می‌توان، نزدیک به یک میلیون هکتار زمین را تحت آبیارى، آن هم از نوع آبیارى تحت فشار، قرار داد. از دیگر سو، کاهش آورد رودخانه مسائل و مشکلات زیست محیطى جدى در پایین دست رودخانهٔ کارون، یعنى در خوزستان، ایجاد می‌کند. علاوه بر این، باید توجه داشت که کشور عزیزمان ایران از نظر حجم آب شیرین قابل استحصال سالیانه، جزو کشورهایى است که با تنش آب روبه‌روست؛ یعنى مقدار آب شیرین موجود، کفاف همهٔ نیازهاى کشور را نمی‌دهد. بنابراین نمی‌توانیم همهٔ زمین‌هاى قابل کشت موجود در کشور را با آب شیرین موجود به زیر کشت ببریم، در این صورت انتقال آب تنها می‌تواند محل کشاورزى را از منطقه‌اى به منطقهٔ دیگر جابه‌جا کند. به نظر می‌رسد مشکلات مناطق کم آب مرکزى کشور، باید با روش‌های غیر از انتقال بین حوض‌هاى مانند مدیریت تقاضا، بالا بردن راندمان آبیارى و استفاده از آب‌هاى غیر متعارف (در صنعت) و غیره حل شود.»
رود کارون تنها رود ایران است که به آب‌های بین المللی و اقیانوس راه دارد. هم‌چنین کارون، تنها رودخانهٔ ایران محسوب می‌شود که قابل کشتیرانی است. زمانی نام کارون با پسوند پرآب‌ترین رود ایران گره خورده بود و نشانهٔ شادی و زندگی در خوزستان به شمار می‌رفت. اینک اما به دلیل سیاست‌های غلط زیست محیطی در دو دههٔ گذشته و سد سازی‌های غیراستاندارد متعدد بر سرچشمه‌های رودخانه، بیشتر به نهر کم آبی می‌ماند که رمق را از سرزمین آفتاب گرفته است. در سال ۸۸ و در پی انتقال بیش از ۱۰۰ متر مکعب بر ثانیه، سرچشمهٔ سد گتوند به اصفهان و در پی آن کاهش شدید آب ورودی به بستر رودخانه، شوری آب برای چند ماه به بیش از ۳۰ واحد بالا‌تر از سطح استاندارد رسید که فاجعهٔ زیست محیطی بزرگی را برای اکوسیستم بستر رودخانه در مسیر اهواز، برجای گذاشت. در همین رابطه اسماعیل کهرم، ‌ کار‌شناس محیط زیست در تهران، ‌ در مصاحبه‌ای به رادیو فردا می‌گوید: «سد گتوند موجب شوری آب کارون شده است… احداث این سد بسیاری از زمین‌های کشاورزی در استان خوزستان را بدون استفاده و نابود کرد.» او اشاره می‌کند که رود کارون موجب غنای سفره‌های زیر زمینی آب می‌شود و می‌گوید: «‌کارون تنها رود قابل کشتیرانی ایران بوده و در عین حال در تلطیف هوای استان خوزستان نقش دارد.» به گفتهٔ این کار‌شناس محیط زیست، ‌ با وضعیت فعلی نخلستان‌های خوزستان خشک خواهند شد.
و اما اکنون از کارونی که روزی نماد جریان زندگی در سرزمینی بود که تابستان‌های بالای ۶۰ درجه و آلودگی‌های شدید هوا ناشی از ریزغبارت محلی برخواسته از عراق و آلایندگی‌های نفت و پتروشیمی برایشان عادی شده است، چیزی باقی نمانده جز جنازه‌ای نیمه مرده که انتقال ته ماندهٔ جان آن به اصفهان، می‌تواند چراغ زندگی در خوزستان را برای همیشه در خانه‌های داغ و جنگ کشیدهٔ اهواز و ماهشهر و آبادان و خرمشهر خاموش کند. ته ماندهٔ دلخوشی کوچه خاکی‌های بی‌نفت و گاز مردم سرزمینی که خانه‌هایشان را روی بشکه‌های نفت و یادگار خاطرات هشت سال جنگ بنا کرده‌اند و خود هنوز از آب شرب شهری بی‌بهره‌اند.

نویسنده: کوروش ضیغمی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر